خبرگزاری مهر - گروه استانها - ندا سپاهی: تالاب بین المللی گاوخونی که با مرگ تدریجی در این سالها فقط نامی از آن باقی مانده، دیگر نه آن مامن شورانگیز پرندگان بومی و مهاجر، آهو و گور ایرانی که اکنون برهوتی در شرق اصفهان و قلب فلات مرکزی ایران شده است.
تالاب ۴۷ هزار هکتاری گاوخونی نخستین تالاب کشور بود که به دلیل بارگذاریها و توسعه نامتوازن صنایع و اراضی کشاورزی حوضه آبریز زاینده رود روند خشک شدن آن از سال ۱۳۷۸ آغاز شد، تغییر اقلیم و کاهش بارندگیها نیز بر وخامت و خشکیدگی آن افزود و چندی بعد تصویب قانون استقلال آب استانها نیز تیرخلاص را بر حیات این حوضه زد.
سال ۱۳۸۳ دولت وقت لایحهای را تحت عنوان قانون استقلال آبی استانها به مجلس فرستاد که با تصویب آن در مجلس لازمالاجرا شد؛ قانونی که بر اساس آن هر استان فارغ از حوضههای آبریز و زیستگاههای طبیعی قادر است منابع آب موجود در مرزهای سیاسی را بدون در نظر گرفتن مسائل مهمی مثل حق آبه و مرزهای طبیعی مدیریت و در اختیار داشته باشد.
تراکم کشاورزی و استقرار صنایع آب بر، در جوار زاینده رود و انتقال آب از این حوضه به استانها و شهرهای یزد و کاشان به مرور در سه دهه آب را از گلوی طبیعت دریغ کرد. بی تفاوتی در برابر فصلی شدن زاینده رود و مرگ تدریجی تالاب سبب شده تا بسیاری از مسئولان در این سالها احیای تالاب بین المللی گاوخونی را مشروط به اجرای طرحهای بلاتکلیف انتقال آب از جمله بهشت آباد اعلام کنند که البته هنوز اجرایی نشده مصارف زیادی برای آن تعیین و تعریف شده است که در این صورت به نظر میرسد با وجود این منابع نیز آبی به گاوخونی نخواهد رسید.
مطالعات انجام شده و تعیین ۱۷۶ میلیون مترمکعب حقابه در سالهای خشکسالی، تهیه سند مدیریت زیست بومی تالاب گاوخونی و نیز نقشه راه احیا زاینده رود از جمله حرکتهایی برای نجات تالاب گاوخونی در این ۲۳ سال بوده که در عمل بی ثمر بوده است.
حتی در آخرین اقدام جدی برای گاوخونی بهمن ماه سال ۱۳۹۹ پس از درخواست عباس مقتدایی نماینده اصفهان برای رسیدگی به وضعیت این تالاب، حسن روحانی رئیس جمهوری سابق در نامهای به وزارت نیرو و سازمان محیط زیست دستور ارتقا گاوخونی به منطقه حفاظت شده را صادر کرد اما این دستورالعمل هم در گیرودار بوروکراسیهای ادارای از یاد رفت.
تدوین برنامه نافرجامی مانند مدیریت زیست بومی تالاب گاوخونی تا نقشه راه احیای زاینده رود هیچکدام جز صرف وقت و هزینه در عمل برای گاوخونی نتیجهای در پی نداشته و کلاف سر درگم حوضه زاینده رود آنقدر پیچیده شده که به نظر نمیرسد با وجود صنایع و کشاورزی و شرب، حفظ حیات این تالاب که از دیرباز زندگیبخش فلات مرکزی ایران بوده، در اولویت استان و کشور باشد.
سند زیست بومی گاوخونی ۷ سال است در انتظار تصویب خاک میخورد
سند مدیریت زیست بومی تالاب گاوخونی هشت سالی است که در انتظار تصویب خاک میخورد؛ سندی که کورسوی امید برای احیای بزرگترین تالاب خشکیده فلات مرکزی ایران است.
سند مدیریت زیست بومی تالاب بینالمللی گاوخونی که سال ۱۳۹۴ با همکاری دانشگاهیان، مردم جوامع محلی و ذی نفعان حوضه آبریز زاینده رود و دستگاههای اجرایی استان اصفهان تدوین شد و به رغم وعده و ابراز امیدواری مسئولان وقت محیط زیست این استان مبنی بر تصویب نهایی و اجرای این سند در مدت زمان کوتاه، بارها جلساتی برای اصلاح نواقص موجود با متولیان امر دو استان اصفهان و چهار محال بختیاری برگزار و در نهایت پس از گذشت چهار سال در شورای برنامهریزی استانداری اصفهان به تصویب رسید.
از آنجا که هدف مدیریت زیست بومی تالابها، حفظ و احیای یک اکوسیستم تالابی همسو با حفظ منافع همه گروههای یک حوضه برای توسعه پایدار است سند زیست بومی تالاب گاوخونی باید در استان چهار محال و بختیاری نیز تصویب شود اما این سند راهبردی با گذشت هفت سال بلاتکلیف مانده و در انتظار تصویب، خاک میخورد.
وعدههای بی عمل، نامهنگاریهای بی ثمر و بی مهریهای مسئولان استانی و کشوری همه دست به دست هم دادند تا گاوخونی، نگین فیروزهای شرق اصفهان اکنون با از دست دادن زیستمندان و کارکردهای حیاتیاش پس از دو دهه در آستانه حذف از کنوانسیون رامسر قرار بگیرد.
بیست و پنجمین مقصد سفر حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری و هیئت دولت وی، اصفهان است؛ شهر و استانی که اصلی ترین مطالبه آن جریان دائمی زاینده رود و نجات تالاب گاوخونی است.
مسئولان زیادی به دیدن گاوخونی آمدند اما دردی از تالاب دوا نکردند
رضا خلیلی ورزنه دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی ورزنه به خبرنگار مهر میگوید: در صورت ادامه بی مهریها به تالاب بین المللی گاوخونی درآینده ای نه چندان دور شاهد آوارگی زیست محیطی و مهاجرت اقلیمی از منطقه شرق اصفهان به شهرهای دیگر خواهیم بودیم زیرا زیست بوم این خطه نابود شده و تنوع زیستی از بین رفته است.
وی میافزاید: اینها بیانگر پیشروی زلزله خاموش و تبعات غول خفته ای است که پس از نابودی محیط زیست گریبان انسانها را خواهد گرفت. اگر هشدار طبیعت را جدی نگیریم در آینده از دست انسان کاری ساخته نیست.
خلیلی ورزنه میگوید: طی این سالها مسئولان بلند پایه و مقامات، وزیران، رؤسای سازمان حفاظت محیط زیست، استانداران و فرمانداران مختلف به دیدن تالاب بین المللی گاخونی آمدند اما هیچکدام دردی از گاوخونی بحران زده دوا نکردند و تنها نظاره گر بودند.
دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی ورزنه با بیان اینکه قانون وجود دارد اما در اجرای قوانین مشکل داریم، خاطرنشان میکند: بسیاری از عوامل دست به دست هم دادند و نمیگذارند آب به گاوخونی برسد، حتی مردم و ساکنان این خطه نیز گاوخونی را از یاد بردهاند و نمیگذارند آبی به تالاب برسد.
خلیلی ورزنه با بیان اینکه تنها حامیان گاوخونی در پایاب زاینده رود هستند، میافزاید: گاوخونی مانند یک موجود زنده است که دچار بیماری لاعلاج شده و در حال مرگ است و تبعات بیماری گاوخونی در حال پیشروی به سمت غرب اصفهان است.
این فعال محیط زیست اظهار میکند: با خشکی تالاب گاوخونی کشاورزی شرق اصفهان از بین رفته و سفرههای آب زیرزمینی خالی شده است زیرا تالاب منابع زیرزمینی را تغذیه و از شوری آب جلوگیری میکرد.
مصوبه روی کاغذ دردی از گاوخونی دوا نمیکند
خلیلی ورزنه میگوید: در حال حاضر خاک منطقه در حال شورشدن و پوک شدن است، وقتی محیط زیست منطقه از بین رفته و جانداری نمیتواند زندگی کند پس از آن نوبت به ساکنان شرق اصفهان خواهد رسید و منطقه از سکنه خالی میشود.
دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی ورزنه میگوید: وقتی کشاورزی منطقه از بین برود ارائه تسهیلات، ایجاد اشتغال و بوم گردی برای مردم این منطقه فایدهای نخواهد داشت.
خلیلی ورزنه تاکید میکند: اجرای قانون مهم است، حرف زدن و مصوبه روی کاغذ دردی از تالاب بحران زده گاوخونی دوا نمیکند، در همه مصاحبهها از حفظ محیط زیست ادعا میشود ولی در عمل برای گاوخونی هیچ چیزی وجود ندارد.
سازمان محیط زیست در سطح ملی برای احیای گاوخونی تلاش کند
همچنین منصور شیشه فروش مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان به خبرنگار مهر میگوید: وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست باید به طور ویژه برای احیای تالاب گاوخونی اقدام کنند زیرا اگر این تالاب خشک شود گرد و غبار حاصل از خشکی آن میتواند تا شعاع هزار کیلومتری استان را نیز تحت تأثیر قرار دهد بنابراین وجود چنین مخاطرهای یک تهدید استانی و کشوری است.
وی میافزاید: از سازمان حفاظت محیط زیست کشور درخواست داریم که مانند دیگر تالابهای کشور به وضع تالاب بین المللی گاوخونی توجه کند و طرحی ملی برای احیای آن در دستور کار قرار دهد.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با اشاره به تشکیل کارگروه ملی احیای زاینده رود میگوید: این کارگروه مشکلات حوضه را از بالادست و پایین دست بررسی میکند از این رو اگر چه سند مدیریت زیست بومی تالاب گاوخونی در استان چهار محال و بختیاری در انتظار تصویب مانده است اما تشکیل کارگروه ملی احیای زاینده رود و پیگیری سازمان حفاظت محیط زیست میتواند برای مسئله گاوخونی کمک کننده باشد.
گاوخونی به شرایط بی بازگشت نزدیک شده
علی ارواحی مشاور مدیریت زیست بومهای تالابی با بیان اینکه گاوخونی به شرایط بی بازگشت نزدیک میشود و فرصت محدودی برای احیای این تالاب وجود دارد، به خبرنگار مهر میگوید: شرایطی که حدود ۲۰ سال حقابه تالاب گاوخونی تأمین نشده و سالهاست که حتی حقابه رودخانه زاینده رود به طور کامل و مستمر تأمین نشده است، این پیام را دارد که مدیریت منابع آب در حوضه آبریز مدیریت پایدار و توسعه متوازن نبوده است که از پیامدهای آن فشار آوردن بیشتر بر منابع آب تجدید ناپذیر و برداشت از آبهای زیرزمینی، کسری آبخوان و فرونشست در سطح دشتها است و به مرور هر چه بهرهبرداری تداوم یابد فرونشست بیشتر میشود و برای برطرف کردن آن نیاز است در مصارف مختلف، محیط زیست و حقابه تالابها را در پایین دست حوضه در نظر گرفت.
وی با بیان اینکه آبخوانداری و آبخیزداری و جلوگیری از بهرهبرداری غیرمجاز از آبهای سطحی و زیرزمینی، روند فرونشستها معکوس میشود، میگوید: به جز فرونشست، یکی از پیامدهای خشکیدن گاوخونی تبدیل شدن به کانون ریزگردهای سمی است که در نتیجه انتشار آن، برخی بیماریها در منطقه شیوع مییابد و همچنین باعث تخریب اراضی کشاورزی میشود.
ارواحی خاطرنشان میکند: با خشکیدن تالاب، زنجیرهوار تبعاتی اتفاق میافتد که ممکن است نرخ مهاجرت افزایش یابد به ویژه از روستاها به شهرها در سطح درآمد و معیشت مردم تأثیر مستقیم خواهد داشت؛ همچنین خشکی تالاب گاوخونی آسیب به تنوع زیستی و پوشش گیاهی این تالاب را به دنبال دارد که به مرور زمان ممکن است برخی از گونههای تالاب از دست برود و گردشگری منطقه که فرصتی برای درآمدزایی جوامع محلی است را از دست بدهد.
مشاور مدیریت زیستبومهای تالابی میگوید: با توجه به این وضعیت اضطراری، بخشی از راهکارهای نجات گاوخونی از جنس سیاستگذاری و بخش دیگر اقدامات اجرایی است؛ به نظر میرسد در گاوخونی به طور مشخص حداقل ۷۰۰ میلیون مترمکعب خارج از ظرفیت آب حوضه برای مصارف برنامهریزی شده است. لازم است سیاستی گذاشته شود که از هرگونه بارگذاری جدید ولو یک هکتار توسعه یا تغییر الگوی کشت به کشتهای پر مصرف تر یا تغییر صنایع باشد هر نوع بارگذاری جدید جلوگیری شود.
ارواحی درباره علت اجرایی نشدن برنامههای مدیریت زیستبومی و احیای گاوخونی، تصریح میکند: هماهنگی و همکاری بین دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری درمورد تالاب گاوخونی وجود ندارد در حالی که نجات این تالاب مستلزم تسهیم منافع و تعامل بیشتر بین این دو استان است حتی شاید نیاز باشد ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور ورود کند تا اختلاف نظرهای موجود بین دو استان شنیده و حل و فصل شود تا در نهایت شاهد اجرای برنامه زیست بومی تالاب گاوخونی باشیم.
وی با بیان اینکه برنامههای مدیریت زیستبوم تالابی در سایر تالابهای کشور تهیه شده اما معمولاً اجرا نشدند، اظهار میکند: نکته اول این است که ارزش واقعی تالابها هنوز شناخته نشده است؛ روی کاغذ یا در گفتار ممکن است از تالابها حمایت شده یا اذعان شود که مفید و موثرند اما باور واقعی اتفاق نیافتاده است در حالی که تالاب متعلق به همه ذی نفعان، دست اندرکاران و مردم بوده و حفظ آن نیازمند مشارکت همه بخشها است.
ارواحی با بیان اینکه برنامههای تدوین شده برای احیای زاینده رود و گاوخونی، مستلزم تأمین و تخصیص اعتبار است، ادامه میدهد: همه بخشها و دستگاههای اجرایی ذی نفع اند و مداخلات و فعالیتهایشان بر تالاب اثرگذار است و همه آنان در قبال تالاب مسئول هستند.
وی با بیان اینکه بهره برداری در بخش کشاورزی به ویژه استان اصفهان رقیب جدی تالاب گاوخونی و زاینده رود است، تصریح میکند: در این حوضه محصولات پرمصرف و توسعه سطح زیر کشت کشاورزی با راندمان مصرف آب بسیار کم وجود دارد و کشت محصولات پرآب بر لازم است که در اصفهان برچیده و جلوی توسعه سطح زیر کشت گرفته شود که مستلزم نظارت دقیق دولت است و باید با گفتگو با نمایندگان کشاورزان و ارائه راه حلهای برد- برد مصارف آب در بخش کشاورزی را کاهش داد و مشکل را رفع کرد.
ارواحی با بیان اینکه در تدوین برنامههای احیا به دغدغههای مردم محلی توجه نمیشود و برنامهای نوشته میشود که توان اجرای آن در عرصه وجود ندارد، میافزاید: یکی از راهحلهای کوتاه مدت اجرای برنامههای احیای گاوخونی این است که ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور تشکیل جلسه دهد و موضوع گاوخونی به یک جمع بندی بین دو استان برسد و الزامی به وجود آید که بخشهای مختلف اجرایی نسبت به انجام تعهدات خود پاسخگو باشند و از محل بودجههای در اختیارشان در گام اول کمک کنند و اگر دولت اعتبارات تکمیلی تأمین کند مزیت بیشتری برای گاوخونی است.
به گزارش مهر، از کم بارشی و خشکسالی و بندهای آبخیزداری بالادست حوضه که حقابه تالاب را برای توسعه باغات و کشاورزی میبلعند، بگذریم، سوءمدیریت در تأمین و رساندن حداقل آب به گاوخونی سبب شده که در یک سال نیم اخیر، سهم این تالاب از زایندهرود هیچ باشد و حتی حقابه گاوخونی در برنامه منابع و مصارف وزارت نیرو ۱۴۰۰- ۱۴۰۱ مشخص نیست. امسال تاکنون یک دوره ۱۰ پس از اتمام نوبت سوم توزیع آب برای کشت شرق، از محل سد رودشتین زهابهای کشاورزی و پساب فاضلاب شرق به سمت گاوخونی رهاسازی شد که در روز اول دبی پساب ۲ متر مکعب بر ثانیه بود و به تدریج کاهش یافت و قطع شد.
اگرچه همه دردهای زایندهرود به پای خشکسالی نوشته میشود اما در کم بارشترین سال آبی فلات مرکزی ایران ۱۳۹۹- ۱۴۰۰ که حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب آورد سد زاینده رود بود، حقابه گاوخونی برای صنایع، شرب و کشاورزی حذف شد یا در آب بندهای بالادست زاینده رود به یغما رفت و به سد نرسید. شاید فرقی نمیکند ترسالی باشد یا خشکسالی، در هر صورت گاوخونی سهمی از زاینده رود ندارد. سال آبی ۱۳۹۷-۱۳۹۸ پس از پانزده سال حدود پنج میلیون مترمکعب از سیلاب فروردین به تالاب رسید و در طول سال آبی ۱۳۹۸- ۱۳۹۹ که وضعیت بارشها و ذخیره آبی سد مطلوب بود گاوخونی در مجموع ۴۱ میلیون مترمکعب حقآبه دریافت کرد در حالی که تا دهه ۷۰ سالانه حدود ۱.۵ تا ۲ میلیارد مترمکعب از حوضه زاینده رود و زیرحوضههای آن آب وارد گاوخونی میشد.
انتظار میرود دولت با اجرای قانون، رهاسازی حقابه گاوخونی را برای جلوگیری از فاجعه ملی در اولویت اول توزیع آب در حوضه زاینده رود قرار دهد.