محمد عباس کارشناس لبنانی معتقد است غفلت و بی‌تفاوتی مقامات لبنان نسبت به موضوع حیاتی ترسیم مرزهای دریایی با رژیم صهیونیستی،به تل‌آویو جسارت تحرکات اخیر در آب‌های سرزمینی لبنان را داده است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل «ورده سعد، محمدعلی تخت رونده»: پرونده ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی، در روزهای اخیر به موضوع داغ تحولات منطقه تبدیل شده است. در طول هفته گذشته برخی پیش‌بینی می‌کردند که تنش‌های اخیر در میدان گازی کاریش، به تقابل نظامی میان لبنان و رژیم صهیونیستی منجر شود. اما انتقادات شدید مقامات لبنان باعث شد «آموس هوک اشتاین» میانجیگر آمریکایی در پرونده اختلافات دریایی لبنان و رژیم صهیونیستی به بیروت سفر کند. تحلیلگران معتقدند میانجیگر آمریکایی اهتمامی به حل سریع پرونده ترسیم مرزهای دریایی ندارد و تنها در راستای منافع رژیم صهیونیستی در زمینه لزوم حکمفرمایی آرامش در دریای مدیترانه، جهت آرام سازی وضعیت تلاش می‌کند.

تحلیلگران معتقدند آمریکا ممکن است تمایل به مذاکرات طولانی مدت در زمینه اختلافات دریایی بیروت و تل آویو داشته باشد، مسأله‌ای که کاملاً به نفع رژیم صهیونیستی و به ضرر لبنان تمام خواهد شد. چون در این شرایط اقدامات غیر قانونی رژیم صهیونیستی در استحصال گاز طبیعی از میدان گازی کاریش ادامه خواهد یافت و دست طرف لبنانی نیز تا مدتها خالی می‌ماند.

در همین رابطه خبرنگار مهر با «محمد عباس» کارشناس لبنانی در امور نظامی گفتگو کرده است که مشروح آن را در اینجا می‌خوانید:

*مقامات لبنانی با یک بحران جدید ناشی از آغاز روند استخراج گاز از میدان کاریش از سوی رژیم صهیونیستی مواجه هستند. آیا به نظر شما مقامات لبنانی برای این چالش آمادگی دارند؟ آیا موضع رسمی بیروت تاکنون در برخورد با این موضوع قانع کننده است؟

متأسفانه موضع رسمی لبنان از زمان آغاز این رخداد در سال ۲۰۰۷، فاجعه‌بار بوده است. البته این مساله تاکنون نیز ادامه دارد. موضع رسمی لبنان کوته‌نظرانه و مملو از بی‌تفاوتی بوده تا جایی که این سو مدیریت در ردیف خیانت به آرمان‌های ملی لبنان قرار می‌گیرد. متأسفانه این مواضع سطح پایین، در قبال موضوعی بسیار حساس اتخاذ شده که پرونده‌ای حیاتی برای ملت لبنان، منافع این کشور و نسل آینده ما محسوب می‌شود.

در سال ۲۰۰۷، فواد سنیوره رئیس جمهور وقت لبنان یک هیئت غیر تخصصی از وزارت کار را برای مذاکره با قبرس در مورد تعیین مرزهای دریایی اعزام کرد که این مذاکرات با ترسیم اشتباه این مرزها به پایان رسید.

در جریان این مذاکرات یک خط مرزی ترسیم شد که در نتیجه آن لبنان مساحتی بالغ بر ۲۲۹۰ کیلومتر مربع از آب‌های سرزمینی‌اش را از دست داد. زمانی که دولت لبنان سعی کرد اولین اشتباهش را اصلاح کند، اشتباه دیگری مرتکب شد، آنها خط ۲۳ را به عنوان خط مرزی دریایی با رژیم صهیونیستی تعریف کردند که در نتیجه آن نیز رژیم صهیونیستی همچنان بر برخی از میادین مهم گازی در آب‌های سرزمینی لبنان سیطره دارد، این در حالی است که خط ۲۹ از لحاظ قانونی و تکنیکی براساس مدارک متقن، خط مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود. مشکل اصلی از مصوبه ۶۴۳۳ در سال ۲۰۱۱ است که بر مبنای آن خط ۲۳ به عنوان خط مرزی دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی تعیین شده است.

ارتش لبنان نیز با تشکیل یک کمیته از متخصصان اعلام کرد که خط ۲۹ براساس قوانین دریانوری بین المللی خط مرزی دریایی با رژیم صهیونیستی است. اما متأسفانه موضع دولت لبنان تاکنون در این باره فاقد یکپارچگی لازم بوده است. آموس هوکشتاین میانجیگر آمریکایی نیز از همین اختلافات و تضاد در موضع لبنان در بالاترین سطح سو استفاده کرده است. وی مانند دیگر میانجیگران آمریکایی است که فقط منافع رژیم صهیونیستی را در نظر می‌گیرند و هیچ توجهی به منافع طرف مقابل ندارند. آنها تنها به یک طرف از مذاکرات فشار وارد می‌کنند که آن هم طرف لبنانی است.

ما حتی یک بار هم نشنیده‌ایم که هوکشتاین در جریان مذاکرات بر طرف صهیونیستی فشار وارد کند. من معتقدم رژیم صهیونیستی زمانی که مذاکرات در ماه نوامبر ۲۰۲۰ متوقف کرد، در حال طراحی گام‌های بعدی اش بود. در همین وضعیت متأسفانه مقامات لبنانی مشغول اختلافات داخلی بودند و یک موضع علنی و واحد درباره مرزهای دریایی اتخاذ نکردند.

من معتقدم اگر همان زمانی که رژیم صهیونیستی اقدام به عقب نشینی یکجانبه از مذاکرات ترسیم مرزهای دریایی کرد، ما نیز مصوبه ۶۴۳۳ را اصلاح می‌کردیم، دیگر شاهد این نبودیم که رژیم صهیونیستی جسارت ماجراجویی جدید علیه آب‌های سرزمینی لبنان و ثروت‌های خدادادی ما داشته باشد.

غفلت و بی‌تفاوتی مقامات لبنانی نسبت به این موضوع حیاتی، متأسفانه به دشمن اجازه تحرک داد، همچنین باعث شد که آموس هوکشتاین میانجیگر آمریکایی بتواند به خوبی مانور دهد، اینها همه در شرایطی رخ داد که لبنان در موضع ضعف و رژیم صهیونیستی در موضع قدرت قرار داشت.

* در حال حاضر مناقشه اصلی بر سر تعیین مرزهای دریایی لبنان و رژیم صهیونیستی به ویژه درباره خط مرزی ۲۹ است. خطی که از سوی هیئت نظامی لبنان به عنوان مرزهای آبی لبنان اعلام شده است. به نظر شما ارتش لبنان دلایل لازم برای اثبات اینکه خط مرزی دریایی باید بر اساس خط ۲۹ تعیین شود، در اختیار دارد؟ آیا ارتش می‌تواند حق لبنان را در این منطقه مورد مناقشه محقق کند؟ اینکه برخی می‌گویند این خط می‌تواند مبنای مذاکرات باشد به چه معناست؟ آیا اعتماد کردن به میانجیگر آمریکایی می‌تواند اقدامی صحیح باشد؟ گام‌های دولت لبنان در این مسیر باید چگونه باشد؟

به اعتقاد من هیئت نظامی لبنان دلایل لازم، برای اثبات اینکه، خط مرزی ۲۹ باید مبنای تعیین مرزهای دریایی لبنان و رژیم صهیونیستی قرار گیرد، را دارد. خط مرزی ۲۹ از همه لحاظ قابل دفاع است، مساله که درباره خط مرزی ۲۳ وجود ندارد. براین اساس مذاکره کنندگان لبنانی باید با پافشاری بر این خط، حقوق از دست رفته لبنان را به مردم ما بازگردانند.

اینکه برخی می‌گویند خط ۲۹ باید مبنای مذاکرات باشد و روی آن میان دو طرف بحث و بررسی انجام شود، اصلاً درست نیست. خط ۲۹ متعلق به لبنان است و هیچ شک و تردیدی در این باره وجود ندارد.

درباره میانجیگر آمریکایی باید به این نکته تاکید کنم که متأسفانه دل بستن به طرف آمریکایی همواره از پایه و اساس اشتباه است. در چند دهه اخیر رژیم صهیونیستی به هیچیک از قطعنامه‌هایی که در ارتباط با لبنان صادر شده پایبند نبوده است و در این مسیر آمریکا نیز پشتیبان تل آویو بوده است. دولت لبنان این واقعیت را می‌داند اما جرأت ندارد که به سمت و سوی میانجی دیگری، حرکت کند. آنها با وجود اینکه می‌دانند که میانجیگران آمریکایی همواره به نفع رژیم صهیونیستی عمل می‌کنند اما بدلیل حفظ منافع طبقه سیاسی و لزوم تضمین سودآوری شرکت‌های و کارتل‌های بزرگ اقتصادی نمی‌توانند خودشان را از این دور باطل خارج کنند، مسأله‌ای که در نهایت به منافع لبنان ضربه وارد می‌کند.

به اعتقاد من در ابتدا باید مصوبه ۶۴۳۳ اصلاح شود و خط مرزی دریایی به جای خط ۲۳، خط ۲۹ تعیین شود. در ادامه راه نیز لبنان برگ برنده‌هایی دارد که باید از آنها استفاده کند. در شرایط کنونی رژیم صهیونیستی و آمریکا تمایلی به آغاز جنگ جدید ندارند، تمرکز آمریکا در برهه کنونی بر مهار روسیه و چین قرار گرفته است. آنها فرصت آغاز درگیری‌های جدید با نتایجی که قابل پیش بینی نیست را ندارند. در مقابل لبنان، مقاومت را به عنوان یک برگه برنده مهم در اختیار دارد که می‌تواند از آن استفاده کند. حزب الله لبنان نیز در این زمینه آمادگی کامل خود را علنی کرده است.

برچسب‌ها