به گزارش خبرنگار مهر، نمایش میدانی «روشنای شب تار» که از روز عید قربان (یکشنبه ۱۹ تیر) هر شب از ساعت ۲۰ در محوطه بوستان ولایت تهران اجرا میشود، روایتگر داستان ولایت حضرت امیر علی (ع) در تاریخ پیش و پس از اسلام است.
این نمایش به کارگردانی حسن بز را و تهیهکنندگی علی اسماعیلی طراحی و تولید شده است. «روشنای شب تار» محصول سازمان هنری رسانهای اوج با مشارکت بنیاد فرهنگی رودکی است که به همت موسسه هنری رسانهای سیمای ققنوس اجرا میشود.
مهدی کاشفی دکترای ارتباطات و استاد دانشگاه که از جمله تماشاگران نمایش میدانی «روشنای شب تار» بوده، طی یادداشتی به بررسی این اثر نمایشی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«تئاترِ «روشنای شب تار» تئاتری ۲۷۰ درجهای است و آنچنان که از نامش پیداست، روایتی از نیروهای دوگانه متضاد تاریکی-روشنایی، عقل-جهل و خیر-شر در طول تاریخ بشر است. این روایت مبتنی بر فلسفه دوگانهانگار تاریخ و باور اسطورهای ایرانیان است که پیشرفت تاریخ را نتیجه تعامل و کشاکش نیروهای خیر و شر (دیوان و فَرَّهداران) میداند. محور نیروهای خیر در این روایت، آنچنانکه در داستانهای تاریخی اسلامی بیان شده است، انبیای الهی و نیروهای شر در این روایت، شیطان و پیروان انسانی و پنهانی اویند و پیروز نهایی جبهه ایمانی است.
آنچه در هنر تئاتر اهمیت دارد، ایجاد پیوندهای معنایی و عاطفی در قالب فرم و محتوا نزد مخاطبان است. این پیوند تحت عنوان درام در آثار هنری خود را نشان میدهد. در تئاتر، مخاطب حضور مستقیم و بیواسطه دارد و رخدادها عیناً، پیش چشمش رقم میخورد. این حضور، در تعاملی دوبهدو، انرژی حاکم بر تئاتر را پیش میبرد. تئاتر «روشنای شب تار»، در مدیریت عاطفه و هیجان مخاطب، موفق عمل میکند.
اگرچه داستانهایی که در طول تئاتر بیان میشود، داستانهایی دینی و آشنا برای مخاطب است و در نگاه نخست، این آشنایی کار را برای عوامل سازنده سخت میکند، با این حال، هیجان مخاطب بهخوبی در طیفی از عشق (به اهل ایمان) و نفرت (از پیروان شیطان) مدیریت میشود؛ بهویژه آنکه مخاطب با داستانهای روایتشده، پیوندی اعتقادی و قلبی دارد. این نکته، برگ برنده این تئاتر محسوب میشود. در طول تئاتر، شخصاً، شاهد بودم که درباره بسیاری از وقایع تاریخی مربوط به امیرالمومنین علی (علیه السلام)، مخاطب شروع به تشویق میکند. این به معنای غوطهوری و درگیری ذهنی مخاطب با داستان است.
اگرچه از منظر فنی، شاید سناریو، بداهت و پیشپاافتادگی داشته و در برخی مواقع، برای مخاطب پیشبینیپذیر باشد، با این حال، بارِ اصلی مدیریت هیجان مخاطب را جلوههای ویژه حاضر در تئاتر به دوش میکشد.
در کنار تأکیدات دراماتیک تئاتر که همان عشق و علاقه بیننده به شخصیت بینظیر امام علی (علیه السلام) است، تأکیدات غیردراماتیک در این تئاتر، بر ارزشمندی آن میافزاید. موسیقی و نور، نقش برجستهای در این تئاتر دارد و بهعنوان تأکید غیردراماتیک حس و عاطفه مخاطب را تشدید میکند. هر کدام از صحنههایی که پیش روی چشمان بیننده قرار دارد، به رنگارنگی تابلوهای نقاشی است.
ما هنر آیینی را با کارهای فرشچیان میشناسیم: رنگارنگ و خیالآمیز. طراحان این تئاتر، با نور صحنه را نقاشی کردهاند و به این ترتیب، قابهایی خیالانگیز، رنگآمیزیشده و دلربا را رقم زدهاند. این تمهید، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، به لحاظ بینامتنی برای مخاطب، چشمآشناست. به هر کسی که قرار است این تئاتر را ببیند، توصیه میکنم موبایلش را در جیبش بگذارد: آنچه میبینید روحنوازتر و لذتبخشتر از چیزی است که با موبایل ضبط میکنید!
آنچه غوطهوری در این تئاتر را بیشتر میکند، آن است که شما با تئاتری ۲۷۰ درجهای روبهرو هستید. شما در سه جهت (روبهرو، چپ و راست) تئاتر را تماشا میکنید. گویی صحنه تئاتر شما را احاطه کرده است و شما برای تماشای تئاتر در بعضی صحنهها مجبورید سر خود را به چپ و راست بگردانید. این تمهید برای تئاتر شدنی است و برای بسیاری از مدیومهای دیگرِ رسانهای، ناشدنی.
طراحان، بهخوبی از فضا برای غوطهوری مخاطب بهره بردهاند. گاهی پرده بسته میشود و وقتی باز میشود، مخاطب سازهای بزرگ را پیش روی خود میبیند و به این سوال فکر میکند که در این زمان کوتاه، چگونه این سازه بزرگ در صحنه جاسازی شده است. شما در این تئاتر، با پروژهای بزرگ روبهرو هستید؛ چه در پشت صحنه چه در جلوی صحنه. با این حال، برخی از فضاسازیها، نقدشدنی است. یکی از نقدها، یکسانسازی چشم مخاطبان با تجسمبخشی به داستانهاست. روایت دلاوریهای امام علی (علیه السلام) را بسیار شنیدهایم اما ندیدهایم. هر کدام از ما تصور خود را از آنها داریم. این تئاتر، برای ما تصویر میسازد و به داستانهایی که ما با آن حس شخصیشده داشتهایم، جسمیت میبخشد. البته، در برخی صحنهها، مانند ازجاکندن دَرِ خیبر، طنزی ناخواسته شکل گرفته است.
در نهایت، تئاتر «روشنای شب تار»، با چشم شما سر و کار دارد. این تئاتر، هم غوطهورتان میکند، هم خیالتان را رنگ میآمیزد و هم شما پدیدهها را گفتمانی میبینید: «عرض احترامی به شاهدِ بَرین، مَثَل اعلای خدا در زمین، رباینده اندوه از چهره خاتمِ مرسلین، امامِ مومنین، علی علیه افضل صلوات المصلین.»