به گزارش خبرنگار مهر، از زمانی که موضوع بازنشستگی مدیران و منع به کارگیریشان مطرح شد همواره حرف و حدیثهایی پیرامون آنها و وضعیتشان وجود داشت به خصوص به خاطر دو دستگی دیدگاهها در رابطه با این قبیل مدیران و اختلاف نظرهایی که در مورد کنار رفتنشان یا استمرار همکاری با آنها وجود دارد.
برخی با نگاه جوان محور بر این عقیده اند که بازنشستگی باید به معنای حکم قطعی پایان دوره مدیران و کنار رفتن آنها باشد تا اینگونه فرصت برای جوانگرایی در پستهای مدیریتی مهیا شود. البته که در عمل نگاه و اعتقاد دیدگاه مقابل حاکم است. این دیدگاه و صاحبانشان با تاکید بر تجربه و پختگی که افراد در طول مدیریت قانونمند خود به دست میآوردند بر اثربخشی و ادامه به کارگیری آنها بعد از بازنشستگی تاکید دارد و در واقع مخالف خانه نشین شدن آنها است.
به نظر میرسد این اعتقاد و چشم انداز در کمیته ملی المپیک بسیار مورد توجه است به خصوص در رابطه با نفراتی که از مجموعه وزارت ورزش جدا میشوند و به خاطر بازنشستگی یا بعضاً مسائل دیگر جایی در این وزارتخانه پیدا نکردند اما کمیته ملی المپیک فضا را در اختیارشان قرار داده تا همچنان باشند.
معاون بازنشسته وزارت ورزش در کمیته ملی المپیک
ژاله فرامرزیان از جمله افرادی است که بعد از بیرون آمدن از ساختمان وزارت ورزش بلافاصله به یک ساختمان پایینتر رفت و در کمیته ملی المپیک صاحب صندلی جدیدی شد. فرامرزیان معاون توسعه منابع انسانی و مالی وزارت ورزش بود که حضورش در وزارت مسعود سلطانی فر همواره متوجه انتقادات زیادی شد اما هیچ یک باعث متزلزل شدن جایگاهش نشد بلکه او تا سه ماه پس از جابه جایی دولت هم متصدی همین پست در وزارت ورزش بود.
حتی بعد از انتخاب سرپرست معاونت توسعه منابع انسانی و مالی (امیرحسین مطلبی - ۱۳ آذرماه ۱۴۰۰) هم رفت و آمد ژاله فرامرزیان در ساختمان وزارت ورزش به بهانه رسیدگی به پروندهها امور مالی به جامانده از دوره قبل ادامه داشت و حتی او یک اتاق اختصاصی هم در اختیار داشت. این در حالی بود که از ابتدای سال گذشته بحث بازنشستگی ژاله فرامرزیان مطرح شده بود اما او که خود مجری اجرای قانون بازنشستگی در دستگاه ورزش بود با این شرایط در وزارت ورزش ماندگار شد تا همین چند هفته پیش که به کمیته ملی المپیک نقل مکان کرد و به عنوان مشاور رئیس در امور مالی مشغول به کار شد.
البته فرامرزیان اولین مدیر جدا شده از وزارت ورزش نبود که به ساختمان همسایه و دوست این وزارتخانه رفت اما آخرین شأن هم نبوده است.
چراغ سبز کمیته ملی المپیک به رانده شدگان وزارت ورزش
عبدالحمید احمدی پیش از ژاله فرامرزیان وارد کمیته ملی المپیک شد. احمدی که در دو دولت قبل معاون فرهنگی وزیر ورزش بود، در دولت جدید شانسی برای تصدی دوباره این معاونت نداشت و اتفاقاً وزیر ورزش در مورد جانشینش (سینا کلهر) هم خیلی زودتر از دیگر معاونتها به نتیجه و جمع بندی رسید. با این حال احمدی به عنوان مشاور وزیر ورزش به فعالیتش ادامه داد.
احمدی هم با حکم مشاور رئیس وارد کمیته ملی المپیک شد. ضمن اینکه همزمان به عنوان عضو شورای راهبردی و همچنین شورای سیاست گذاری تاریخ شفاهی هم در این کمیته فعالیتهایی دارد.
از طرفی رامین طباطبایی هم جدیدترین گزینه وزارتی است که در آکادمی ملی المپیک به عنوان زیر مجموع کمیته ملی المپیک دورهای جدید از مدیریت ورزشی اش را آغاز کرده است. طباطبایی طی چهار سال گذشته ریاست فدراسیون بسکتبال را بر عهده داشت اما برای انتخابات اسفندماه سال گذشته این فدراسیون تأیید صلاحیت نشد.
با این اوصاف هفته گذشته طباطبایی با حکم دبیرکل کمیته ملی المپیک که سرپرست آکادمی ملی المپیک را هم بر عهده دارد به عنوان مشاور و سرپرست معاونت آموزشی و پژوهشی این آکادمی منصوب شد.
جنگ نرمی که علنی شد
البته شاید بتوان گفت که سرآغاز حضور نفراتی از وزارت ورزش در کمیته ملی المپیک همزمان با تشکیل کمیسیون زنان در این کمیته بود و معرفی مهین فرهادی زاد معاون وقت بانوان وزارت ورزش به عنوان رئیس کمیسیون، همزمان با این انتصاب فریبا محمدیان که به دلیل بازنشستگی از معاونت بانوان وزارت ورزش کنار رفت و جای خود را به فرهادی زاد داد هم به عنوان یکی از اعضای کمیسیون زنان معرفی شد.
البته این جابه جایی ها زمانی انجام شد که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در بهترین دوره خود به لحاظ تعامل و هماهنگی به سر میبردند و کمترین اتفاق در ورزش از سایه همپوشانی و موازی سازی مدیران مستقر در این دو ساختمان و تصمیمات مشترک شأن خارج بود.
جابه جایی های اخیر اما در شرایطی متفاوت انجام شد، زمانی که حمید سجادی متصدی وزارت ورزش شد و افرادی مانند فرامرزیان، احمدی و طباطبایی از فهرست مدیران این وزارتخانه و زیر مجموعه هایشان کنار گذاشته شدند. البته ابتدا اینگونه به نظر میرسید که جذب این مدیران جدا شده از بدنه وزارت ورزش توسط کمیته ملی المپیک صرفاً در راستای احترام به مقام آنها و به کارگیری تجربیاتشان باشند اما اتفاقاتی که پیرامون انتخابات فدراسیون سوارکاری رخ داد و احتمال مربوط به زخم چرکینِ قدیمی و سر باز کردن دوباره آن، بر ابعاد این اقدام و ابهاماتش اضافه کرد به خصوص که برای مدیرانی از وزارت ورزش به کمیته ملی المپیک راه باز شد که بعضاً دورهای پُر انتقاد را پشت سر گذاشتند.
مدیرانی مانند ژاله فرامرزیان و رامین طباطبایی که دورهای کاملاً انتقادی و حتی پرونده ساز هم داشته اند. با این اوصاف جذب آنها و حکم دادن برایشان نگاهها را نسبت به تغییر ماهیت روابط میان کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش جدی تر میکند و میتواند دلالتی باشد بر اختلافات زیر پوستی که انتخابات فدراسیون سوارکاری باعث علنی شدنش شد.