کونیکو یامامورا که تا بیست و یک‌سالگی‌اش تحت آموزه‌های بودا پرورش یافته بود، آشنایی خود را با همسر مسلمانش، یک نقطه عطف می‌داند؛ نقطه‌ای که همه‌چیز بعد از آن تغییر کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، سبا بابایی (کونیکو یامامورا) تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس که از چندی پیش به‌دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان خاتم الانبیا بستری بود، ظهر دیروز جمعه ۱۰ تیر درگذشت و به فرزند شهیدش پیوست.

مهاجر بودن، در غربت زیست‌کردن معنای غریبی است که تنها کسانی توانایی درک آن را که این تجربه را پشت سرگذاشته باشند. کسی که مهاجر است معنای مرز و آب و خاک را بهتر از هر کسی می فهمد. کسی که مهاجر است آنقدر دل مشغول و دلتنگ روزهای از دست رفته است که جایی برای عقیده و و آرمان برای او باقی نمی ماند. فرد مهاجر همواره در پی ساختن جایی برای زندگی است. اما در این عالم پر از استثنا و امکان همواره کسانی هستند که باز زندگی و زیست خود نشان می دهند که هیچ قاعده ای در زندگی برای هیچکس ضرورت و اجبار نیست. یکی از این شخصیت‌ها کونیکو یامامورا تنها مادر شهید ژاپنی است کسی که با وجود مهاجر و در غربت بودن جهانی را برای خود ساخت که در آن آرمان و عقیده حدود مرزها را در نوردید و خالق جهان جدیدی شد که باید در تاریخ این تجربه را ثبت کرد.

کتاب مهاجر سرزمین آفتاب درواقع روای یک‌تجربه متفاوت از این مادر ژاپنی است که پسر او در راه عیقده و آرمانش شهید شد. کونیکو یامامورا که بعد از آشنایی با یک مسلمان ایرانی و ازدواج با او، ژاپن را به مقصد ایران ترک کرد، بعد از مهاجرت نام سبا را از کلام الله مجید برای خود برگزید. «حمید حسام» و «مسعود امیرخانی»، خاطرات خواندنی این‌بانوی شرقی را با دقتی مثال زدنی و با حفظ فصاحتی که خود او در بیان خاطراتش به کار برده بود، به رشته ی تحریر درآورده اند.

با مطالعه کتاب مهاجر سرزمین آفتاب اولین سوالی که به ذهن یک مخاطب خطور می کند این است که چگونه یک مادر ژاپنی فرزندی را تربیت می کند که حاضر باشد دوش به دوش همه فرزندان ایرانی گام در جاده ایثار و شهادت نهاده و همین مادر خالق جهانی باشد که تنها خود می داند چه رنجی را بر دوش می کشد. سرتاسر کتاب همواره ترجمان این رنجی است که یامامورا تحمل می کند ولی حتی لحظه ای اجازه نمی دهد که این رنج ها و دردها بر او فائق آمده باشد.

کتاب مهاجر سرزمین آفتاب بیش از هر چیز نشان می دهد که عقیده‌ای که قرار است به یک امر متعالی منتهی شود در هیچ مرز و جغرفیایی محدود نیست. زندگی آرمانی مبتنی بر یک عقیده خاص را نمی توان در قالب ها و چارچوب های سیاسی مرسوم فهم کرد و آنچه که این کتاب قرار است با مخاطب در میان بگذارد همین است «حیاتی ارزش دارد که سر به سوی آرمانی دارد».

کونیکو یامامورا که تا بیست و یک‌سالگی‌اش تحت آموزه‌های بودا پرورش یافته بود، آشنایی خود را با همسر مسلمانش، یک نقطه عطف می‌داند؛ نقطه‌ای که همه‌چیز بعد از آن تغییر کرد و او را به دنیای جدیدی از ارزش های اسلامی و انقلابی وارد کرد و ثمره ی زندگی او، یعنی فرزند نوزده ساله اش را در راه پاسداری از این ارزش ها به مقام رفیع شهادت رسانید. و اینها ممکن نبود مگر اینکه تامل و مراقبه ای روحی در شخصیت فرد شکل گرفته باشد.

با خواندن کتاب سرزمین آفتاب متوجه می‌شویم که یک مادر، در هر فرهنگ و جغرافیایی که باشد، چه میزان سخت است که وارث رنج از دست دادن فرزند نوزده ساله خود باشی و در عین حال اینقدر محکم و منزه در این زندگی پایدار بود. این تنها با یک عقیده و ایمان بالا امکان پذیراست.