خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: یکی از کتابهای عاشورایی بازار نشر، «اگر زینب نبود… سخنان شیوای حضرت زینب سلامالله علیها در حادثه با عظمت عاشورا» نوشته حجتالاسلام محمد محمدیان است که در محرم امسال کتاب دیگرش با عنوان «زیباییهای کربلا» را مرور کردیم.
«اگر زینب نبود…» با ۱۳۴ صفحه، سال ۱۳۸۶ به چاپ رسید و سال ۱۳۹۲ با نسخههای چاپ ششم به بازار عرضه شد. اینکتاب در پنجنوبت چاپ به شمارگان ۱۲ هزار نسخه رسید.
نویسنده کتاب، معتقد است حضرت زینب (س) بهعنوان یکی از بانوان بزرگ اسلام، در کنار امام حسین (ع) و امام سجاد (ع)، پیامآور نهضت کربلاست و علاوه بر سخنرانیها و کلمات عمیقش، احادیثی را هم از معصومین نقل کرده است. اینشخصیت انس ویژهای با قرآن داشته و به مدد امام علی (ع) به عمق آن راه یافته و کلاسهای تفسیر قرآن برگزار میکرده است. محمدیان میگوید حضرت زینب (س) در مقام عمل ثابت کرد طراحی سیدالشهدا (ع) بسیار دقیق و کامل بوده و انتخاب امام حسین (ع) درباره شخصیتی که پس از او پرچم قیام را به دست بگیرد، مانند همه رفتارهایش دیگرش، در اوج اتقان و صحت بوده است.
مخاطب کتاب «اگر زینب نبود…» با سخنانی که حضرت زینب (س) در نهضت کربلا بیان کرده، روبرو میشود. نویسنده توضیحاتی را هم درباره هرکدام از اینسخنان آورده است.
اینکتاب ۱۵ فصل دارد که عناوینشان به اینترتیب است:
در راه کربلا: هاتف غیبی»، «عصر تاسوعا: خبر جدایی»، «شب عاشورا: دلداری خواهر»، «روز عاشورا: آرامبخش دل برادر»، «در آستانه شهادت برادر: سرزنش عمر بن سعد»، «روز یازدهم: در رثای برادر»، «در مسیر کوفه: چشمانداز درخشان کربلا!»، «ورود به کوفه: توبیخ عهدشکنان!»، «پاسخی قاطع به ابنزیاد: جز زیبایی ندیدم!»، «مجلس کوفه: دفاع از آخرین امید»، «ورود به شام: هنگامه اشک»، «مجلس شام: تحقیر دشمن»، «نابودی عدالت»، «تذکر روز بازخواست» و «خورشید جاودانه».
در فرازهایی از اینکتاب میخوانیم:
***
در میدان شهر و در میان انبوه جمعیت تماشاگر، زینب کبری آماده ایراد خطبه شد!
راوی میگوید: آنروز زینب دختر علی (ع) توجه مرا به خود جلب کرد، زیرا تا آن روز زنی را ندیده بودم که سراپا شرم و حیا باشد و آنگونه قرص و محکم سخن بگوید، گویی از زبان امیرالمومنین علی (ع) سخن میگفت!
همین که همراه با اشاره دست خطاب به مردم گفت: «ساکت شوید!» نفسها در سینه حبس شد و زنگی که بر گردن مرکبها آویخته بود از حرکت ایستاد، آنگاه زینب کبری لب به سخن گشود:
حمد و ستایش مخصوص خداست و درود خداوند بر جدم محمد و اولاد پاک و برگزیده او.
اما شما ای مردم کوفه! ای نیرنگبازان و بیوفایان! آیا گریه میکنید؟! امید دارم هرگز اشکتان خشک نگردد و نالههای شما پایانی نداشته باشد!
شما به آن زنی میمانید که رشتههای تابیده خود را، پس از استحکام، وا میتابید! در حالی که سوگند و پیمان خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید!
چه فضیلتی در شما وجود دارد جز لاف و گزافهگویی و آلودگی و سینههای پرکینه؟!
در ظاهر همانند کنیزکان تملقگو و در حقیقت همچون دشمنان هستید!
آری شما مانند آن سبزههایی هستید که در منجلاب روییده و یا نقرهای که با آن قبر مردهای را آراستهاند!
بدانید که آخرت خویش را با اینعمال زشت خود تباه کردید و در خشم خدا گرفتار آمدید و در عذاب ابدی خواهید ماند.
آیا گریه میکنید و ناله و شیون سر میدهید؟! آری به خدا قسم باید زیاد گریه کنید و کمتر بخندید که چنان دامن خویش را آلوده ننگ و عار نمودهاید که هرگز توان شستوشوی آن را ندارید! چگونه میتوانید خون پاک پسر خاتم نبوت و معدن رسالت را بشویید؟! کسی که سرور جوانان بهشت و پناهگاه نیکان در پیشآمدهای ناگوار و جایگاه امن نور الهی و بزرگ رهبر شما بود.
بدانید که گناهی زشت مرتکب شدهاید، از رحمت خدا دور باشید و نابود گردید که تمام کوششها را تباه ساختید و دستهایتان خالی و معاملهتان پر زیان گشت و گرفتار خشم خدا شدید، و در نهایت سکه خواری و بدبختی به نام شما زده شد!!!
وای بر شما ای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا (ص) پاره کردهاید؟ و چه پردهنشینان با عفت و حیایی را از حرم پیامبر بیرون کشیدهاید؟ و چه خون گرانبهایی را از او بر زمین ریختهاید؟ و در برابر رسول خدا (ص) چه هتک احترامی کردهاید؟!
به یقین کاری کردهاید بسیار بزرگ و سخت زشت و ناروا و خشونتآمیز و شرمآور!!!
آیا تعجب میکنید که آسمان در این جریان خون ببارد؟ اما شکنجه عالم آخرت بسا ننگینتر است، و کسی نیز به یاری شما نخواهد شتافت! فریب مهلتی که به شما داده است نخورید که به خدا پیشی نمیگیرید و خداوند در کمینگاه است و از انتقام ترسی ندارد!!!
***
ابنزیاد برای جبران تحقیری که شده بود زبان به شماتت گشود و گفت: خدا را شکر که شما را مفتضح نمود و با کشتن شما دروغبودن ادعاهایتان را اثبات کرد!!!
زینب کبری در پاسخی دندانشکن با شهامت کامل جواب داد:
حمد و سپاه و شکر خدایی را که بهوسیله پیامبرش محمد (ص) تاج کرامت بر سر ما نهاد و ما را از هرگونه پلیدی و آلودگی تطهیر نمود، آنها که فاسقند مفتضح نمود و با کشتن شما دروغبودن ادعاهایتان را اثبات کرد!!!
زینب کبری در پاسخی دندانشکن با شهامت کامل جواب داد:
حمد و سپاس و شکر خدایی را که به وسیله پیامبرش محمد (ص) تاج کرامت بر سر ما نهاد و ما را از هرگونه پلیدی و آلودگی تطهیر نمود، آنها که فاسقند مفتضح و رسوا میشوند و اهل فسق و فجور ناچار به دروغگویی هستند! و بهحمدالله ما چنین نیستیم.
ابنزیاد که جواب تندی شنیده بود گفت: دیدی خدا با برادرت و خاندانت چه کرد! چگونه دیدی کار خدا را؟!
و اینجا بود که زینب کبری کلام تاریخی خود را بر زبان جاری ساخت و بلندترین کلامی را که ممکن بود در وصف عاشورا گفته شود بیان کرد:
من جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود، لذا با شهادت به جایگاههای ابدی خود رفتند، اما خداوند به همین زودی تو و آنان را در یک جا گرد هم خواهد آورد و تو باید پاسخگوی اعمالت باشی و برای محکمه الهی جواب آماده نمایی، حال بنگر که در آن محاکمه پیروزی و سرافرازی از آن چه کسی خواهد بود؟ مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!
***