خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه – حبیب راثی تهرانی: سنت استجازه و اجازهنویسی از دیرباز در تمدن اسلامی رواج داشته و در کنار داشتن جنبه تبرّک و تیمّن به دلیل اتصال به معصوم (ع) در اجازات روایت حدیث موجب تحکیم نتایج تعلیم و تتمیم فایده تحصیل برای طلاب و استادان و به منزله اعطای مدرک یا تصدیق برای محصّلان بوده است. از آنجا که «اجازه» پس از طی یک دوره تحصیلی و معمولاً خواندن کتابهایی چند در نزد استاد، از سوی استاد به شاگرد داده میشده، نشانگر تأیید علمی شاگرد در خصوص کتابهای ذکر شده در اجازه از سوی استاد بوده و نشان میداده که شاگرد آن کتابها را نزد استاد خود به خوبی فراگرفته و به اصطلاح امروزی: «از پسِ امتحان آن سربلند بیرون آمده است.»
فایده مهم دیگر اجازات علما، حفظ «طبقات» است. از آنجا که در هر اجازهنامه، استاد پس از ذکر نام شاگرد و دادن اجازه به وی، نام مشایخ خود که به وی اجازه دادهاند و همچنین مشایخ و استادان آنها را ذکر میکند، از این رو، اجازات دربردارنده گنجینه ارزشمندی از طبقات علما در رشتههای گوناگون فقه، اصول، فلسفه، کلام، شعر، لغت و غیره هستند که برای ترسیم خط علمی و تاریخی و فهم سلسله تطور علمی حوزههای علمی مختلف بسیار سودمند است.
باری مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی نیز در زمره کسانی است که به این سنت سلف عمل کرده و پس از تحصیل نزد استادان خود به دریافت اجازه از سوی ایشان مفتخر شده است. در این نوشتار متن و توضیحی مختصر درباره چند اجازه ایشان، ارائه شده است.
اجازه عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی
عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی (درگذشته به سال ۱۳۵۶ شمسی) متخلص به «مِهی»، دانشمندی ادیب، و شاعری دارای خط بسیار خوش و پخته بود که به سه زبان عربی و فارسی و کردی شعر میگفت و شاعری مفلق ولی مقلّ بود. وی به همت استادان دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق و دکتر مهدوی دامغانی به کسوت استادی دانشگاه تهران درآمد و سالها به تدریس زبان و ادبیات عرب مشغول بود.
اجازه وی به مهدوی دامغانی یکصد روز پیش از وفاتش نوشته شده و چهل روز بعد از فوت ایشان به دست مهدوی رسیده است. مهدوی دامغانی، نخستین بار به راهنمایی مهدی محقق و با همراهی وی، در سال ۱۳۳۱ به محضر ایشان میرسند و اولین کتاب درسی خود را با عنوان «دیوان الحَماسة أبی تمّام» نزد ایشان شروع میکنند. پس از آن، متون نظم و نثر دیگری چون «لامیة العرب» شنفری، «لامیة العجم» طغرایی اصفهانی، «رسالة الغفران» ابوالعلاء معری و «رسائل» جاحظ متن درسی قرار داده و از محضر ایشان بهرهها میجویند. این کلاسها تا اوایل سال ۱۳۵۵ ادامه داشته و پس از منزل استاد به دفترخانه دکتر مهدوی منتقل شده است. در این مدت استاد مهدوی به قرائت و تحصیل کتب و دواوینی که در متن اجازه به برخی از آنها اشاره شده است، مشغول بودهاند. همچنین دکتر مهدوی دامغانی درباره اساتید ایشان مینویسد: «گمان میکنم غیر از اساتید محترم معظمی که نام آنها در متن اجازه نامه حقیر مذکور است، مرحوم بدیعالزمانی هنگامی که در کرمانشاه اقامت داشته است، در خدمت مرحوم علامه جلیل وادیب و هَیَوی و محقق عالی مقدار مرحوم مبرور حیدرقُلی خان قزلباش مشهور به سردار کابلی طالب ثراه نیز تلمّذ معتنابهی در هیأت و نجوم و ریاضیات و شاید از آنچه هم که به «غریب الحدیث» یا «مشکل الحدیث» معروف است، کرده بود.» (۱)
ماجرای دادن اجازه به مهدوی خود داستانی دارد که بهتر است خلاصه آن را از زبان و قلم خود دکتر احمد مهدوی دامغانی بخوانیم:
«قرنهاست که در عالم پهناور اسلام، متعلمان و مستجیزان که به اعطا «اجازه» از مشایخ و اساتید خود مفتخر و مباهی میشدند، اجازه یا اجازاتی را که از مشیخه خود دریافت میکردهاند، اظهار و اعلان میکرده و میکنند. از این رو بیمناسبت نمیدانم که از افتخاری که به عنایت الهی نصیبم شده دوستانم را مطلع سازم. در شب برگزاری چلّه مرحوم استاد بدیع الزمانی کردستانی، پس از آنکه بیشتر شرکتکنندگان تشریف بردند، همسر استاد به من فرمود که شما تشریف داشته باشید. پس از آنکه جز خانواده محترم و بستگان معزز آن مرحوم، کس دیگری باقی نماند، سرکار خانم بدیعالزمانی پاکت بزرگی را به دست من داد و فرمود: آقا فرموده است پس از چلّهاش این پاکت را به شما بدهم. من به خیال اینکه پاکت محتوی اوامر و ارشاداتی از استاد فقیدم درباره بازماندگان است، و مرا مأمور انجام خدمتی فرموده است، پاکت را به سرعت باز کردم و وقتی چشمم به محتوای پاکت و دستخط عزیز نازنین استادم افتاد و «اجازه» ای که استاد دقیقاً صد روز پیش از ارتحالش با دستی لرزان و چشمی مؤوف (۲) به نام و به افتخار این حقیر مرقوم فرموده بود زیارت کردم و آن را بوسیدم و بوییدم و بر دیده نهادم و اشک در چشمم جاری و دوباره اشک در غم همه حاضران پردهدر شد و همگی تا چند دقیقه به صدای بلند گریستیم. سپس جناب سرهنگ یحیی ناصر مستوفی برادر اَبی استاد فقید فرمود: آن روز اخوی مرحوم مرا احضار فرمود و به من گفت: چون به علت عارضه چشم و لرزش دست ممکن است بعضی کلمات مقروء نباشد، خواهش میکنم همین الان آن را در حضور خودم رونویسی کن تا آن را نیز امضا کنم و هردو نسخه به مهدوی تسلیم شود. (۳)
همانطور که در متن اجازه نیز تصریح شده است، این اولین و آخرین اجازهای است که آن مرحوم در طول عمر شریف خویش به کسی داده است. در این اجازه پس از اشاره به تیزهوشی و استعداد مهدوی به آثار و کتابهایی که مورد تدریس قرار گرفته، اشاره شده است؛ از آن جملهاند: مجموعه اشعار معلقات سبع متعلق به عصر جاهلیت، کتاب «جمهرة أشعار العرب» تألیف أبوزید محمد بن أبی الخطاب قرشی که دربردارنده مجموعهای از نابترین قصاید جاهلی و عصر اسلامی است، دیوان سه شاعر بزرگ عرب در عصر عباسی یعنی أبوتمّام حبیب بن اوس طائی، ابوعباده بحتری و ابوطیب متنبی که به ترتیب به نامهای «لات»، «عُزّیٰ» و «مَناة» (۴) شعر لقب گرفتهاند؛ کتاب «البیان والتبیین» (۵) جاحظ که بهگفته ابنخلدون از دواوین اربعه ادب عرب بهشمار میرود، آثار اصمعی و ابنقتیبه و همچنین «مقامات» حریری. در ادامه اجازهنامه، عبدالحمید بدیعالزمانی نام سه تن از استادان و مشایخ اجازه خود را ذکر میکند و در پایان با بیان اینکه این اولین و آخرین اجازهای است که در طول عمرش به کسی داده است، با ذکر تاریخ و دعای خیر آن را به اتمام میرساند. تصویر و متن اجازه فوق به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والصلاة والسلام علی أفضل الأنبیاء والمرسلین سیّدنا محمّد وعلی آله وصحبه أجمعین. أمّا بعد فقد وافانا ونحن مقیمون فی طهران صدیقنا الوفیّ الدکتور أحمد المهدوی الدامغانی بلّغه الله أقصی الأمانی تلمیذًا ذکیًّا، وصدیقًا وفیًّا منذ أکثر من أربعین سنة، فوجدته طالبًا حثیثًا یتوقّد ذکاءً والمعیةً، فأقبل علینا درسًا واستفادةً وأقبلنا علیه تعلیمًا وافادةً ولم نأله جهدًا فی تعلیم علوم الأدب، فقرأ علینا مع اجبل علیه من ذکاءٍ مفرط والمعیةٍ بارعة ولوذعیةٍ ناصعة من غیر توانٍ ولا کسل، عیون الشعر الثرارة و ینابیع الأدب الخرارة ما لا یستغنی عنه طالب علم من دواوین ما لا غنی للأدیب منه، کآثار الشعراء المتقدّمین من اصحاب المعلقات وجمهرة أشعار العرب لأبی زید محمّد بن أبی الخطاب القرشیّ، ودواوین لاتُ الشِّعر وعُزَّاه ومَناة الثالثة الأُخریٰ؛ کأبی تمّام والبُحتری والمتنبّی، وکثیرٌ من الشّعراء الإسلامیّین والمولّدین، وقسمٌ صالح من تآلیف أئمة الشّعر واللغة امثال شیخ الأدب الجاحظ فی «البیان والتبیین» وما خلّفه امثال الاصمعیّ وابن قتیبة من اصول الأدب واللغة وما خلّفه شیوح الأدب کالحریری وغیره. فأصبح بفضل الله تعالی متضلّعًا ذا فهم صائب وقریحة متوقّدة ﴿یَکادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ﴾ (۶)، فآن أن نجیز له، تأسیًّا بسیرة أساتذتنا المرضیین، نذکر منهم، رحمهم الله، ثلاثة من مشایخنا الذین اجازوا لنا، منهم: العالم النقی سلالة العلماء العاملین، المرحوم محمّد مولانا والشیخ المحدّث المؤرخ المتفنّن، ثانی ابن حجر العسقلانی، الشیخ حبیب الله المدرّس المردوخیّ الرّوحانی، وخاتمة المحققین الملّا عبد العظیم المجتهد، روّح الله أرواحهم، فأجزناه وعاهدناه علی التقوی والإستغفار لنا فی أوقات الإستجابة.
وهذه أول اجازة کتبتها یمنای الداثرة، أرجوه تعالی أن یجعلها من أعمالی المتقبلة فی الآخرة. فی لیلة الجمعة المبارکة الموافیة للیلة المبعث من سنة سبع وتسعین بعد الثلاث مأئة وألف (۷) من هجرة خیر الأنام سیدنا محمّد علیه أفضل الصلاة والسّلام، حامدًا لله تعالی، مستغفرًا مما جری به القلم من سهو أو زلل، واستغفر الله مما کتبتها یدای، والحمد لله رب العالمین.
اجازه روایت و درایت امیری فیروزکوهی
سید کریم امیری فیروزکوهی (متوفای مهر ماه ۱۳۶۳ شمسی) متخلص به «امیر» را میتوان پس از ادیب الممالک فراهانی و ملک الشعرای بهار، از بزرگترین شاعران معاصر ایران زمین یاد کرد که در قصیدهسرایی گوی سبقت را از دیگران ربوده است. دیوان این شاعر در دومجلد به همت دخترش سرکار خانم دکتر امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفّا) به همراه یک مقدمه از مصحح دیوان و زندگی نامه خودنوشت شاعر، به طبع رسیده است. (چاپ دوم، زمستان ۱۳۶۹، انتشارات سخن) وی بر زبان عربی تسلطی تام داشت و اشعار، قطعات و ملمّعات متعددی را به زبان عربی سروده است. همچنین تضمینات و اشارات و استشهاداتی که به آیات کریمه قرآن و احادیث شریفه و اشعار و امثال و حکم عرب در شعر خود آورده است، شاهدی بر این مدعاست. استاد امیری فیروزکوهی دروس سطح فقه و اصول و همچنین فلسفه و کلام اسلامی را نیز نزد استادانی چون آیتالله سید محمدکاظم عصّار خوانده بود. استاد مهدوی دامغانی برای نخستین بار در سال ۱۳۲۶ وقتی خدمت ایشان رسیده بود که مرحوم امیری فیروزکوهی یکی از سردفتران اسناد رسمی تهران بودند و این ملاقات آغاز ۳۷ سال همنشینی و مؤانست با آن استاد و شاعر بزرگ بود.
اجازه امیری فیروزکوهی به احمد مهدوی دامغانی، شامل اجازه «روایت» و اجازه «درایت» است، بدین معنا که علاوه بر اجازه روایت دیوان شاعر، امیری فیروزکوهی با بیان عبارت «مرا نفس خویش کأنّها بپندارند»، به مهدوی، حق درایت و احیاناً و درصورت لزوم اصلاح اشعار را نیز دادهاند. این اجازه در روز عید سعید غدیرخم سال ۱۳۹۷ هجری قمری مطابق با ۹ آذر ۱۳۵۶ در پی اهدای کتابی به ایشان و در صفحه مقدمه آن، اعطا شده است. تصویر و متن اهداییه و اجازه به شرح ذیل است.
اهدا
به برادر کهتر و انسان مهتر، بارقه هوش و ذکاء، و داهیه فضل و دها، فاضل کامل نحریر و عالم جامع بینظیر، ممثّل کمال انسانی، استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، اوصله الله تعالی إلی أقصی الآمال والأمانی.
دوستدار حمیم صمیم
امیری فیروزکوهی
۱۸ ذی الحجة الحرام سنة ۱۳۹۷
عید سعید غدیر
طهران
و بسنت سلف، رحمهم الله اجمعین، باین دانشمند سریّ و هوشمند عبقری اجازه دادم که جمیع اشعار مرا از دو دیوان روایت کنند، بلکه از جانب حقیر مجازند که علاوه بر روایت، هرجا که خود لازم دیدند، درایت خویش را بکار برند، و مرا نفس خویش کأنّها بپندارند. ونیز از ایشان تمنی دارم که مرا در مظانّ اجابت دعوات و خواص ادعیه عند الحاجات از دعای خیر فراموش نفرمایند. ان شاء الله وعده العزیز.
فی التاریخ، وأنا العبد الأثیم، سید کریم امیری فیروزکوهی
اجازه روایت آیتالله مرعشی نجفی
این اجازه روایت در پی تصحیح و چاپ کتاب «المجدی فی أنساب الطالبیین» در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۸ شمسی از سوی آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی (متوفای شهریور ۱۳۶۹ شمسی) به احمد مهدوی دامغانی داده شده است. مهدوی نسخه خطی این کتاب را پس از مهاجرت به آمریکا در کتابخانه نیویورک یافته و پس از مشورت با مرحوم آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی و ارسال تصویر دو نسخه خطی دیگر از سوی ایشان، نسبت به تصحیح و تحقیق آن اقدام کرده بود. تصحیح این نسخه در سال ۱۳۶۵ آغاز و در سال ۱۳۶۹ به پایان میرسد و مرحوم آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی ضمن نگارش مقدمهای مبسوط بر این کتاب تحت عنوان «المُجدی فی حیاة صاحب المَجدی» به زبان عربی در ۴۴ صفحه، اجازهنامهای را نیز برای روایت حدیث و همچنین روایت این کتاب برای دکتر احمد مهدوی دامغانی مینویسند و در آن برخی مشایخ خود و همچنین طریق روایی این کتاب را ذکر میکنند. همچنین کتاب دارای مقدمه مبسوط و ارزشمند دیگری به قلم دکتر مهدوی دامغانی به زبان فارسی و در ۱۲۳ صفحه است که شامل: سخنی کوتاه درباره علم انساب و اهمیت آن، اولین کتاب انساب، نحوه آشنایی مصحح با کتاب و مؤلف آن، شیوه دستیابی به نسخ خطی، درباره مؤلف و احوال وی، شهرت و مقبولیت کتاب المجدی، مشایخ مؤلف کتاب، وصف نسخههای مورد استفاده و تصاویر نسخهها در انتهای مقدمه است.
در بخش اجازه روایت حدیث آیتالله مرعشی نجفی به مهدوی اجازه روایت حدیث از کتب اربعه شیعه (اصول کافی ثقة الاسلام کلینی، من لا یحضره الفقیة شیخ صدوق، تهذیب الاحکام والاستبصار شیخ طوسی) بعلاوه کتابهای الوافی فیض کاشانی، وسایل الشیعة شیخ حر عاملی و بحارالانوار علامه مجلسی را با بیش از ۲۰۰ طریق روایی خویش داده است. برخی مشایخ ایشان که از آنها در این اجازه نام برده است عبارتند از: پدرشان آیتالله سید شمس الدّین محمود مرعشی نجفی (متوفای سال ۱۳۳۸ ه. ق)، جدشان سید شرف الدین علی سید الحکماء الحسینی المرعشی (متوفای سال ۱۳۱۶ ه. ق)، شیخ مرتضی انصاری، ملأ احمد نراقی، علامه وحید بهبهانی، میرزا محمد شیروانی و علامه مجلسی.
سپس اجازه روایت کتاب المجدی را به همراه دیگر کتب انساب ازجمله «الفخری فی أنساب الطالبیین» قاضی اسماعیل بن حسین مروزی، «لباب الأنساب و الألقاب والأعقاب» ابوالحسن ظهیرالدین علی بن زید البیهقی، «عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب» احمد بن علی معروف به ابن عنبة و «طبقات النسَّابین» از کتابهای خود را به ایشان داده و ضمن سفارش رعایت حزم و احتیاط در نقل از این مصادر و منابع، با دعای خیر برای ایشان متن این اجازهنامه به پایان میرسد.
همچنین احمد مهدوی دامغانی پس از انتشار این کتاب یک نسخه از آن را خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیتالله خویی رحمة الله علیه میفرستد. معظمٌله نیز پس از دریافت و مشاهده تصحیح و تحقیق انجام گرفته روی این اثر، نامه تقدیر و تشکری برای ایشان میفرستد. تصویر و متن اجازه آیتالله مرعشی نجفی و نامه حضرت آیتالله خویی رحمة الله علیهما به شرح ذیل است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی سوّغ لنا التحدیث بآلائه، واجاز روایة نعمائه، والصلوة والسلام علی سید السفراء الإلهیین، وأشرف الأنبیاء والمرسلین سیّدنا ونبیّنا وشفیع ذنوبنا وطبیب نفوسنا أبی القاسم محمّد صلی الله علیه وعلی آله مصابیح الدُّجی ومشاکی الهُدی.
وبعد؛ قد استجاز عنی الفاضل البحّاثة النقّاد المؤلف المَجید المُجید الدکتور أحمد المهدوی الدامغانی، ثم المشهدی، دام مجده، فی روایة المرویات عن آل الرسول المودعة فی معاجم الحدیث کالکافی والفقیة والتهذیب والاستبصار للمحمدین الثلاثة الأول، والوافی والوسائل والبحار للمحمدین الثلاثة الأخر، بطرقی الکثیرة التی تربو علی مأتی طریق، قد ذکرناها فی الموسوعة الکبیرة المسمّاة: «بالطرق والأسانید إلی مرویات أهل البیت علیهم السلام»؛ منها ما أرویه عن والدی العلامة النَّسَّابة آیة الله السید شمس الدّین محمود المرعشیّ النجفیّ المتوفی سنة ۱۳۳۸ ه. ق، عن والده العلامة السید شرف الدین علی سید الحکماء الحسینی المرعشی المتوفی سنة ۱۳۱۶ ه. ق، عن جماعة منهم: استاذ المتأخرین العلامة الشیخ مرتضی الأنصاری عن جماعة منهم: العلامة الحاج المولی أحمد النراقی الکاشانی صاحب المستند عن جماعة منهم: العلامة الوحید البهبهانی عن جماعة منهم: والده العلامة المولی محمد اکمل عن جماعة منهم: العلامة المولی المیرزا محمد الشیروانی عن جماعة منهم: غوّاص بحار الأنوار ومستخرج اللئالی الآثار العلامة المجلسی صاحب البحار بطرقه التی ذکرها فی آخر البحار.
ثم إنه، دام فضله، طلب منی اجازة روایة کتاب «المَجدی» أیضًا بالخصوص. فنقول قد ذکرنا طرقنا إلی ذلک الکتاب الشریف فی آخر کتاب «المُجدی فی حیاة صاحب المَجدی»، ص ۳۷، فلیراجع، فله دام عزّه أن یروی کل ما أرویه من الأخبار والآثار وکتب النَسَب سیّما المجدی، والفخری للقاضی المروزی، ولباب الأنساب للبیهقی، وعمدة الطالب لابن عنبة، وطبقات النسَّابین فی زها مجلدات لهذا العبد وغیرها، واشترط علیه رعایة الحزم والاحتیاط فی النقل عن هذه الکتب النفیسة، وله أن یجیز غیره فی روایتها، إن کان المجاز أهلًا لذلک وجدیرًا بما هنالک. وفقنا الله وإیّاه بدوام خدمة العلم والدین والمذهب.
وفی الختام ارجو منه أن لا ینسانی من صالح الدعوات فی مظان الإجابة ومآنّ الإستجابة سیّما فی الأسحار وآنات الإستغفار، والله خلیفتی علیه. أملأه خادم علوم أهل البیت علیهم السلام، المنیخ مطیّته بأبوابهم والمُعرض عن کلِّ ولیجة دونهم وکلِّ مطاع سواهم: أبو المعالی شهاب الدین الحسینیّ المرعشیّ النجفیّ حشره الله تحت لواء جدّه أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب روحی له الفداء، وکان ذلک فی عشیة لیلة الإثنین لستٍّ بقین من شهر الله رمضان المبارک سنة ۱۴۰۹ ه. ق، ببلدة قم المشرفة حرم الأئمة الأطهار وعشّ آل محمّد، حامدًا، مصلیًّا، مسلّمًا، مستغفرًا.
شهاب الدین الحسینیّ المرعشیّ النجفیّ
تصویر تقدیر آیتاللهالعظمی خویی از مرحوم مهدوی دامغانی
بسمه تعالی
جناب مستطاب ثقة الإسلام آقای آقا شیخ احمد مهدوی دامغانی دامت توفیقاته
بعرض میرساند: انشا الله تعالی در کمال صحت وسلامتی، موفق بوده و خواهید بود. مرقوم حاکی از سلامتی واصل و موجب خوشوقتی گردید. کتاب «مجدی» نیز رسید و موجب تقدیر و تشکر است.
امیدوارم خداوند عز وجل زحمات شما را نسبت به تجهیز و طبع کتاب مذکور قبول فرموده، موجب سعادت دنیا و آخرت قرار دهد. در خاتمه از دعا فراموشتان نمینمایم. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
أبو القاسم الموسوی الخوئی
فی ۲۶ محرم الحرام سنة ۱۴۱۰
پینوشتها
۱. حاصل اوقات: ۷۱۷.
۲. آفت رسیده.
۳. نگاه کنید به: حاصل اوقات: ۷۲۰-۷۱۹.
۴. نام سه بت اعراب قبل از اسلام در مکه و طایف، برگرفته از آیات ۱۹ و ۲۰ سوره مبارکه نجم: ﴿أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَی﴾
۵. البته نام صحیح این اثر «البیان والتبیُّن» است. (نگاه کنید به نهج البلاغة بر اساس چهار نسخه خطی، تصحیح استاد شیخ قیس العطار، مؤسسة الرافد: ۹۴)
۶. لنور: ۳۵.
۷. ۱۳۹۷ ه. ق.