خبرگزاری مهر، گروه سیاست- زینب رجایی: یک بار دیگر، «محمدجواد ظریف» و یک بار دیگر انتشار گفتگویی از او تیتر رسانهها را تصاحب کرد و واکنشهای مختلفی را در پی داشت. این بار وزیر سابق امور خارجه، در یک سخنرانی پیکان اظهارات خود را به سمت شهید «محسن فخریزاده» معاون وزیر دفاع و رئیس سازمان پژوهشهای نوین دفاعی و دانشمند هستهای کشورمان گرفت که هفتم آذر ماه سال ۱۳۹۹ ترور شد. ظریف در این نوبت از بیان نقطه نظراتش درباره شهدای ترور، میگوید: «اسرائیل، فخری زاده را زد که برجام را نابود کند» و او را اینگونه بیمبالات مینامد: «شهید فخری زاده یکی از بیمبالاتترین آدمها در حوزه امنیت است.» همچنین او به مصوبه هستهای مجلس و شخص قالیباف هم تاخت و مدعی شد انگیزه او از تصویب این قانون، رفتن به پاستور بوده است. نکته دیگر این سخنرانی آن بود که ظریف یک بار دیگر منتقدان برجام را مورد تمسخر قرار داد.
همین دو جمله کفایت میکرد که یک بار دیگر، موضعگیریها نسبت به ظریف آغاز شود. «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان، در این باره میگوید: «شهید فخریزاده به شدت با برجام مخالف بود و صوت و تصویر آن شهید بزرگوار موجود است که نشان میدهد او از مخالفان سرسخت برجام بودهاند؛ بنابراین باید به جناب ظریف گوشزد کرد که اسرائیل، فخریزاده را زد که یکی از دانشمندان مخالف سرسخت برجام را حذف کند تا برجام حفظ شود. اسرائیل اگر قصد نابودی برجام را داشت باید کسانی را میزد که از برجام حمایت میکنند.»
اندکی بعد از انتشار گفتگوی ظریف، «حامد فخریزاده» فرزند شهید فخریزاده نسبت به مواضع رئیس دستگاه دیپلماسی دولتِ تدبیر و امید واکنش نشان داد و تصریح کرد: «جناب آقای ظریف! ایکاش من هم میتوانستم مثل شما تقوا را زیر پا بگذارم و بدون توجه به مصالح کشور و مسائل امنیت ملی، بگویم آنچه را نباید گفت. آمریکا و اسرائیل کسانی را ترور میکنند که برای آنها مزاحمت و برای کشور اعتلا و اقتدار میآفرینند، نه اشخاص منفعلی که مزاحمتی ندارند؛ صحبتهای شما در مورد شهید فخریزاده مرا یاد دوگانهسازی میدان و دیپلماسی در مورد شهید حاج قاسم سلیمانی انداخت.»
همانطور که فرزند شهید فخریزاده در بخش پاسخ خود به ظریف اشاره کرده است، این اولین بار نبود که وزیر سابق امور خارجه در بیان نقطه نظرات خود، به نوعی میکوشد شهدای ترور و نامدارِ امنیتی را زیر سوال ببرد.
تقریباً یک سال پیش بود که درز کردن فایل صوتی گفتگوی ظریف، تلاطمی در فضای سیاسی کشور ایجاد کرد؛ گفتگویی که با هدف قرار دادن فعالیتهای سردار سلیمانی در منطقه و با جمله «دیپلماسی، فدای میدان شد»، محکوم به دوگانهسازی میان «میدان» و «دیپلماسی» بود و تا مدتها خوراک و سوژه رسانههای بیگانه برای حمله توأمان به «میدان و دیپلماسی» شد.
حالا که رسوایی دیگری به واسطه انتشار یک گفتگو به بار آمد، ظریف در حساب شخصی خود در اینستاگرام ادعا کرده است که قرار نبوده این نشست، رسانهای شود و آنچه موجب تلاطم شده، تقطیع اظهارات او بوده نه جنس کلماتی که از آنها بهره گرفته است. او مینویسد: «یک خبرگزاری به روش همیشگی خود در بیتوجهی به اصول ابتدایی اخلاق حرفهای، دزدانه به بخشهای تقطیع شدهای از یک گفتگوی دو ساعته، دانشگاهی و غیر خبری با جمعی از اساتید و دانشجویان دست یافته و آن را به صورت گزینشی، تحریف شده و خارج از موضوع بحث، منتشر کرده است!»
سوال این است که اظهارات ظریف درباره شهید سلیمانی و فخریزاده و اساساً نوع نگاه او به مسائل و افراد امنیتی، برای وی به عنوان فردی که ۸ سال، سکّان سیاست خارجی کشور را آن هم در روزهای حساس مذاکرات هستهای در دست داشت، به چه معناست؟ آیا رسانهای نشدن این گفتگوها، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد میکند؟ به نظر میرسد مسئله ظریف این است که «چرا این حرفها رسانهای و هزینهساز شده است؟» اما سوال رسانه و جامعه این است که «چرا ظریف چنین حرفهایی زده و این نگاه او در ۸ سال مدیریتش در دیپلماسی کشور چه هزینههایی به بار آورده است؟»
به نظر میرسد «تقطیع» به راه فراری برای مواقع اضطرار افراد خاص تبدیل شده است تا هرگاه مصاحبهشان درز کرد یا مطلبی بدون هماهنگیشان منتشر شد، خود را پشت نقاب مظلومیت پنهان کنند. وقتی کار برای آنها به جای باریک میکشد ادعا میکنند که «گروه خاصی با اهداف خاصتر، بریدهای از اظهاراتم را نشر دادهاند تا تخریبم کنند» و اینگونه از زیر بار مسئولیت تفکرات و ادبیات خود عبور میکنند!
البته این نخستین بار نیست که برای فرار از مسئولیت پذیری ظریف، بهانه تقطیع مطرح میشود. اردیبهشت پارسال و در پی انتشار مصاحبه وی با مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری و هجمه به شهید سلیمانی، برخی رسانههای حامی وزیر وقت امور خارجه مدعی شدند که آنچه منتشر شده تقطیع شده بوده است. انتشار صوت کامل این مصاحبه نشان داد، ادعای تقطیع درست نبوده و ظریف مواضعی دارد که شبیه مواضع دشمن است و حداقل آنکه دشمن از آنها به شدت استقبال میکند.
«تقطیع شدگان» به دنبال چه هستند؟
بسامد سناریوی «تقطیع کردهاند» در جمهوری اسلامی چند سالی است آغاز شده و ادامه دارد. مدت زیادی نمیگذرد که «فائزه هاشمی» در مقابل دوربین، به همسر پیامبر اکرم (ص) توهین میکند و بعد از آنکه مردم و چهرههای مختلف در واکنش به چنین هتک حرمتی، به فائزه هاشمی اعتراض کردند؛ در نهایت او متنی برای عذر خواهی منتشر میکند و از بهانه «تقطیع» در اولین جمله خود وام میگیرد. او مینویسد: «این روزها صحبتی تقطیع شده مربوط به سالها پیش مبنی بر شوخی با پیامبر (ص) از اینجانب منتشرشده که باعث جریحهدار شدن احساسات برخی گردیده است…»
گویا دستاویز شدن به «تقطیع» چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد و هر کس، هر جا احساس نیاز کند، از آن استفاده میکند. ۲۹ خردادماه، یکی از نمایندگان مجلس در اخطار قانون اساسی در صحن علنی، به اظهارات «امیرحسین بانکیپور» رئیس کمیسیون مشترک جوانی جمعیت مبنی بر «ازدواج بانوان ایرانی با اتباع بیگانه» اشاره و به او انتقاد کرد.
در پی این اخطار، نمایندگان بسیاری به بانکیپور تذکر دادند، فراکسیون زنان مجلس نشست ویژه خبری برگزار کردند و تاکید داشتند این مجلس چنین نگاهی به بانوی ایرانی را برنمیتابد.
وقتی موج رسانهای درباره این موضوع شدت گرفت، بانکیپور در پی توضیح برآمد. او نیز پشت سپر «تقطیع» پنهان شد و گفت: «همه ما میدانیم که رسانههای معاند با تقطیع سخنان ما به خصوص سخنان نمایندگان به تخریب مجلس میپردازند. از نمایندگان مجلس که خودشان از قربانیان این تقطیعها هستند میخواهم هر جا در پیامک و یا فضای مجازی درباره موضوعی اظهارنظر میشود ابتدا صحبتها را کامل بشنوند و بعد روی آن قضاوت کنند… متأسفانه اظهارات من تقطیع شد و این جو منفی به وجود آمد. به نوبه خود از طرف آن رسانههای غلط از بانوانی که ممکن است این تقطیع ذهن آنان را آزرده کرده باشد، عذرخواهی میکنم».
به عنوان نمونهای دیگر «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد در مصاحبهای در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ گفته بود: «برای حفظ نظام لازم بود هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شود».
بعد از آنکه «عباسعلی کدخدایی»، سخنگوی شورای نگهبان، اظهارات وزیر سابق اطلاعات را مبنی بر اینکه هاشمی رفسنجانی برای حفظ نظام رد صلاحیت شده است، رد کرد، مصلحی با انتشار مطلبی ادعا کرد اظهاراتش تقطیع شده است. او میگوید: «فیلم منتشر شده در فضای مجازی بخشی از نظرات اینجانب درباره فرآیند تأیید صلاحیتها در سال ۹۲ بوده که به صورت ناقص بیان شده است…» و یا سخنان مهدی طائب در اردیبهشت ماه امسال درباره پشت پرده فضاسازی علیه سفر خانواده قالیباف به ترکیه که مدعی شده بود این قضیه از سوی نزدیکان رئیس جمهور آب میخورد و بعد از انتشار عمومی سخنانش، با پیش کشیدن بهانه تقطیع گفت: «آن فایل صوتی چند دقیقهای از یک جلسه دو و نیم تا سهساعته بوده و برخی، به صورت هدفمند بخشی از آن را منتشر کردهاند.» مورد دیگر مربوط به اظهارات سال گذشته علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران است. زالی در نشستی برخی ادعاهای بی اساس درباره نحوه مدیریت و مقابله با کرونا را مطرح کرده بود که پس از انتشار مورد انتقاد قرار گرفت و وی در واکنش به انتقادها گفت که سخنانم تقطیع شده است!
اینها تنها چند نمونه از پروندههای ادعای تقطیع بود و میتوان موارد متعدد دیگری نیز به آن افزود.شکی نیست که تقطیع، یکی از ابزارهای رسانهای است که با اهداف مختلف برای حمله و هجمه به کنشگران سیاسی صورت میگیرد، اما آیا این موضوع میتواند بهانهای برای نپذیرفتن مسئولیت تبعات اظهاراتی باشد که چهرهها -بخصوص در عالم سیاست- بیان میکنند؟
فارغ از آنکه نیت پشت هر حرف چیست، این سوال مطرح میشود که چرا مسئولان و چهرههای مختلف جمهوری اسلامی، به کرّات در این چاه یا به تعبیر خودشان تله میافتند؟ چرا ظریف به عنوان فردی که جلودار و مدعی «مذاکره با دنیا»، در میان اصلاحطلبان است، در مدت یک سال، دو بار از یک سوراخ گزیده میشود؟ آیا داعیهداران گفتگو و سیاست، آنچنان که این عرصه ایجاب میکند در بهرهگیری از کلمات، دقت نظر دارند؟