عباس بلوندی طراح صحنه و لباس در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره تکرار و شباهت در طراحی صحنه و لباس آثار سینمایی و تلویزیونی گفت: متأسفانه به دلیل شباهت در طراحی صحنه و لباس در آثار سینمایی و تلویزیونی تاریخی به خصوص در حوزه تاریخ معاصر، مخاطب با تکرار صحنه و لباس در فیلمها مواجه میشود که این خود میتواند بسیار آزاردهنده باشد. تصور کنید میخواهید یک فیلم با داستانی در دهه ۵۰ بسازید، همه الگوها از روی یک سری عکسهایی که از آن دوران موجود بوده شکل میگیرد، اما مساله این است که همه پوششها، گریم و طراحی صحنه همه شبیه به هم میشود.
وی ادامه داد: البته این را باید بگویم که همه چیز دست به دست همه میدهد تا چنین تکرارهایی در آثار تاریخی رخ دهد، در واقع طراح گریم، صحنه، لباس، حتی نوع نورپردازی و قاب دوربین میتواند دست به دست هم دهد تا یک اثر نسبت به دیگر آثار متفاوت باشد. در هر حال حاضر آثار بسیاری تولید میشود که کپی هم هستند.
طراح صحنه «یتیم خانه ایران» با اشاره به اینکه زمانی که در جشن خانه سینما و یا جشنواره فیلم فجر به عنوان داور حضور داشت، با فیلمهای تاریخی مواجه میشد که درباره آن بحثهایی صورت میگرفت، بیان کرد: میگفتم مابه ازای این فیلمها که شما میگوئید بهبه در سینمای ایران فراوان است. در واقع طراحی صحنه و یا لباس زمانی معنا پیدا میکند یک خلاقیت و نوآوری در آن باشد، یعنی بدانید که طراحی که یک پروژه صورت گرفته نسبت به کارهای دیگر متفاوت است. به عنوان مثال برای ساخت فیلمهایی با موضوع وقایع انقلاب و قبل از آن ۱۰ ها فیلم، سریال و مستند دیدهاید و میتوان گفت ۹۰ درصد این آثار به نوعی برای طراحی صحنه و لباس شابلون گذاشته شده و همه یقههای بلند و پاچههای گشاد دارند.
وی ادامه داد: معتقدم تمام این معضلات به پژوهش و کمبود آن در سینما و تلویزیون باز میگردد، یعنی برای یک پروژه باید تحقیقات و پژوهشهای لازم صورت گرفته و در کنار آن خلاقیت و نوآوری مناسبی صورت گیرد تا در طراحی صحنه و لباس تفاوتها را احساس کنیم. من به عنوان یک طراح صحنه این مشکل را قبول دارم که در بسیاری از کارهای تاریخی ما کپی کاری شده و همه فیلمها شبیه هم شدهاند و این اتفاق اصلاً خوب نیست که البته این امر تنها مربوط به طراحی صحنه و یا لباس نیست، بلکه همه اجزای یک فیلم از کارگردان گرفته تا فیلمبردار، گریم، صحنه و لباس به یک شکل واحد برای کار خود برسند.
به بازیگر میگویند لباس از خانه بیاور!
بلوندی در پاسخ به اینکه خلاقیت در سینما با داستانهای روز نیز دیده نمیشود و اکثراً در کارها کپی کاری دیده میشود، گفت: این مساله نیز به دید و نگرش طراحها بستگی دارد، مساله این است که شرایط اقتصادی به گونهای است که هزینههای سنگینی برای تولید فیلمها میشود و بیشتر این هزینهها به بازیگران اختصاص داده میشود، پولی که برای بخشهای مختلف تولید باقی میماند زمانی که به طراحی صحنه و لباس میرسد، بودجه چندان مناسبی نیست، به عنوان مثال طراح لباس برای شخصیتهای فیلم طراحی میکند که برای اجرای آن یک تیم لازم است اما خیلی وقتها تهیه کنندگان به دلیل شرایط اقتصادی زیر بار چنین هزینههایی نمیروند و میگویند بازیگر در خانه لباس چی دارد که بیاورد، اگر قرار به این باشد که بازیگر خودش جلوی دوربین میرود و شخصیت فیلم نیست که بخواهد برای آن طراحی شود. همه این موارد دست به دست هم میدهد تا کیفیت کار زمین زده شود.
وی ادامه داد: در واقع طراح صحنه و لباس باید برای آنچه میخواهد بجنگد، از طرف دیگر یک طراح جوان و تازه کار پیشنهادی میدهد و برخی از تهیه کنندگان زیربار آن نمیرود و البته برخی از دوستان آرتیست نیستند و تنها به بازگشت پول خود فکر میکنند. تعداد کمی تهیهکننده و سرمایه گذار وجود دارند که سینما را میفهمند و طراحی و فضاسازی فیلمشان را که تعریف کننده روایت فیلم هستند، میفهمند. این در حالی است که برخی از تهیهکنندگان میگویند بازیگر لباس از خانه بیاورند و یا میگویند بروید از فلان آرشیو لباس بگیرید، در این میان ۲ تا پیرهن هم میخرند و همه اینها دست به دست هم میدهد تا کیفیت کار پایین بیاید.
این هنرمند بیان کرد: از طرف دیگر در آکسسوار و فضاها نیز باید بگویم، در یک دوره مثلاً در جشنواره فیلم فجر میبینید چند فیلم از لوکیشنهای مشترک استفاده میکنند. در واقع تعداد انگشت شماری خانه برای لوکیشن ها وجود دارد و البته فیلمساز نیز چارهای ندارد چرا که فضایی برای حق انتخاب ندارد. خیلی وقتها کارگردانها و طراحها به لوکیشنهای موجود تن میدهند و همه این مسائل سبب میشود که آثار شبیه هم میشود.
وی ادامه داد: متأسفانه هیچ سازوکاری برای حمایت از این موارد وجود ندارد، در حال حاضر تنها ۲ یا ۳ جا است که برای فیلمها میتوان آکسسوار تهیه کرد، هنوز یک فیلم تمام نشده آن یک پروژه منتظر است از همین آکسسوارهای تکراری استفاده کنند. تصور کنید یک داستان نوشته میشود و طراح باید به بعد تصویری، فضاسازی و فیزیکی کار کمک کند تا نوشته را به بهترین شکل به عینیت برساند، اما زمانی که دست طراح بسته است و دسترسی به چیزی ندارد، نمیتواند کاری کند. یک زمانی قصه خوبی داریم اما به دلیل امکانات و فاکتورهایی که هست مجبور هستید به داشتهها به گونهای کنار بیایید که به اعتبار خودت نیز صدمه وارد نشود، اما نتیجه کار آن چیزی نیست که دنبالش نیست.
بلوندی در جواب اینکه طراحان صحنه و لباس باید جامعه شناسان و روانشناسان خوبی باشند تا بتوانند طراحی خوبی در پروژهها داشته باشند، این مساله تا چه اندازه در سینمای امروز ما به فراموشی سپرده شده است، بیان کرد: به غیر از طراحان قدیمی، ما طراحهای جوانی داریم که خوش ذوق و با سواد هستند اما تعداد آنها خیلی کم است، بسنده کردن به سرچ اینترنتی و دیدن چهار عکس جوابگوی طراحی نیست چرا که جزئیات لازم را به ما نمیدهد. شاید یک وسیله و آکسسوار در یک مقطع خاص تاریخی آمده و تمام شده است، اما میبینیم که آن وسیله در جایی استفاده میشود که هنوز وجود نداشته است که این برمی گردد به تحقیق و پژوهش، معتقدم حتی برای یک کار شهری باید تحقیق و پژوهش کرد.
وی بیان کرد: همین چند وقت پیش تلویزیون یک کاری را پخش میکرد که دست بازیگر یک گوشی موبایلی بود که در آن مقطع زمانی اصلاً نبوده است. اینها مواردی است که باید رعایت شود، چرا میگویند یک کار جنگی یا شهری درست است و آن را باور میکنید و همراه میشوید، اما با یک کار نمیتوانید همذات پنداری کنید چرا که یک بخشهایی از کار غلط است و الفبای کار را رعایت نکردهاند.
بلوندی در پایان تاکید کرد: برای هرکاری تحقیق و پژوهش حرف اول را میزند و بعد آرتیست بودن، یعنی باید دست طراحان از تحقیق، پژوهش و مستندات پر باشد تا بتواند جزئیات را ایجاد کرد. متأسفانه بعد از کرونا کار کردن و تأمین سرمایه بدتر شده است. این روزها بسیاری از پروژهها به دلیل مسائل مالی خوابیده است و به تولید نمیرسد.