احمد ایزدپور در گفتگو با خبرنگار مهر بیان کرد: بعد از کرونا صنعت گردشگری دچار اغما شد ما روزی را تجربه کردیم که در یک روز ۹۵ درصد از فروش ما کلاً نابود شد صنعت گردشگری در یک بلاتکلیفی عجیبی قرار داشت. راههای بین المللی بسته شد و امکان پرواز وجود نداشت اگر هم پرواز اضطراری برقرار بود شرایط ویزا و عبور و مرور به کشورها وجود نداشت. چند ماه اول به دلیل اینکه کرونا یک پدیده نوظهور بود کسی نمیدانست باید چه کار کند همه بلاتکلیف بودن تا اینکه کم کم بازار به حالت عادی برگشت اما بحث فاصله گذاری اجتماعی مطرح و باعث شد ۶۰ درصد بازار فعال شود ولی عملاً ۴۰ درصد بازار را نداشتیم. در خیلی از مسیرها تقاضا بود به خصوص مسیرهایی که با هدف تجارت انجام میشد در این شرایط عرضه و تقاضا با هم هماهنگ نبود.
وی با بیان اینکه اقتصاد دستوری سرطان صنعت گردشگری است گفت: در خیلی از حوزهها به خصوص در حوزه پرواز داخلی، قطار و اتوبوس شاهد اقتصاد دستوری بودیم. با اینکه تأمین کنندگان ۴۰ درصد از ظرفیت را نمیتوانستند بفروشند اما هزینههای ثابت شأن را داشتند. مثل این بود که ۴۰ درصد از درآمدشان را از دست داده بودند. در آمد کم بود و اجازه افزایش قیمت هم به دلیل اقتصاد دستوری نداشتند از آن طرف تعداد ناوگان نیز رو به کاهش بود. پس صرف نمیکرد که سرمایه گذاری مجدد برای افزایش ناوگان انجام شود چون هزینهها بیشتر از درآمد بود. ما همیشه با مشکل اقتصاد دستوری در صنعت گردشگری روبهرو بودیم حتی در دوران کرونا کاهش ۴۰ درصدی ظرفیت، مزید بر علت شد تا این موضوع بیشتر از قبل مشهود شود.
به دوران دهه ۶۰ و ۷۰ برگشتیم و باید مثل همان موقع از قبل بلیتها را پیش فروش کنیم پس مشتری قدرت انتخاب و برنامه ریزی برای سفر ندارد
ایزدپور بیان کرد: یکی از اصلیترین مسائلی که مشتری هم لطمه آن را می بیند این است که یا بلیت پیدا نمیکند یا باید آن را سریعتر خریداری کند و یا ناوگان حمل و نقل به اندازه کافی وجود ندارد از طرفی برای سرمایه گذار هم صرف نمیکند که در این بخش کار کند پس تعداد ناوگان رو به کاهش میرود و کیفیت آن نیز افول میکند. الان در مسیر تهران مشهد و پنج مسیر پر رفت و آمد ایران نمیتوانید پرواز داخلی در هر زمان که میخواهید پیدا کنید یا در صنعت ریلی آنقدر تعداد بلیط کم است که میتوان گفت به دوران دهه ۶۰ و ۷۰ برگشتیم و باید مثل همان موقع از قبل بلیتها را پیش فروش کنیم پس مشتری قدرت انتخاب و برنامه ریزی برای سفر ندارد.
این کارشناس ادامه داد: با اینکه شاید فکر کنید از طریق اقتصاد دستوری قیمتها کنترل شده ولی در همان لحظه قدرت انتخاب مشتری بسیار پایین آمده است این اتفاق در هر کدام از بازارها افتاده است. این مشکل را در صنعت پرواز داخلی، قطار اتوبوس و تا حدودی در هتل میبینیم اما هنوز این مسئله در پرواز خارجی وجود ندارد. در کوتاه مدت با اینکه فکر میکنیم قیمت را به نفع مشتری پایین آورده ایم اما دو اتفاق بد برای مشتری افتاده است یکی اینکه نمیتواند برنامه ریزی برای سفر انجام ده چون اگر مثلاً پیش فروش قطار را از دست بدهد باید هزینههای چند برابری کند تا همان سفر را برود یا اینکه بلیت هواپیما بخرد. اتفاق بد دیگر اینکه بازار سیاه راه افتاده است. بخش زیادی از بلیتها در بازار آفلاین به فروش میرسد. شما در سایتهای آنلاین بلیت پیدا نمیکنید چون میگویند اگر بلیت را یک ریال بیشتر بفروشید فیلتر میشوید اما میروی جلوی کانتر آژانس و میگویی بلیت میخواهم. کسی کنترل نمیکند که آیا این بلیت بالاتر از سقف نرخ به شما فروخته شد یا نه.
تبعات بلند مدت و کوتاه مدت اقتصاد دستوری در گردشگری
ایزدپور گفت: علناً سیستمهای تکنولوژیک کمرنگ میشوند و به سالهای قبل از آن برمی گردیم. بلیتی که امروز سقف نرخ آن یک میلیون و ۲۰ هزار تومان است در بازار آفلاین تا یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان فروخته میشود ولی مردم در سیستمهای آنلاین به آن دسترسی ندارند. این در حالی است که سیستمهای آنلاین برای این ساخته شدند که در دسترس بودن در آنها راحت تر شود. حاکمیت یک سقف نرخی برای هر مسیری گذاشته و گفته نباید بیشتر بفروشی. سیستمهای آنلاین زیر ذره بین هستند چون قیمتها را نمایش میدهند. اما همه آژانسهای کشور که مدیریت نمیشوند. وقتی فردی مجبور باشد امروز به مشهد برود بلیت را گران هم می خرد. پس اینجا مشکل حل نشده بلکه صورت مسئله را پاک کرده اند. اینجا میبینیم که در کوتاه مدت مشتری متضرر میشود. برخی از افراد فکر میکنند مثلاً سقف نرخ یک بلیت یک میلیون و ۲۰ هزار تومان است. در حالی که در بازار سیاه به مشتری خدمات پشتیبانی داده نمیشود از طرفی بلیت قابل استرداد هم نیست. یعنی کیفیت سرویسی که سیستمهای آنلاین میدادند در اینجا حذف شده است. این مشکلاتی است که در کوتاه مدت گریبان مشتری را میگیرد. اما در بلند مدت میبینید به تعداد صندلیهای در دسترس صنعت ریلی در ده سال اخیر نه تنها چیزی اضافه نشده بلکه همان تعداد نصف هم شده است. چون صندلی قطار و لوکوموتیو اصطکاک دارد وقتی سرمایه گذار بلیت قطار را در روز خوب و بد تنها صد هزار تومان میفروشد و بازگشت سرمایه ندارد چرا باید در این حوزه سرمایه گذاری کند؟ میرود و پولش را در جای دیگری میگذارد که سود کند.
هر کجا اقتصاد دستوری وجود داشته، ورود سرمایه گذار هم کمتر شده است
وی تصریح کرد: در سالهای اخیر ناوگان به صنعت ریلی اضافه نشده و همان هم که بود مستهلک شده است پس به مرور از تعداد صندلی کم و خدمت از دست مردم خارج میشود. همان صنایعی هم که با حمایت دولت پابرجا هستند؛ کیفیتشان تغییری نداشته است. سرمایه گذار برای هتلهای خوب وارد نشده و همانهایی هم که داریم کیفیت شأن تغییر نکرده است. ما میبینیم هر کجا اقتصاد دستوری وجود داشته، ورود سرمایه گذار هم کمتر شده است. ما قیمتها را کم نگه میداریم و فکر میکنیم به مردم کمک میشود اما وقتی این اتفاق میافتد سرمایه گذار وارد نمیشود و تعداد عرضه کم میشود در حالی که تقاضا کم نشده است. در این صورت تقاضا فشار میآورد و در انتها مجبور به افزایش قیمت میشوند. زمانی قیمت تعدیل میشود که سرمایه گذار وارد شود. عرضه که زیاد شد با تقاضا یکسان شده و قیمت در بازار آزاد تابع عرضه و تقاضا میشود. دوستان فکر میکنند با اقتصاد دستوری قیمتها کم میشود درحالی که قیمت زیاد میشود ولی کسی نمی بیند.
گردشگری در حال فرسودگی است
این کارشناس بازرگانی در صنعت گردشگری گفت: ما این موضوعات را در همه جلسات مطرح کرده ایم و گفتیم فکر میکنید قیمتها به نفع قشر ضعیف پایین میآید در حالی که اولین خیانت به همین قشر است چون کسی که پول دارد به هر حال آن بلیت را با قیمت بالاتر می خرد اما قشر ضعیف بلیت پیدا نمیکند. اتفاق بدتری که میافتد این است که در بلند مدت سرمایه گذار وارد این صنعت نمیشود و هر آنچه در این صنعت خدمات میداده مستهلک میشود. ما چند سال دیگر با صنعت فرسوده در گردشگری مواجه میشویم. چند سال دیگر باید در صف بلیت پیدا کنیم. امروز باید این صنعت به بازار آزاد سپرده شود این اتفاق در پرواز خارجی وجود دارد شما هر زمان بخواهی میتوانی به استانبول با قیمتهای متفاوت بروی. هر زمان تقاضا باشد قیمت بالا میرود و برعکس. در گردشگری مشخصاً به فرسودگی می رسیم. این اتفاق را در صنعت ریلی اتوبوس و هتلها نیز به راحتی میبینید.