خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: رژیم صهیونیستی در پی سقوط کابینه خود را آماده برگزاری پنجمین انتخابات در چهارسال گذشته می کند. این در حالی که است که پیش از این در دوره هفتاد ساله بعد از تشکیل یعنی از سال ۱۹۴۹ تا ۲۰۱۹ فقط ۲۰ انتخابات کنست برگزار کرده بود.
به باور بسیاری از کارشناسان با توجه به تجربه چهار انتخابات گذشته تغییر جدی و اثرگذار نیز در این دور انتخابات نخواهیم داشت و به نظر می رسد روند کنونی با فراز و نشیبی تداوم خواهد یافت. این روند که می توان از آن به بن بست سیاسی یاد کرد نشان از تداوم بی ثباتی سیاسی دارد. حال سوالی که ایجاد می شود این است که دلایل این بی ثباتی سیاسی چیست. در پاسخ به این سوال می توان عوامل متعددی را عنوان کرد که دال مرکزی آنها فرسایش ساختاری رژیم صهیونیستی است.
مورد اول شکاف سیاسی غیر قابل کنترل میان احزاب و جریانات سیاسی است. رقابت در عرصه سیاسی امری پذیرفته شده است ولی اگر این رقابت به شکاف سیاسی غیر قابل کنترل تبدیل شود و احزاب و جریانات سیاسی نتوانند بر سر موضوعات اساسی توافقات نسبی داشته باشند نشان از یک ناکارآمدی ساختار سیاسی است که نمی تواند از طریق روندها، عرف ها و قوانین موجود این روند را مدیریت نماید. امروز در درون حاکمیت رژیم صهیونیستی شاهد حضور بازیگرانی هستیم که با یکدیگر دچار اختلافات اساسی هستند به طوری که به صراحت اعلام می کنند در کابینه با حضور رقیب مشارکت نمی کنند.
برای مثال آویگدور لیبرمن رهبر حزب دست راستی اسرائیل بیتنا اعلام می کند که به هیچ وجه در کابینه ای به رهبری بنامین نتانیاهو رهبر حزب دست راستی لیکود مشارکت نمی کند و یا احزاب عربی حاضر به حضور در کابینه به رهبری احزاب دست راستی نیستند. با مطالعه اخبار سیاسی این رژیم می توان اینگونه موضوع گیری هایی که نشان از شکاف سیاسی این رژیم است را دید و این امر با ناکارآمدی قوانین اساسی در مدیریت این بحران ها منجر به بی ثباتی کنونی شده به طوری که بسیاری از سیاستمدران آن بر تغییر قوانین اساسی و نحوه انتخابات تاکید دارند ولی به دلیل همین شکاف های سیاسی قادر به توافق بر سر اصلاح این ساختار معیوب نیستند و نظام سیاسی دچار یک دور معیوب و خود مخرب شده است.
مورد دوم چالش های فزاینده سیاسی، امنیتی و هویتی در عین افزایش تهدیدات بیرونی است. رژیم صهیونیستی در درون با چالش های فزاینده بی ثباتی سیاسی (عدم توافق سیاسی در موضوعات کلان) ، درگیری های مزمن و تشدید شونده امنیتی (درگیری های امنیتی با عرب های مقیم و مناطق اشغالی) و افزایش شکاف قومیتی و هویتی و برهم خوردن تناسب (افزایش جمعیت عرب ها و یهودیان آفریقایی تبار به عنوان شهروندان درجه دو) روبرو است.
این درحالی است که با افزایش قدرت محور مقاومت ضد صهیونیستی جبهه های پنچ گانه (جنوب لبنان، بلندی های جولان، کرانه باختری رود اردن، جنوب و غزه) پیرامون این رژیم یا فعال است و یا در حال فعال شدن. ساختار سیاسی کنونی رژیم صهیونیستی در یک دهه اخیر علی رغم شعارهای سیاستمداران آن قادر به مدیریت این چالش های فزاینده نشده به همین دلیل اعتماد عمومی به حل این چالش ها از سوی سیاستمدران فعلی و به تبع آن ساختار سیاسی کم شده و به تعبیر دیگر مشروعیت آن کاسته و کارآمدی ساختار سیاسی با تردید روبرو شده است.
این امر زمینه ساز عدم شکل گیری انسجام در موضوعات سیاسی و به تبع آن عدم شکل گیری احزاب قدرتمندی است که قادر به تشکیل کابینه حتی به به صورت ائتلافی شده است که خروجی آن بن بست سیاسی است.
در این وضعیت حتی اگر کابینه ای تشکیل شود به دلیل ضعف مشروعیت قادر به اتخاذ تصمیمات اساسی برای حل این چالش های فزاینده نیست و به همین دلیل به سراغ مشی های پوپولیستی برای کسب حمایت و همچنین انجام ماجراجویی داخلی و خارجی برای انحراف اذهان عمومی پیش می رود. این اقدامات اگرچه به طور موقت می تواند کارایی داشته باشد ولی در یک دوره بلند مدت منجر به افزایش بی اعتمادی و کاهش مشروعیت می شود. با نگاهی به وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی و اقدمات پوپولیستی و ماجراجویی خارجی نتانیاهو در گذشته کاهش مشروعیت بازیگران سیاسی و ساختار سیاسی در حال نمایان شدن است.
در جمع بندی مطالب فوق می توان گفت رژیم صهیونیستی با توجه به عدم توافقات سیاسی کلان و برگزاری انتخابات های پی در پی دچار یک بی ثباتی سیاسی و بن بست شده که نشان از ضعف ساختار سیاسی آن است. ضعف ساختاری در صورت تداوم و عدم مدیریت آن می تواند منجر به مرگ و فروپاشی تدریجی یک ساختار سیاسی شود که نشانه های موجود از روند سیاسی این رژیم موید این امر است به خصوص اینکه این رژیم دچار بحران مشروعیت داخلی به خصوص از سوی اقلیت در حال رشد عرب و همچنین کشورهای عربی و اسلامی به خصوص بخش فعال آن یعنی جبهه مقاومت ضد صهیونیستی است که می توانند این روند را تسریع کنند.
*دکترحسین آجورلو، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی