خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - محمدعلی تخت رونده: جو بایدن رئیس جمهور آمریکا سفر منطقهای خود را با هدف نزدیکی بیشتر میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی آغاز کرد، اما علاوه بر موضع گیری ملتهای عربی منطقه علیه عادی سازی روابط، روز گذشته فیصل بن فرحان وزیرخارجه عربستان پس از پایان نشست جده، تاکید کرد که موضوع ناتوی خاورمیانهای یا تقویت همکاری میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی در این نشست مطرح نشده است. در همین ارتباط نیز
۲۸ نهاد جامعه مدنی کویت به طور رسمی با صدور بیانیهای ضمن حمایت از ملت فلسطین، مخالفت خود را با هر گونه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی اعلام کردند.
گامهای لرزان در اراضی اشغالی
اما جدای از این موضع گیری ها در تحولات روزهای اخیر در جریان سفر منطقهای بایدن، اتفاقاتی رخ داد که تدقیق در آن موجب رسیدن به پاسخهایی مشخص میشود.
سفر بایدن در ابتدا با ورود وی به اراضی اشغالی آغاز شد. این سفر چیزی جز دلگرمی دادن به رژیم صهیونیستی که از درون دچار مشکلات اساسی شده، نداشت. صهیونیستها در ماههای اخیر در مسائل امنیتی، سیاسی، نظامی و اقتصادی و معیشتی دچار بحرانهایی شدید شده اند که صرف انجام یک سفر از سوی رئیس جمهور آمریکا نمیتواند این معضلات ساختاری را درمان کند.
سیلیهای پیاپی
بایدن پس از انجام این سفر وارد عربستان سعودی شد. در مراسم استقبال از وی اما برخلاف موارد قبلی در جریان سفر دیگر رؤسای جمهور آمریکا، نه پادشاه و نه ولیعهد عربستان سعودی حضور نداشتند. تا به نوشته یک تحلیلگر مصری، بایدن نخستین سیلی را در این سفر از ریاض بخورد. این در حالی بود که رسانههای آمریکایی پس از سفر بایدن اعلام کرده بودند که رئیس جمهور آمریکا در مراسم استقبال از سوی ولیعهد سعودی به وی دست نخواهد داد.
در مقابل اما مقامات سعودی با اعزام امیر مکه جهت انجام مراسم استقبال از جو بایدن نشان دادند که کسی که باید نیازمند کمک باشد، آمریکاست که در این روزها نه در داخل و نه در خارج و نه در منطقه، شرایط مساعدی ندارد. البته بماند اینکه بایدن با حضور در کاخ السلام در جده، با ولیعهد سعودی دیدار کرد و با رعایت پروتکلهای کرونایی به وی دست هم داد.
ائتلافی که شکل نگرفت
همزمان با این رخداد، وزیر خارجه امارات که مشاور محمد بن زائد آل نهیان رئیس امارات متحده عربی نیز هست، تاکید کرد که امارات در هیچ ائتلافی که علیه ایران شکل بگیرد، مشارکت نخواهد کرد. این در حالی بود که مقامات آمریکایی امیدوار بودند از رهاورد سفر منطقهای جو بایدن، دستاوردهایی نظیر افزایش فشار منطقهای بر ایران و توسعه روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را محقق سازند
نکته مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت، موضع گیری نرم و بدون تنش آفرینی از سوی سران عربستان سعودی و دیگر کشورها در نشست جده بود. بر خلاف نشستهای گذشته سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که در اکثر آنها شاهد موضع گیری های ضد ایرانی بودیم، در نشست جده چنین سطح از موضع گیری دیده نشد.
انتقاد از سیاستهای واشنگتن
در جریان نشست جده و در سخنرانی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی که سخنران اول نشست نیز بود، نکتهای مطرح شد که آن را نباید از نظر دور داشت. وی در ارتباط با التهاب در بازارهای جهانی عنوان کرد: «نباید سیاستهای غیر واقعی از سوی کشورهای مختلف اتخاذ شود که با منع ورود منابع انرژی به بازارهای جهانی، موجب ایجاد تورم در سطح جهان شود».
تحلیل این عبارت زیاد دشوار نیست؛ ولیعهد عربستان در واقع در لفافه، از سیاستهای آمریکا و اتحادیه اروپا در راستای تحریم هر چه بیشتر نفت و گاز روسیه انتقاد کرده، موضوعی که منجر به تورم فعلی در سطح بازار جهانی سوخت شده است.
پیش از این سفر در تحلیلی گفته بودیم که در این شرایط به نظر میرسد نخستین هدف جو بایدن از این سفر منطقهای، سر و سامان بخشیدن به وضعیت داخلی خودش در آمریکا باشد، در این راستا رئیس جمهور آمریکا با سفر به اراضی اشغالی، تلاش دارد حمایت بیشتری از لابی صهیونیستی در آمریکا بدست آورد. وی از سفر به عربستان سعودی نیز آرامش در بازار جهانی نفت که در اثر تبعات جنگ اوکراین دچار مشکل شده است را دنبال میکند. قراردادهای هنگفت تسلیحاتی با عربستان سعودی نیز مسألهای است که میتوان به اقتصاد متلاطم آمریکا کمک کند. جدای از این مسائل که اولویتهای اصلی سفر بایدن به منطقه محسوب میشوند، شاید وی اهداف دیگری نظیر تشکیل ناتوی منطقهای با هدف افزایش فشارها علیه ایران را نیز در سر داشته باشد. اما تراکم بحرانهایی که بایدن به آنها روبروست شاید فرصت اندیشیدن به این اهداف ثانویه را به وی ندهد.
حالا اما با پایان این سفر و بررسی شاخصهای فوق در جریان سفر بایدن و پس از آن تنها یک نتیجه را پیش روی ما قرار میگیرد که این سفر از لحاظ نتایج هدف خاصی را حداقل تاکنون، محقق نکرده است. حتی میتوان گفت سفر منطقهای جو بایدن بیش از آنکه قدرت پوشالی و فرو ریخته آمریکا در منطقه را جلوه گر سازد، بیش از همه ناتوانی و عجز واشنگتن در تأثیرگذاری بر تحولات منطقه را نمایان ساخت.