خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: امام حسین (ع)، یک یا دو سال قبل از مرگ معاویه بن ابوسفیان، در منا خطبهای علیه انحرافات خلافت بنیامیه ایراد کرد. اهمیت این خطبه در آن بود که در منا و در ایام حج و دوران خلافت معاویه ایراد شد. برخی تحلیلگران این خطبه را که در حضور صحابه و تابعان ایراد شده، نشانه برنامه امام حسین (ع) برای قیام کربلا میدانند. بخش اول خطبه را سلیم بن قیس هلالی در کتابش و بخش دوم و سوم را حسن بن شعبه حرانی در تحف العقول نقل کردهاند. خطبه امام حسین در منا به چند محور تقسیم میشود که شامل فضائل امام علی (ع) و اهل بیت (ع) و بیان آیات و روایاتی که در شأن، منزلت و فضیلت اهلبیت، مخصوصاً امام علی (ع) نازل و بیان شده است؛ از جمله سد ابواب، واقعه غدیر خم، مباهله، فتح خیبر بهدست امام علی (ع) و حدیث ثقلین، همچنین دعوت به امر به معروف و نهی از منکر و تاکید بر اهمیت این وظیفه اسلامی و دیگر یادآوری وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد، و نیز گوشزد کردن مضرات سکوت عالمان در مقابل زورگویان و آثار زیانبار و خطرناک سهلانگاری آنان از انجام این وظیفه بزرگ الهی.
یکی از نکات مهم در این خطبه شریفه، قبل از بیان محتوای آن، انتخاب زمان حساس و مکان مناسب و دعوت از شخصیتهای اسلامی و شرکت دادن زنان و مردان نخبه بنیهاشم و اصحاب مهاجر و انصار رسول خدا است که دویست نفر از حضار مجلس را کسانی تشکیل میدادند که افتخار صحابه بودن و درک فیض حضور پیامبر (ص) را داشتند و بیش از هشتصد نفر دیگر نیز از فرزندان صحابه (تابعین) بودند. امام حسین (ع) با این تدبیر و با توجه به امکانات آن روز، در میان حاضران موج و حرکتی ایجاد کرد تا حاضران پیام او را در بازگشت به سرزمینهایشان به دیگران منتقل کنند و زمینه بیداری آنان را فراهم آورند. آنچه پیش رو دارید قسمت دوم از شرح خطبه منا است که توسط حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی شرح داده شده است:
در اینجا گفته شد اهل بیت از سفرهایی چون حج و همبستگیها و حضور یکپارچه مسلمانان به بهترین شکل بهره برداری میکردند که اتفاقاً یکی از آن بسترهایی که امام حسین از آن به بهترین شکل بهره برداری کرد حضور یکپارچه مسلمانان در منا و ایراد یک خطبه طولانی و گرفتن یکسری اقرارها از مردم برای به نمایش گذاشتن تابلوی تعهد و مسئولیت پذیری آنان در برابر آیات نورانی قرآن بود.
لازم به ذکر است امام حسین گاهی اوقات با نامه نگاری که با معاویه و معاویه با امام حسین داشت پاسخ معاویه را میدادند و اعلام مخالفت خود را اعلام میکردند. برای مثال معاویه در یکی از نامهها به حضرت نوشت و از امام حسین خواست از ایجاد اختلاف در میان مسلمانان بپرهیزد و باعث تفرقه و اختلاف در میان امت نشود و مردم را در فتنه و گمراهی قرار ندهد. همچنین در آن نامه گفت تو مردم را میشناسی و آنان را به خوبی مورد آزمایش قرار دادهای، پس به فکر خودت، دینت و امت جدت رسول الله باش.
به نقل از الإمامه و السیاسه، ج ۱، ص ۱۹۹ معاویه نوشته است: «امّا بعد، به من خبر رسیده که کارهایی کردهای که گمان نمیکردم بکنی. وفا کردن به پیمان بیعت، برای کسانی بیش از همه سزاوار و واجب است که همچون تو، اهمّیت و مقام و افتخارات و منزلتی داشته باشند که خداوند، تو را به آنها نائل گردانیده است. بنا بر این، رو به ناسازگاری میاور، و از خدا بترس و این امّت را به فتنه و آشوب نینداز، و به خودت و دینت و امّت محمّد بیندیش....». امام حسین علیه السلام در جوابش چنین نوشت: أمّا بَعدُ، فَقَد جاءَنی کِتابُکَ تَذکُرُ فیهِ أنَّهُ انتَهَت إلَیکَ عَنّی اُمورٌ لَم تَکُن تَظُنُّنی بِها رَغبَهً بی عَنها، وإنَّ الحَسَناتِ لا یَهدی لَها ولا یُسَدِّدُ إلَیها إلَا اللّهُ تَعالی. وأمّا ما ذَکَرتَ أنَّهُ رُقِّیَ إلَیکَ عَنّی، فَإِنَّما رَقّاهُ المَلّاقونَ المَشّاؤونَ بِالنَّمیمَهِ المُفَرِّقونَ بَینَ الجَمعِ، وکَذَبَ الغاوونَ المارِقونَ، ما أرَدتُ حَربا ولا خِلافا، وإنّی لَأَخشَی اللّهَ فی تَرکِ ذلِکَ مِنکَ ومِن حِزبِکَ القاسِطینَ المُحِلّینَ، حِزبِ الظّالِمِ وأعوانِ الشَّیطانِ الرَّجیمِ … نامهات رسید. نوشتهای به تو گزارش رسیده که کارهایی کردهام که گمان نمیکردی بکنم. تنها خداوند متعال است که انسان را به کارهای نیک، رهنمون گشته و توفیق انجام دادنش را میدهد. اینکه درباره من، به تو گزارش رسیده، باید بگویم که آنها را سخن چینانِ جاسوس منش و اختلاف انداز، به تو گزارش کردهاند و آن گم راهانِ منحرف و از دین به در، دروغ گفته اند. من، نه تصمیم به جنگ گرفتهام و نه در پی اختلافم. من از خدا درباره ترک جنگ با تو و دار و دستهات میترسم؛ حزب ستمکاری که مقدّسات را پایمال میسازد و خون به ناحق میریزد؛ حزب ستمکار و همدست شیطان مطرود! …
این نامه معاویه حکایت از اقداماتی داشت که امام حسین علیه معاویه انجام میدادند. این گونه نبود که امام در طول این ۱۰ سال نشسته و فقط شاهد و ناظر ظلمهای معاویه باشند. عجیب است که خود حضرت سیدالشهدا جواب معاویه را این گونه میدهند و میفرمایند: مگر تو قاتل حجر بن عدی و اصحاب نمازگزار و آن انسانهای عابد نیستی؟ کسانی که همواره با بدعتها سر جنگ داشتند و امر به معروف و نهی از منکر میکردند اما تو آنها را از روی ستم و دشمنی کشتی و آنها را به شهادت رساندی؟ بعد از سوگندهای شدید و مهم که خوردی و قرارداد و پیمان بستی که درباره آنها مکر و خدعه روا نکنی اما پیمان شکستی بعد به من میگوئید اختلاف در میان امت پیامبر میاندازی و از مسیر سعادتمندی دور میسازی؟ تو بر خدا تجری کردی و حقوق پروردگار عالم را سبک شمردی.
در اینجا امام برای آنکه آن جایگاه که معاویه برای خودش بر چشم انسانهای جاهل درست کرده بود را بشکند فرمودند: ای معاویه آیا تو همان کسی نیستی که مدعی زیاد بن سمیه شدی و گفتی او برادرم و فرزند پدر من است در حالی که زیاد بن سمیه هرگز فرزند پدر تو نبود و پدر تو با سمیه گرفتار بستر ناروا شده بود و پیامبر فرمودند حلال زاده منتسب به پدرش میشود و انسان بدکاره چیزی جز سنگ نصیش نمیشود. بعد حضرت فرمود ای معاویه تو سخن پیامبر را عمداً ترک کردی و چنین انسانی را به حاکمیت کوفه و بصره منصوب ساختی. کسی را به عنوان حاکم منصوب کردی تا بیشتر ظلمها را در حق مسلمانان روان بدارد. دست و پای آنها را ببرد، چشم آنها را از حدقه خارج و آنها را بر شاخههای درخت خرما بدار آویزد. گویا تو از این امت نیستی و این امت هم از تو نیستند.
معاویه تو مرا نصیحت کردی که من به حال خودم و دین جدم رسول الله فکر کنم و از اختلاف در میان مسلمانان پرهیز داشته باشم و از اینکه در میان آنان فتنهای ایجاد کنم من را بر حذر داشتی. حضرت فرمودند من فتنهای بزرگتر از فتنه خلافت تو در این امت سراغ ندارم و هیچ کارکردی را بهتر از جهاد با تو برای خودم و دینم و امت رسول الله نمی دانم و اگر این کار را انجام دهم در حقیقت همان کاری را انجام داده ام که رضایت خدا در آن است.
این مطالب بیان شده بخشی از فرمایشات حضرت در نامهای است که برای معاویه مینویسند اما یکی دو سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین با بعضی از صحابه و تابعین در منا جمع شدند. تعداد صحابه را حدود ۲۰۰ نفر و تابعین را ۷۰۰ نفر بیان کردند. این جمع بسیار زیاد توسط حضرت دعوت شدند تا در یک مجلس گرد هم جمع شده و امام پیام خود را به آنان ابلاغ کند تا هر کدام از این صحابه و تابعین هنگام بازگشت به وطنهایشان پیام امام را به همه امت اسلامی برسانند و این یکی از اقداماتی بود که امام حسین برای مبارزه با دستگاه بنیامیه انجام داد.
حضرت در جمع این افراد سخنانی را مطرح و در طلیعه عرایض خود فرمودند شما طاغوت را دیدید و شاهد بودید که با شیعیان ما چگونه تعامل کرد. شما آگاه هستید و شاهد بودید که معاویه با ما چگونه رفتار کرد. در همین بیان، زمانی که حضرت میخواهند نام معاویه را به زبان جاری کنند به عنوان طاغوت یاد میکنند و هرگز معاویه را با نام صدا نمیکنند. وجود مقدس امام حسین مقصود خاصی از این بیان دارند و میخواهند آب پاکی را روی دست باند اموی بریزند و بگویند کانون فتنه و فساد و غرور و جهالت کسی جز معاویه نیست.
کسی که از انجام هر کار زشت و غلطی به نام دین و خدا پروایی ندارد هر رفتار فاسقانه و منافقانهای را انجام میدهد. بر فراز منبرها علیه امیرالمومنین جانشین برحق رسول خدا دستور میدهد تا خطبه بخوانند و حضرت را لعن و نفرین کنند تا جایی که حتی یک چنین منکری به معروف و به رواج فسق و ظلم تبدیل میشود. در حاکمیت معاویه این امر به عنوان ارزش مطرح شده و حضرت تابعین و صحابه را جمع میکنند تا در دو بخش آنان را نسبت به حقیقت حکومت این طاغوت آگاه سازد. چرا که بزرگترین گرفتاری مردم آن عصر، جهالت، فریب خوردن و ندانستن است و گرفتار شانتاژهای تبلیغاتی بنیامیه بودند. لذا امام حسین در مقام کشف حقیقت بنیامیه به معرفی جایگاه امامت و فرزندان رسول خدا پرداختند.