مددکار اجتماعی کودکان کار گفت: اگر کودک کار به اجبار جبر زمانه ناچار است کار کند؛ باید قواعد و اصول کار کردن را یاد بگیرد؛ حداقل عزت نفس خود را می‌تواند حفظ کند و گدایی نکند.

به گزارش خبرنگار مهر، یکی از آسیب‌های اجتماعی امروز جامعه جهانی، پدیده تلخ کودکان کار است. کار کودکان، مشکلی جهانی است؛ با این وجود به نظر می‌رسد در کشورهای در حال توسعه این پدیده شوم اجتماعی پر رنگ تر باشد.

به همین خاطر سازمان ملل به منظور آگاهی جامعه جهانی از نتایج مصیبت بار پدیده کار کودک بر نسل‌های آتی، روز ۱۲ ژوئن، ۲۲ خرداد هر سال را به روز جهانی مبارزه با کار کودکان اختصاص داده است.

کودکان کار به علت عدم تغذیه مناسب، با کاهش قند خون آنان مواجه بوده و در نتیجه عملکرد مغز در آنان افت پیدا می‌کند. همین مسئله موجب می‌شود تا به کودکان کار انگ کم هوشی می‌زنند.

همچنین در مصاحبه پیشین به این موضوع پرداختیم که نزاع؛ بزرگ‌ترین مشکل در بین پسران کودک کار است و دختران کودک کار بیش از هر چیز با ترک تحصیل اجباری از سوی خانواده مواجه می‌شوند.

معصومه ایزدی مددکار اجتماعی مدرسه کودکان کار ارفک در گفتگو با خبرنگار مهر، در پاسخ به این سوال که چگونه از کودکان کار برای تحصیل در این مدرسه دعوت می‌کنید، گفت: در ماه‌های اخیر به دلیل ورود اتباع پرشمار به کشور آنقدر تعداد مراجعه کننده زیاد است که دیگر فرصت دعوت پیدا نمی‌کنیم و از ما می‌خواهند کودکانشان را ثبت نام بکنیم.

وی ادامه داد: پیش از این کودکی را در خیابان می‌دیدیم از او می‌پرسیدم که کجا زندگی می‌کند؟ آیا دوست ندارد درس بخواند؟ چقدر مایل است که درس بخواند یا چقدر درآمد دارد؟ به نحوی با این سوالات وارد ارتباط با کودک می‌شدیم و آرام‌آرام با دوستی‌ای که با او ایجاد می‌کردیم و اعتمادی که جلب می‌کردیم او را برای حضور در مدرسه دعوت می‌نمودیم.

ظرفیت لازم برای تحصیل همه کودکان کار را نداریم

این مددکار اجتماعی افزود: کودک کار چون کودک بود با دیدن این فضا و دیدن بازی‌های دوستانه دانش آموزان دیگر یا مهر و لطفی که مهرآفرینان و داوطلبان داشتند؛ با دیدن مهربانی معلم‌هایی که به کلاس می‌روند؛ با دیدن فضا و نحوه برخورد با کودکان، جذب مدرسه می‌شدند و در مدرسه باقی می‌ماندند؛ اما در حال حاضر در چند ماه گذشته با حجم بسیار زیادی از مراجعین مواجه هستیم که حتی فرصت اینکه دنبال بچه‌ها بگردیم تا آنها را به مدرسه دعوت کنیم نداریم؛ ظرفیت ما به نحوی پر شده است که هر روز مجبور هستیم پاسخگوی تماس‌هایی باشیم که به دانش آموزان و خانواده‌های کودکان بگویم کجا ظرفیت خالی دارد که بتوانند ثبت نام کنند؛ حجم مراجعه بسیار زیاد است و من حداقل می دانم در منطقه ۱۲ مدارس دولتی پاسخگوی این تعداد درخواست ثبت نام کودکان نیست؛ به این دلیل که میزان اشتغال و امکان اشتغال در منطقه ۱۲ بیشتر است؛ بنابراین تجمع مهاجران هم بیشتر خواهد بود به همین خاطر تعداد دانش آموزان بیشتری هم به مدارس منطقه ۱۲ مراجعه می‌کنند.

ایزدی با بیان اینکه حتی با سمن‌ها هم توان پاسخگویی به حجم بالای کودکان محروم مانده از تحصیل وجود ندارد، گفت: مگر اینکه ظرفیت دیگری از طرف مسئولین ایجاد شود که امکان تحصیل این کودکان فراهم گردد.

حفظ شأن کودک کار کمترین کاری است که می‌توان در قبال این کودکان انجام داد

وی در پاسخ به این سوال که مردم در برخورد با کودکان کار باید چگونه برخورد داشته باشند، افزود: اینکه مردم باید چگونه با موضوع کودک کار برخورد داشته باشند یا اگر در سطح جامعه با کودک کاری مواجه شوند رفتارشان چگونه باشد؛ شاید بتوان از ابعاد گوناگونی به این مسئله پرداخت اما کمترین کاری که می‌توان در قبال این کودکان انجام داد این است که هر فردی در مواجهه با یک کودک کار فقط به این فکر کند که شاید این کودک یکی از اعضای خانواده خودش است؛ یکی از اقوام من است؛ کمترین کاری که می‌توان در قبال این کودکان انجام داد حفظ شأن و کرامت این کودکان است؛ شاید از او خرید نکنند شاید به او چیزی ندهند ولی حداقل او را حفظ کند اگر نیاز داریم از چیزهایی که او می‌فروشند می‌توانیم خرید کنیم اما اینکه پولی به او بدهیم و در ازای چیزی از او نگیریم در حقیقت گدا پروری می‌کنیم اگر واقعاً یک کودک کار مشغول کار است با پذیرش این مسئله که من شاید نتوانم تأثیر مستقیم بر کار کودک و کاهش کار کودک داشته باشم کمترین کار این است که برخورد مناسبی با شغل او داشته باشم.

به کودکان کار گدایی یاد ندهید

مددکار اجتماعی مدرسه کودکان کار ارفک گفت: من به شخصه اگر در مترو چیزی را نیاز داشتم که دیدم کودک کاری آن‌را می‌فروشد از او به همان قیمت و نه بیشتر خریداری می‌کنم؛ و شاید اگر میوه یا خوراکی در کیفم داشته باشم به او می‌دهم؛ اما اینکه پولی بدون گرفتن چیزی از او به او بدهم؛ هیچ وقت این کار را انجام می‌دهم. این توصیه را هم به هیچکس نمی‌کنم اگر کودکی مشغول کار است؛ اگر کودک کاری به اجبار جبر زمانه ناچار است کار کند؛ باید قواعد و اصول کار کردن را یاد بگیرد؛ باید بداند که اگر در حال کار است حداقل عزت نفس خود را می‌تواند حفظ کند؛ گدایی نکند؛ یاد بگیرد اگر زحمتی می‌کشد به اندازه زحمتش پول دریافت می‌کند و چه بهتر که بتوانیم کودکانی را که کار می‌کنند به مسیری هدایت کنیم که در کنار زمانی که به کار اختصاص می‌دهد؛ در کنارش تحصیل خود را هم ادامه دهد یا فرصتی برای بازی کردن داشته باشد.

ایزدی با اشاره به اینکه کودکانی که در سمن‌ها حضور پیدا می‌کنند؛ این موقعیت را دارند که در کنار تحصیل یک یا دو ساعتی را بازی کنند؛ گفت: این فرصت را آنان دارند که از شادی کودکانه بهره مند شوند؛ بیشتر کودکانی که در محدوده ما هستند و از مدارسی کودکان کار مثل ارفک استفاده می‌کنند؛ بیشتر به خاطر فضای شادی که برایشان ایجاد می‌شود و موقعیتی که برای صحبت کردن پیدا می‌کنند مایل هستند در این مجموعه تحصیل کنند و آنهایی که باقی می‌مانند دقیقاً به همین دلایل همچنان در ارفک مانده‌اند. حالشان خوب می‌شود می‌توانند صحبت کنند و مسائل خود را مطرح نمایند.

این مددکار حوزه کار کودک خاطر نشان کرد: ما در بخش مددکاری تنها کاری که می‌توانیم بر اساس رسالت کاری خود انجام دهیم این است که این کودکان را توانمند کنیم که از پس مشکلات خود بر بیایند؛ اگر به خودشکوفایی برسند که چه بهتر و ما همراهشان هستیم مشاوره می‌دهیم که بتوانند مهارت‌های زندگی بیشتری را به دست بیاورند؛ فکر کردن را یاد بگیرند؛ حل مسئله و خودآگاهی را یاد بگیرند.

بیشترین تلاش ما این است که تاب آوری کودکان کار را بالا ببریم

ایزدی با تاکید بر اینکه بیشترین توان خود را بر سر این مسئله می‌گذاریم که تاب آوری کودکان کار را بالا ببریم، افزود: حجم زیادی از یاس و ناامیدی با توجه به شرایطی که کودکان کار در آن زندگی می‌کنند و آسیب‌های پیچیده‌ای که دچار آن هستند؛ در طول سال‌ها و به انواع مختلف در آن‌ها ایجاد شده است و اگر تاب‌آوری آن‌ها بالا نرود ما اقدام دیگری نمی‌توانیم داشته باشیم؛ اگر هم اقدام دیگری بکنیم ناتمام باقی خواهد ماند؛ چون کودک جایی توانش را از دست می‌دهد؛ اگر تاب آوری کودک کار افزایش پیدا نکند؛ مددکار نمی‌تواند با او ادامه دهد؛ نمی‌تواند کودک کار را کنار خود نگه داشته باشد.

وجود سوتفاهم‌ها در پدیده کار کودک

وی در پاسخ به این سوال که تا چه حد باندهای مافیایی را در شکل گیری پدیده کودکان کار مؤثر می‌دانید، گفت: در زمینه باندهای مافیایی آنقدر آمارش پایین است که به حساب نمی‌آید؛ در برابر حجم زیاد کاری که کودکان کار برای معاش خانواده خود انجام می‌دهند و برای گذران زندگی کار می‌کنند؛ بسیار ناچیز است. البته بخشی است از مسئله هم به سو تفاهم‌ها برمی‌گردد؛ برای مثال من خانواده‌ای را می‌شناسم که ۵ تن از کودکان این خانواده کار می‌کنند؛ این ۵ کودک تصمیم می‌گیرند هر صبح که به سر کار می‌روند با همدیگر یک تاکسی بگیرند و به محل کار بروند که هم زودتر به محل کار می‌رسند و هم هزینه کمتری می‌پردازند؛ اما کسی که از دور نگاه می‌کند فکر می‌کند این پنج کودک را چه کسی به آن محل کار برده و پیاده می‌کند؟ در حالی که این کودکان خودشان حل مسئله کرده‌اند. و به درستی یاد گرفته‌اند که اگر تاکسی با هم بگیرند امنیت بیشتری دارند؛ سریع‌تر هم می‌رسند و زودتر شروع به کار می‌کند.