انتشارات شهرستان ادب سه رمان تازه خود را به نام‌های «غمسوزی»، «گرگ دریا» و «آن زن مرا صدا کرد» روانه بازار کرده است. در ادامه نگاه کوتاهی به این سه رمان خواهیم داشت.

به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات شهرستان ادب به تازگی سه رمان با نام‌های «غم‌سوزی»، «گرگ دریا» و «آن زن مرا صدا کرد» راهی بازار کتاب کرده است.

«غمسوزی»

رمانی است در ۳۱۹ صفحه که هر صفحۀ آن، سهمی در پیش‌برد ماجرا دارد. اعظم عظیمی، نویسنده کتاب، سابقه همکاری با انتشارات شهرستان ادب در دو کتاب «عطر عربی» و «همه چیز مثل اوّل است» را نیز در کارنامه دارد.

عظیمی، داستان‌نویس اهل مشهد و مدرّس دوره‌های داستان و کلام و فلسفه، به داستان دو برادر می‌پردازد و موضوع عشق برادرها، محور اتّفاقات آینده رمان است. داستان با ریتم و تپش مناسب، خواننده را به دل حوادث می‌کشاند. گوشه‌ای از داستان را با هم می‌خوانیم:

«امروز روزی است که فریده از من خواست زندگی‌اش را نجات بدهم. چه شد که قبول کردم؟ دوباره شدم همان برادر بزرگ چند سال پیش. کسی که وقتی علاقۀ برادر کوچکش به فریده را دید، از عشق سوزان خودش دست کشید. کدام شستن؟ آن روزها همۀ آب‌های زمین نفت بودند. سوختم تا نام و نشان فریده هم در دلم خاکستر شد و به باد رفت…»

«گرگ دریا»

دیگر اثر تازه شهرستان ادب، با طوفان سحرگاهی سهمگینی آغاز می‌شود که گروهی را در دریا گرفتار کرده و شدت وحشت به حدّی است که حتّی اعضای گارد ساحلی نیز یارای نجات گرفتاران را ندارند. قهرمان تنومند داستان، دوردی، دست به اقدامی بزرگ می‌زند و در شرایطی که همگان از رفتن به دل خطر بیمناکند، دل به دریا می‌زند و از قضا سربلند نیز بیرون می‌آید.

اسم داستان، «گرگ دریا»، در واقع لقبی است که اهالی به دوردی داده‌اند. پس از اوجی که داستان در همان ابتدا تجربه می‌کند، قصّه‌ای عاشقانه آغاز می‌شود که در اصل، علاقۀ قهرمان داستان به دختری از اهالی شهر است. دوردی که از صیّادان غیرقانونی منطقه است، در راه رسیدن به عشق خویش، بارها با امواج بی‌رحم سرنوشت، به هر سویی کشیده می‌شود.

قلم روان و یکدست عبدالرّحمن اونق و عاطفۀ سرشار اثر او، «گرگ دریا» را به اثری جذّاب تبدیل کرده است، اثری که پر از فراز و نشیب و حوادث کوچک و بزرگ است که مملو از نشانه‌های زیستی اقلیمی است. «گرگ دریا» در ۲۵۴ صفحه توسّط نشر شهرستان ادب به چاپ رسیده است.

«آن زن مرا صدا کرد»

معصومه انصاریان، نویسنده داستان «آن زن مرا صدا کرد» اهل ملایر است و سابقه فعّالیت مداوم در زمینه‌های ترجمه و تألیف و پژوهش را در کارنامه خود دارد و دغدغه اصلی او در همه این سال‌ها، مسائل مربوط زنان و دختران ایران‌زمین بوده است. «آن زن مرا صدا کرد» اوّلین همکاری انصاریان با نشر شهرستان ادب است که در ۱۸۴ صفحه به چاپ رسیده است.

سال ۱۳۵۹ ایران را تصوّر کنید. شهرهای جنوب و غرب ایران، زیر آتش حمله‌های هوایی دشمن می‌سوزد و فریاد استمداد مردم جنگ‌زده به جایی نمی‌رسد. «آن زن مرا صدا کرد» کتابی است مربوط به پاییز همین سال و شهر اهواز، یعنی یکی از همین شهرهای شعله‌ور.

داستان، داستان زنی است به نام «مرضیه» که در تهران زندگی می‌کند و خبری درباره جنگ می‌شنود. خبر این است که زن جوانی نیمه‌شب با صدای آژیر حمله هوایی از خواب بیدار شده است و دست‌پاچه، بالش را به جای کودکش در آغوش کشیده و از خانه بیرون زده است. تازه پس از اصابت موشک به خانه‌اش، می‌بیند که چه اشتباه بزرگی کرده و چه مصیبتی بر سرش آمده است. «آن زن مرا صدا کرد» در واقع، داستان مرضیه است پس از شنیدن خبر و احساس فراخوانده شدن. دیگر آشفتگی اجازه نمی‌دهد به زندگی عادّی‌اش ادامه دهد و عزم جزم می‌کند برای رفتن به اهواز و یاریگری مردمانش به همراه دو تن از دوستانش. ادامه داستان ماجراهایی است که بر این سه زن می‌گذرد و نویسنده به خوبی توانسته است نقش اجتماعی زنان را در جامعه‌ای سنّتی و درگیر جنگی همه‌جانبه، به تصویر بکشد.