به گزارش خبرگزاری مهر، در نخستین شب از سلسله نشستهای «عاشورا و امروز ما» که توسط انجمن اندیشه و قلم، کانون توحید و بنیاد اندیشه و احسان توحید برگزار میشود، مهراب صادق نیا در سخنانی با موضوع "امام حسین؛ امید اجتماعی و اصلاحگری»، با اشاره به مفهوم شکاف سعادت" یا «گسل سعادت» گفت: مفهوم گسل سعادت که با موتور محرکه امید اجتماعی، بسترساز رخداد عاشورا شد، از قرن ۱۲ میلادی در الهیات مسیحی ابداع شد و به فاصله میان سعادت واقعی و شرایط مردم گفته میشود یا فاصله میان وضع مطلوب و وضع موجود.
وی افزود: مدینه فاضله که از آن به شهرخدا هم تعبیر میشود، در برابر شهر شیطان که وضعیت فعلی جامعه انسانی است، قرار دارد و فاصله این دو وضعیت یعنی فاصله بایدها تا هستها، شکاف سعادت خوانده میشود.
این پژوهشگر دین مواجهه انسانها با گسل سعادت را متفاوت دانست و ادامه داد: آرمانگرایان از این فاصله در رنجند، از اینکه واقعیت جامعه با آرمانها و اهداف انسانی فاصله زیادی دارد، ناراحت میشوند و گاهی در برابر آن به انزوا میافتند.
صادق نیا افزود: صوفی گری در جامعه اسلامی چنین واکنش یاس آمیزی به حمله مغول بود که باعث شد بسیاری به خانقاه روی آورند چون این فاصله اینقدر زیاد بود که امکان اصلاح را ناممکن میدانستند و از وضعیت فعال به وضعیت منفعل کشیده شدند.
وی این حالت را هزاره گرایی نامید و گفت: انسانهای آرمانگرا در این شرایط، خود را به این دوران متعلق نمیدانند و معتقدند که آخرالزمان است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب از امید اجتماعی در برابر ناامیدی و یاس سخن گفت و گفت: امید اجتماعی، عامل رویش انقلابها و شورش هاست. گروهی از افراد برای تغییر وضعیت موجود به مطلوب، دست به شورش و انقلاب میزنند تا از شکاف سعادت عبور کنند. امید اجتماعی، انگیزه برای تغییر و تحول است، جامعهای که امید اجتماعی ندارد دچار یاس و انزوا و نیز دچار خشونت و شورشهای کور میشود. در حالیکه امید اجتماعی توأم با مسئولیت پذیری، برنامه ریزی و انسجام است.
به گفته صادق نیا، رویکرد انزوایی، هر نوع اصلاح و بهبود وضعیت و کاهش فاصله سعادت را منوط به ظهور منجی میداند که باید بیاید و جامعه را اصلاح کند.
وی افزود: این امید الهیاتی، غیرطبیعی است چون هیچ عامل طبیعی و قابل پیش بینی و مرتبط با رفتار انسانها وجود ندارد. امید الهیاتی، طبیعی نیست، یعنی نه زمان آن، نه عامل آن، نه چگونگی آن را نمیدانیم و فقط باید منتظر باشیم تا تحقق مطلوب از طرف خدا رخ دهد و به همین خاطر در مورد موعود و امید الهیاتی، ما نباید کاری انجام دهیم، در حالیکه امید اجتماعی بر تلاش و اراده انسان، پیش بینی نتیجه و مسئولیت پذیری استوار است.
صادق نیا، آیه "انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا مابأنفسهم"؛ را تبیین امید اجتماعی خواند و گفت: خدا سرنوشت یک جامعه را بدون تحول در رفتار افراد جامعه تغییر نمیدهد.
وی ادامه داد: حادثه عاشورا یک مصداق کامل برای امید اجتماعی است، امام حسین وقتی گسل سعادت و فاصله وضع موجود و مطلوب را می بیند، بجای توصیه به انتظار فرج از سوی خدا، دست به اصلاح و شورش علیه وضعیت موجود میزند.
صادق نیا، با تاکید بر اینکه، کار امام حسین برای اصلاح افراد نبود بلکه برای اصلاح ساختار قدرت و حاکمیت بود، گفت: امام حسین، عامل فساد جامعه و گسل سعادت را ساختار معیوب قدرت میدانست و برای اصلاح آن قیام کرد. حضرت در خطبه منا میفرماید: امام کسی نیست مگر اینکه حاکم به کتاب و قائم به قسط باشد.
وی افزود: فرق است بین امام عادل و امام قائم به قسط، حکومت افراد عادل با حکومت عدالت متفاوت است، یعنی ممکن است بگویند حاکمان عدالت فردی دارند اما خروجی و عملکرد حکومت، عدالت و قسط نباشد و بر مردم ظلم کنند. یعنی حضرت بحث فردی ندارند بحث حکومتی و عملکردی دارند. حضرت امیر به ابن عباس گفت: حکومت به اندازه کهنه کفشی ارزش ندارد مگر آنکه عدالت در محکمهها برقرار شود یعنی مهم تفاوت فردی علی و معاویه نیست، تفاوت عملکرد آنها در حکومت است.
صادق نیا، اصول اساسی حکومت بنی امیه را اینگونه برشمرد: ۱. اطاعت از خلیفه و حاکم واجب است و هرکس که اطاعت نکند از دین خارج است. ۲. لزوم جماعت و اجماع و وحدت در جامعه: معاویه وقتی برای گرفتن بیعت برای یزید از عایشه اقدام کرد، به عایشه که تردید داشت گفت مگر میخواهی وحدت و جماعت جامعه را بهم بزنی و تشویش اذهان عمومی کنی؟!، که عایشه بیعت کرد. ۳. قانون سوم، نشکستن بیعت مردم با حکومت بود، یعنی زمانی که مردم با قدرت بیعت کردند دیگر حق اعتراض و شکستن بیعت را در هیچ شرایطی ندارند.
وی ادامه داد: تفاوت اصلی علی و حسین (ع) با معاویه و یزید در عبادت و خوب و بد بودن نیست، بلکه در عملکرد آنها و اجرای عدالت است. امام حسین شکاف سعادت را در فساد شخصی یزید نمی بیند بلکه در ظلم و فساد حکومت بر مردم می بیند، یعنی قسط در محکمهها حاکم نبود
وی افزود: عاشورا زاییده امید اجتماعی امام حسین در برابر امید الهیاتی برخی دیگر است.
صادق نیا در ادامه با طرح این پرسش که "رهیافت ما از عاشورا چیست؟ "، گفت: برخی جریانهای اهل سنت، عاشورا را شورشی بر حاکم توصیف میکردند. در مقابل، برخی عاشورا را به رنج مقدس تبدیل کردند که عمدتاً در دوره صفویه است، در این رویکرد گرایش اصلی بر محور گریه است و اینکه با گریستن بر رنج امام حسین، ما رستگار میشویم. یعنی به جای تلاش برای اصلاح جامعه، فقط با گریستن بر رنج مقدس امام حسین میتوان رستگار شد؛ شبیه نگاه مسیحیان به رنج مقدس مسیح و به صلیب کشیدن عیسی مسیح که این مشارکت در رنج در الهیات مسیحی باعث رستگاری میشود.
صادق نیا رویکرد غالب در دهه چهل و پنجاه شمسی را رویکرد انقلابی خواند و گفت: در این دوره، نگاه به عاشورا تغییر کرد و تفسیر انقلابی از عاشورا برای ایجاد یک شورش اجتماعی و تحول رایج شد؛ از تفکر چپ و مارکسیستی مانند گلسرخی تا جریان روشنفکری مانند شریعتی و جریان روحانیت مترقی از امام خمینی و شهید مطهری به عاشورا چنین نگاهی داشتند.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر دین، با اشاره به رهیافت غالب در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: البته تبرج یعنی تظاهر و علنی کردن و ترویج عزاداری در طول هزاره گذشته وجود داشته است اما حال که حکومت دست شیعه است، سعی شده عزاداری جنبه اصلاح و تحول و امید اجتماعی برای عبور از شکاف پیدا نکند و با قدرت تعارض نداشته باشد.
وی افزود: اینکه امروز در رسانه ملی میگویند، عدالت اولویت نیست بلکه ولایت عادلان مهم است یا در دوره امام علی هم اختلاس وجود داشت، یعنی تلاش قدرت حاکم برای پنهان کردن شکاف سعادت و توجیه وضع موجود و جلوگیری از تبدیل شدن نهاد دین و عزاداری به منشأ و سرچشمه امید اجتماعی و اصلاح جامعه.
وی ویژگیهای اصلی این نگاه را اینگونه برشمرد: ۱. تمایل امر سیاسی و قدرت حاکم به هدایت نهاد عزاداری به رنج مقدس بجای اصلاح گری، ۲. تبدیل جنبه اجتماعی نهضت حسینی به جنبه فردی، یعنی افراد اصلاح بشوند نه حکومت و جنبه حاجت روایی برای عزاداری پررنگ شود و ۳. تبدیل حادثه عاشورا به گناه تاریخی و تمرکز بر ظلم قاتلان بجای عدالت خواهی امام حسین که موجب میشود بجای یک تصویر امیدبخش و الهام بخش از عاشورا، تنها یک واقعه مورد انزجار تصویر شود.
بر اساس این گزارش، نشستهای عاشورا و امروز ما تا ۱۹ مرداد در کانون توحید برقرار اند.