خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: فرآیند عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی را میتوان در قالب سه مرحله سادهسازی نمود. مرحله نخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم پذیرش عادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و در مرحله سوم که مهمترین بخش فرآیند عادیسازی است، حساسیتزدایی اجتماعی است. مراحل اول و دوم از سال ۲۰۰۰ به اینسو به دلیل به وجود آمدن منافع مشترک علیه محور مقاومت تا کنون با فراز و نشیبهای گوناگونی تداوم داشته است.
طی دو سال گذشته به نظر میرسد اتاق فکرهای حامی عادیسازی روابط، مرحله جدیدی را بهمنظور حساسیتزدایی میان افکار عمومی در خصوص رژیم صهیونیستی آغاز نمودهاند. علنی کردن روابط سیاسی و امنیتی، نشستهای علمی و فرهنگی، پذیرش تیمهای ورزشی صهیونیستی در سرزمینهای عربی و جایگزینی ایران بهجای رژیم صهیونیستی بهعنوان منبع دشمنی و تهدید، از مجموعه اقدامات جدّی طی چند سال اخیر است.
عادی سازی پینگ پنگی
در مسیر عادی سازی سیاسی میان دو کشور دو گروه یا جریان که با یکدیگر دشمنی شدیدی داشته اند، سعی می شود مسیر عادی سازی ابتدا از مباحث کم حساسیت زا آغاز شود. دیپلماسی پینگ پنگی میان چین و آمریکا یک مثال خوب برای این مسئله است. داستان از این قرار است که پس از آنکه آمریکاییها در باتلاق ویتنام گیر افتادند، خود را بسیار نیازمند به چین برای رهایی از این چالش میدیدند؛ با آنکه سطح تنش دو سویه میان آمریکا و چین بسیار وسیع و گسترده شده بود. همچنین از سوی دیگر مائو رهبر جمهوری خلق چین، بنا به دلایلی از جمله ترس از شوروی و امتیاز گیری از مذاکرات با مسکو، خواهان برقراری ارتباط با آمریکا بود.
پس از طی شدن مراحل گوناگونی از اقدامات و مذاکرات، در پایان مائو برای غلبه بر فضای داخلی چین بالاخص افراطیون و مخالفان داخلی، دست به ابتکاری زد که از آن تعبیر به دیپلماسی پینگ پنگ میشود. مائو علیرغم مخالفتهای داخلی، دستور دعوت از تیم پینگ پنگ آمریکا به چین را صادر کرد.
اقدام چین برای استفاده از دیپلماسی پینگ پنگ جهت بهبود روابط آمریکا تصادفی نبود. مهارت چینیها در پینگ پنگ امتیازی برای آنان محسوب میشد و جنبه مثبت داشت. چوئن لای نخستوزیر چین در ملاقات با مقامات ورزشی چین پیوسته تأکید داشت که این دیدار فرصت پراهمیتی برای بهبود روابط با آمریکا فراهم میآورد و اهمیت آن بیش از آنکه در ورزش باشد، در عرصه سیاست است و بنابراین باید به دقت مدیریت شود.
در واقع، رهبران چین ورزش را در خدمت سیاست درآوردند، آن هم ورزشی که در آن سرآمد جهان بودند. سفر تیم پینگ پنگ آمریکا به چین با پوشش وسیعی از سوی رسانههای چینی مواجه شد. مسابقات دو تیم به طور زنده از رادیو و تلویزیون چین پخش شد. ملاقات چوئن لای با اعضای دو تیم و پوشش آن در رسانهها، نقطه اوج این دیپلماسی بود، زیرا در این دیدار او گفت: «دیدار شما، فصلی نوین را در تاریخ روابط مردم چین و ایالات متحده گشود.» ساعاتی بعد از این دیدار، واشنگتن به پنج اقدام مثبت و جدید دست زد که از جمله آنها لغو تحریم ۲۲ ساله تجاری چین بود.
حالا رژیم صهیونیستی در سال های اخیر از مسیر علم و فرهنگ، به دنبال یک دیپلماسی فرهنگی در مقابل کشورها و جوامعی است که با آنها تنش و دشمنی دیرینه و جدی ای دارد:
ارتباط علمی، فرهنگی کاهش حساسیت نخبگان
یکی از اقدامات رژیم صهیونیستی در مسیر دیپلماسی پینگ پنگی، فراهم کردن ارتباطات علمی با فلسطینی ها و کشورهای عربی خارج فلسطین است. بهطور نمونه میتوان به مرکز صلح شیمون پرز اشاره نمود. مرکز مطالعات صلح شیمون پرز، آنگونه که در وبسایت اصلی آن آمده است، در سال ۱۹۹۶ میلادی از سوی شیمون پرز (رئیسجمهور رژیم صهیونیستی طی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۱۴) افتتاح شده است. این مرکز هدف خود را ترویج صلح میان رژیم صهیونیستی و همسایگان آن (بالأخص بین صهیونیستها و فلسطینیان) معرفی مینماید.
«اوری سافر» مسئول اصلی مذاکرات میان کشورهای عربی و صهیونیستها در دهه ۹۰ میلادی و از شخصیتهای اصلی طراحی مذاکرات «اسلو»، امروزه مسئولیت این مرکز را بر عهده دارد. همانگونه که از مجموعه اقدامات و فعالیتهای این مرکز به نظر میرسد، اقدام آکادمیک و راهبردی کلان در این مجموعه انجام نمیشود و بسیار در عرصه دیپلماسی عمومی فعالیت مینماید که اکثر اقدامات آن فرهنگی- علمی بوده که مربوط به سال ۲۰۰۵ به بعد است.
رویکرد فرهنگی رژیم صهیونیستی در منطقه فقط مختص کشورهای عربی نبوده است، بلکه اجرای مراسم و نشستهای مختلف در کشورهای غیرعربی منطقه غرب آسیا از دیگر برنامههای رژیم صهیونیستی بهمنظور کمرنگتر کردن ماهیت اسلامی قضیه فلسطین است. نمونه این اقدام را میتوان افتتاح مرکز بینالمللی چندفرهنگگرایی کوبا در سرزمینهای اشغالی دانست.
حضور تیم والیبال ساحلی رژیم صهیونیستی در دوحه و برافراشتن پرچم این رژیم برای نخستین بار در یک مسابقه ورزشی در منطقه عربی و سفر پاپ تئوردوس رهبر قبطیهای مصر به سرزمینهای اشغالی برای تشییع جنازه ابراهام اسقف قدس مثالهایی مناسب برای نشان تلاش دوسویه سران عرب و صهیونیسم برای سوق دادن مسئله فلسطین به موضوعی انساندوستانه است. این به معنی نادیده گرفتن موضوع انساندوستانه نیست، بلکه نشان از هدف کمرنگ و محو نمودن جنبه اسلامی و تاریخ اشغالگری رژیم صهیونیستی از سوی حامیان عادیسازی است.
به نظر میرسد سناریوی دیگری که برای کاهش حساسیتزدایی انجام میشود، بزرگنمایی طرح صلح عربی و القای پیروزی کشورهای عربی در کنار بازگشت آرامش به منطقه عربی و رونق اقتصادی، علمی و فرهنگی در صورت عادیسازی روابط است.
معامله قرن که در دوران ترامپ نوشته شد، یک پیوست ۴۰ صفحه ای داشت که در منامه رونمایی شد. روح حاکم بر آن پیوست و طرح کلان فرهنگی-اقتصادی، نقشآفرینی دولتها و شرکتهای عربی برای تامین هزینه معامله قرن و شریک شدن آنان سود این طرح بود که خود بخشی از فرآیند حساسیتزدایی اجتماعی در عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی است طرح از سه بخش مختلف تشکیل شده است: توانمند سازی و توسعه اقتصادی، توسعه انسانی و توانمندسازی جامعه فلسطین و توانمند سازی و تقویت دولت فلسطینی.
در آن طرح صراحتاً از ایجاد زیرساخت های تسهیل تجارت و حمل و نقل در سراسر کرانه باختری و غزه، اردن، مصر، لبنان و اسرائیل در کنار توسعه بنادر و فرودگاه های کشورهای همسایه فرصت های تجاری جدیدی را برای بخش خصوصی فسلطین، سرمایه گذاری منطقه ای اردن و لبنان و ایجاد یک گردشگردی منطقه ای مشترک فلسطین، اردن، مصر و لبنان فرصت ایجاد یک استراتژی مشترک گردشگری اعم از تبلیغات، سرمایه گذاری، هتل های یک پارچه و تورهای منطقه ای نام برده شده است. در میان طرح به موضوعات فرهنگی مختلفی هم اشاره شده است.
حضور گسترده شهروندان صهیونیستی در نمایشگاه اخیر اکسپو امارات یا پخش تصاویری از شبکه عبری کان که در بخشی از آن در دقایقی سهیل شاهین یکی از سخنگوهای طالبان در حال گفتگو با یکی از مجریان مشهور این شبکه دیده می شود و مثال های دیگر، نشان از تلاش صهیونیست ها برای ورود به عادی سازی از باب فرهنگ و علم اند.
جمع بندی
تلاش صهیونیست ها در دو سال اخیر در حوزه سینما، فرهنگ و مراکز علمی بسیار جدی تر شده است. حضور شخصیت های صهیونیستی در برخی فیلم های جهان عرب یا تولیدات مشترک بخشی از همین دیپلماسی پینگ پنگی صهیونیست هاست.
برای موفق بودن طرح ها و سناریوهای برنامه ریزی شده برای مخالفت با عادی سازی روابط، شناخت جامعه عربی اسلامی، وضعیت و نگاه جامعه کشورهای مختلف، زاویه نگرش و تقدم موضوعات امنیتی، دینی و پان عربیسم بسیار حائز اهمیت است. لذا در وهله نخست باید به شناخت دقیقی دست یافت و این مسئله را باور کرد که غالب جامعه عربی و اسلامی منطقه مخالف عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است.