خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - رسول شریفی: در سوم ژوئیه سال ۲۰۱۳ هنوز عبدالفتاحالسیسی سخنرانی خود را مبنی بر عزل رئیس جمهور وقت مصر محمد مرسی تمام نکرده بود، که رسانههای حامی رئیس جمهور معزول تعطیل شدند. اندکی بعد رسانههای حامی کودتای نظامی السیسی شروع به پخش زنده حمله ماموران امنیتی به مقر رسانههای اخوانالمسلمین کرده که طی آن برخی از خبرنگاران و روزنامهنگاران بازداشت شدند و نظام رسانهای مصر وارد مرحله جدیدی شد. در این مرحله آن مقدار از آزادی بیان که در نتیجه انقلاب مارس ۲۰۱۱ ایجاد شده بود، نیز از بین رفت.پ
افزایش محدودیتهای رسانهای یا به عبارتی کاهش آزادی رسانهای نتیجه تفکری بود که عبدالفتاح السیسی نسبت به رسانهها داشت. او معتقد بود که انقلاب مردمی ۲۵ مارس مصر نتیجه آزادیای بود که روزنامهنگاران و خبرنگاران و به عبارتی رسانهها داشتند. السیسی رسانهها را عامل افزایش آگاهی مردم و در نتیجه عامل اصلی انقلاب مردمی مصر می دانست و به دنبال یک مدل رسانه ای جدیدی بود که بر مبنای آن تمام رسانه ها در خدمت دولت و تفکر وی خواهند شد. وی در گام اول اقدام به یکدست سازی رسانه ها نمود. در این راستا، برخی از رسانه های مهم مانند روزنامه آزادی و عدالت اخوان المسلمین، وب سایت الجزیره نت و المصر العربیه را توقیف کرد.
السیسی در گام دوم، به سمت تملک رسانه ها رفت و برخی از رسانه های مهم مصر مانند شبکه ON TV، کانال CBC و روزنامه های مهمی چون صوت الامه و الیوم السابع، دوت مصر و مجلههای مهمی مانند مجله مصر و تجارت امروز را به تملک دستگاه دولتی درآورد و بسیاری از شخصیت های اطلاعاتی و امنیتی مانند احمد ابوهشیمه و سرلشکر محمود حجازی را وارد نظام رسانه ای کرد.
به طور کلی،عبدالفتاح السیسی در دوران حکومت خود، بعد از اینکه رسانههای مخالف خود را مسدود یا محدود کرد و یک نظام اقتدارگرای رسانهای در مصر بهوجود آورد بر آن شد تا یک گفتمان رسانهای خاص خود را در مصر حاکم نماید. گفتمانی که میتوان شاخصهای اصلی آن را در سه اصل کلی تقسیمبندی کرد:
الف: شاخص تایید
بعد از اینکه حکومت السیسی توانست بر رسانهها مسلط شود، دیگر از آن فضای رسانهای که طی آن رسانهها با آزادی بیشتری فعالیت میکردند، خبری نبود و رسانهها چارهای جز تایید اقدامات حکومت نداشتند. در واقع رویکرد تهاجمی دولت کودتا در همراهسازی جریانهای رسانهای و در اختیار گرفتن ساختار مدیریتی آنها، زمینه رویکرد حمایتی را از سوی رسانههای منفعل فراهم میساخت. در این راستا، آن دسته از خبرنگاران و روزنامهنگارانی که شیوه بیطرفی را اتخاذ کرده بودند، از کار برکنار و منزوی شدند. بدین ترتیب رسانههای مصری تمامی اقدامات حکومت السیسی در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی واردات گاز از اسرائیل را تایید کردند.
ب: شاخص تحریک
این رسانهها هرکس که مخالف حکومت بود را به عنوان خائنین معرفی میکردند که مستحق مجازات بود. این امر تا جایی پیش رفت که السیسی آشکارا رسانهها را برحذر ساخت تا مبادا بر علیه «ارتش و دستگاه امنیتی» مصر انتقادی داشته باشند، زیرا که جرمی نابخشودنی و مجازات سنگینی به دنبال خواهد داشت.
ج: شاخص تلقین
آخرین اصل گفتمان رسانهای السیسی، اصل تلقین بود. بر اساس این اصل، رسانهها میبایست به شهروندان مصری تلقین کنند که اقدامات حکومت بسیار مفید و آیندهساز خواهند بود. تیترهایی چون «مصر بر می خیزد» و یا «ارتش کانون قدرت منطقه است» از تیترهای تکراری رسانهها محسوب میشد. حکومت برای پیشبرد این اصل در تمامی هیئت تحریریهها، رجال خاص خود را گماشته بود تا نظارت مستقیمی بر محتوای رسانهها داشته باشند.
شکست گفتمان رسانه ای السیسی
از همان ابتدا آشکار بود که رسانههای مصری زیر سایه کنترل شدید حکومت در رقابت با سایر رسانههای خارجی عربی و بینالمللی توان رقابت را از دست خواهند داد. در این بین حتی شبکه خبری «DMC» که السیسی با تزریق سرمایه فراوان به آن میخواست همانند شبکه خبری الجزیره تأثیرگذار باشد، توقعات نظام سیاسی را برآورده نکرد و در رقابت با سایر شبکههای خبری بینالمللی شکست خورد.
شکست راهبرد رسانهای السیسی زمانی آشکارتر شد که یک هنرمند مصری به نام «محمد علی» که در اسپانیا اقامت دارد و جزو مخالفین حکومت مصر هم محسوب میشود برای السیسی درسرساز شد. این هنرمند طی ویدیویی که آن را در هفتم سپتامبر ۲۰۱۹ منتشر کرد، دست به افشاگری علیه السیسی زد و به موضوع ساخت کاخهای بسیار مجلل در شرق قاهره توسط این ژنرال پرداخت. وی همچنین تصاویری را هم در این باره در حساب توئیتری خود منتشر کرد. پس از این اظهارات، عبدالفتاح السیسی ساخت کاخهای مجلل را تایید کرد اما گفت آن را برای مردم ساخته است.
پس از انتشار فیلم سخنان محمد علی، شبکههای اجتماعی از جمله توئیتر و فیسبوک شاهد فعالیت وسیع مخالفان دولت مصر شد، و هشتگ «سیسی دیگر بس است»، توئیتر را درنوردید. سرانجام تظاهرات مردمی مصر در استانهای متعدد این کشور از جمله قاهره، الجیزه، اسکندریه، سوئز، استان غربی، دقهلیه و القلیوبیه و بنی سویف و دمیاط و استان شرقی برگزار شد و با وجود اینکه مقامات مصری با ایجاد محدودیتهایی برای حضور مردم، سعی کردند میدان التحریر را از دایره اعتراضات مردمی خارج کنند، اما بزرگترین تظاهرات در این میدان برگزار شد تا بار دیگر خاطره انقلاب مردمی ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ در این کشور ضد حاکمیت نظامیان زنده شود.
وقوع این تظاهرات مردمی، یک شکست رسانهای برای السیسی محسوب میشد. این شکست، رئیسجمهور مصر را متقاعد ساخت که راهبرد رسانهای وی ناکارآمد است و باید در آن تجدیدنظر نماید. بدین ترتیب حکومت بودجه ۳۸۰ میلیون دلاری رسانههای خود را کاهش داد و حتی برخی از شخصیتهای مهم رسانهای خود همچون «یاسر سلیم» را از ریاست هیئت مدیره شرکتهای رسانهای مصر برکنار کرد.