خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: این روزها هر کسی دنبال بهانهای است که یک گوشه بنشیند و از صدای روضه دلش بلرزد و با شهدای کربلا درد دل کند و به دامانشان وصل شود. در ایام محرم، نه تنها دلها روانه صحرای کربلای سال ۶۳ هجری میشوند، که در و دیوار شهر هم با پوشیدن رخت سیاه، خودی نمایان میکند و همراه با پیراهن مشکی اهالی مسلمان و غیرمسلمان، به عزای قافله سالار کربلا و یارانش مینشیند.
محرم همراه با حزن است و دهه اولش بیشتر. در هر کوچه و خیابانی پا بگذاری گروهی از زنان یا مردان در حال ورود به، یا خروج از یکی از خانهها هستند و برای روضه حضرت اباعبدالله (ع) مرثیه میخوانند و به سر و سینه می کوبند. شب و روز و صبح و عصر هم ندارد. بالا و پایین شهر فرقی نمیکند. اینجا همه در عزای سیدالشهدا (ع) میگریند.
کوچه سیدها
اما در میان این هیاهو، کوچه و برزنهایی هستند که از قدیم الایام بو و رنگ عزای حسین (ع) را در خود پیچاندهاند. مثل کوچه «سیدها». کوچهای در محله جنوب تهران، نزدیک میدان قیام که نزدیک به صد سال است با آداب خاصی این مراسم را برگزار می کند.
کوچهای که شهرداری تهران آن را منفرد نام گذاشته است اما «سیدها» خطابش می کنند. وسط کوچه خانهای قدیمی است. قدیمی بودن خانه را جدای از بافت ظاهریاش می توانی از این بفهمی که نسبت به باقی خانهها جلوتر است. معلوم است که تمام خانههای همسن و سال این منزل در این کوچه تخریب شدهاند و برای ساخت مجددشان چند متری دستور عقب نشینی داشتهاند.
روایات بین مردم متفاوت است. یکی می گوید: «در این خانه سید عزیز و دوست داشتنیای زندگی می کرده.» یکی می گوید: «انسانهای عالم و مهمی در این خانه میآمدند و میرفتند.» دیگری هم می گوید: «در این خانه یک شخص مهم دیده شده است.» و… به سندیت هر کدام از حرفها بخواهم بپردازم، در این زمان روضه و شلوغی امروز که تازه روز دوم محرم است، فرصت نمی شود. ولی یک چیز در تمام روایاتی که امروز و اینجا از مردم شنیدم مشترک است:
«این خانه سالهای سال است که میزبان روضه و مهمانان حضرت اباعبدالله (ع) بوده است.» پس حرمت خاصی برای آن قائلند. در حدی که برای خرید یا اجاره خانه در این کوچه با فرد جدیدالورود این موضوع مطرح می شود ورضایت او برای ۱۲ روز برگزاری مراسم در این کوچه گرفته می شود.
چای شیرین و دلچسب
از بلوار قیام داخل کوچه پیچیدم. تمام کوچه سر تا پا مشکی بود و کتیبه. نمی توانم به سادگی مرز بین خانهها را تشخیص دهم. پارچههای مشکی این مرز را پوشاندهاند. تمام دربها باز است. هر ساختمان یک درب ورود و خروج دارد و یک درب پارکینگ. همه باز هستند. نه فقط باز، بلکه داخل آنها (بخش ورودی ساختمانها) و پارکینگ هم یا موکت و فرش پهن شده است و یا صندلی چیده شده است. حتی یک خانه را با درب بسته نمیبینم. دو تا از این خانهها با میز بزرگی که جلوی درب گذاشتهاند، مسدود شدهاند. یکی مخصوص پذیرایی مهمانان با چای و دیگری نان قندی بسته بندی شده در نایلونهای یک نفره. چای را هم سر میز تقدیم مهمانان می کنند و هم با سینی در بین جمعیت می چرخانند. داغ نیست. لبدوز و لبسوز هم نیست ولرم است و اما شیرین و دلچسب. چای شیرین و نان قندی، جزء ثابت پذیرایی اینجاست. از همان روزهای ابتدایی.
برای نان قندی باید در صف بایستی. مشتریهای نان قندی زیادتر است. احتمالاً به دلیل اینکه نان قندی خاصیت قابل حمل بودن را دارد و می شود به عنوان تبرک روضه ارباب برای اهل منزل و بیمار منظور و رفیق راه دور هم برد. از مهمانا قدیمی شنیدم: «اینجا که هستم، انگار رسماً در خانه اباعبدالله (ع) هستم.» از بس با تمام وجود آداب میزبانی را رعایت می کنند. از بس به مهمانان اخترام می گذارند.
خانه سیدها برای خانمها بسته است. این روزها فقط میزبان آقایان است اما در روزهای دیگر و برای مراسمهای دیگر، مهمانان خانم هم پذیرش دارد. تمام کوچه صندلیهای سبز چیده شده اند. صندلی های پلاستیکی دستهدار با رنگ سبز سیدی. انگار راحتی مهمان برای برگزار کنندگان خیلی با اهمیت است. صدای روضه و سخنرانی پیچیده است. یک ربع روضه می خوانند و ۱۵-۲۰ دقیقه هم سخنرانی است. خانمهای چادر به سر که نوار سبز رنگی با عنوان «خادمالحسین» روی شانههایشان انداختهاند، مردم را برای استقرار، راهنمایی می کنند. محدوده سنی ندارد. حتی یک دخترخانم ۱۰ ساله هم بین خدام مشغول است. اینجا مانند تمام برنامههای سبقهدار عزاداری در تهران، از صبح ساعت ۷ برنامه دارند تا ساعت ۱۳.
حسینیهای درون مدرسه
تمام تدابیر برای استفاده معنوی مهمانان روضه که چیده شده یکطرف، امسال برای اولین بار بخشی از ساختمانهای کوچه مختص کودکان است. «دبستان دخترانه آیات» که اولین ساختمان سمت چپ کوچه را از آن خود کرده، امسال میزبان کودکانی است که همراه مادر به روضه آمدند ولی میتوانند در این مکان مشغول بازی شوند تا مادر در مراسم شرکت کند بدون اینکه کودک خاطره خستهکنندهای برایش باقی بماند.
یکی از مسائل مهم در تربیت فرزند، حضور فرزندان در کنار مادر و پدر برای شرکت در برنامههای مختلف ملی و مذهبی و فرهنگی و اجتماعی است. طبیعی است که نوع برنامههایی که بزرگسالان از آن بهره میبرند، برای کودکان مفید نباشد و یا به دلیل عدم تناسب شکل مراسم با روحیات کودک، فرزندمان از حضور در این مراسم خسته شود.
حضور در هیات همراه با کودک
ده پانزده سالی است که در هیئات معروف و پرجمعیت تهران، بخش مخصوصی مربوط به حضور کودکان تعبیه می شود که «حسینیه کودک» نام میگیرد. از اصلیترین دلایل تدارک این مکان برای کودکان این است که در محدوده سنی زیر ۷ سال، بچهها فقط با بازی و نقاشی و.. سرگرم می شوند. حضور در مجالسی که در آنها سخنرانی و مرثیه خوانی با مضامین ناراحت کننده ارائه میشود، اگر با زبان کودک نباشد، برای او خاطره خوبی همراه ندارد. حسینیههای کودک برای سرگرمی این دسته از مهمانان اباعبدالله (ع) تدارک دیده می شود که هم مادر از فیض روضه و سخنرانی بهره مند شود و هم کودک از حضور در این فضا خاطرات خوب در ذهن داشته باشد.
کودک زیر ۷ سال
خانم کشفی مدیر دبستانی که برگزاری حسینیه کودک این مراسم را به عهده گرفته است به خبرنگار مهر گفت: «نه تنها در این محله، بلکه در هیاتهای مختلفی این تجربه بسیار خوب رقم خورده است. بچهها عاشق بازیاند و در سن زیر ۷ سال هنوز درک درستی از مرگ و از دست دادن عزیزان ندارند. درک سوگ باید به مرور شکل بگیرد. این روند در همین مجالس می تواند کامل شود ولی نه به صورت مستقیم. البته ما در این حسینیه برای بچهها آموزشی نداریم. چون اعتقادمان بر این است که طبق روایات برای کودکان زیر ۷ سال نباید آموزشی به صورت مستقیم داشته باشیم.
بچهها از درب ورودی که پذیرش می شوند همراه با شماره موبایل مادر و یک کارت شناسایی، کارتی به گردنشان آویزان میکنیم تا با کد لیست خودمان بشناسیمش. هر کودک تا یک ساعت می تواند از امکانات مجموعه ما استفاده کند. ۴ ایستگاه داریم. بازی، نقاشی، کاردستی و فیلم. هر کدام را که دوست داشته باشند زیر نظر دو نفر از مربیان مجموعه می توانند مشغول باشند.
ایده این کار را آقای محمدزاده، موسس مدرسه دادند. از آنجایی که این مراسم در دوازده روز اول محرم در منازل این کوچه هر سال برپاست و ساختمان این مدرسه هم، منزل پدری ایشان بوده و همیشه جزو منازلی بوده که برای این مراسم در اختیار مهمانان قرار می گرفته است. چند سالی بود که به دلیل تغییر کاربری و تبدیل شدن به «مدرسه» باز بودن درب ساختمان در این مراسم شامل مسئولیت حقوقی میشد. امسال که این طرح را پیشنهاد دادند، بنده و همکاران هم با آغوش باز استقبال کردیم.
برگزاری هرچه بهتر مراسم
از یک نفر برای طراحی دکور سالن پایین دعوت کردیم که هم شاد و هم با زمینه عزاداری اباعبدالله (ع) و حفظ حرمت، دیوارها را بچینند. ایستگاهها را هم چیدیم و محیط را برای حضور کودکان آماده کردیم. امروز که تازه شروع کردیم ولی دیروز در روز اول محرم، نزدیک ۸۰ کودک را پذیرش داشتیم. کودکان از این فضا استقبال می کنند و برخی اوقات همراه مادرشان به محیط ما وارد می شوند و بازی می کنند و میروند. این طور ما هم در کنار باقی افراد برگزار کننده، توانستیم دربرگزاری این روضه شریک باشیم.