خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: رژیم صهیونیستی از روز جمعه در عملیاتی با عنوان «سپیده دم» نوار غزه را آماج حملات خود قرار داد. در این حملات تعداد زیادی کودک و غیر نظامی به شهادت رسیدند. این حمله در حالی رخ داد که اخیراً جوبایدن رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل سفر کرد. برخیها معتقدند بازدید بایدن از سرزمینهای اشغالی در این حملات نیز ممکن است تأثیرگذار بوده باشد. برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و مقاومت فلسطین تابع شرایط روز نبوده و براساس اصولی ثابت اتفاق میافتد. برای بررسی این مسئله نظر ۸ تن از کارشناسان مسائل فلسطین و غرب آسیا را جویا شدهایم که در ادامه میآید:
جعفر قناد باشی، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و سفیر سابق ایران در لیبی
در تحلیل جنگ جاری علیه غزه مهم آن است که از پشت صحنه تصمیم گیری مقامات رژیم صهیونیستی برای آغاز تحرکاتی که قطعاً به جنگ میانجامید و چرایی اتخاذ این تصمیم با خبر باشیم و بتوانیم به خوبی حدس بزنیم که براساس کدام نیاز حیاتی، آنها خطر آغاز یک جنگ را که قطعاً در آن زیانهایی را متحمل میشوند پذیرفتند و با ترور دزدانه فرماندهان گروه جهاد اسلامی چنین شرایط دشواری را برای خود پدید آوردند.
در این خصوص ممکن است افراد کم اطلاع، این ترورهای دزدانه را ناشی از قرار داشتن رژیم صهیونیستی در شرایط مطلوب و این اقدام را نشانه در دست داشتن ابتکار عمل از جانب آنها قلمداد کنند؛ تصور نادرستی که با آنچه در پشت صحنه تصمیم گیری آنها برای آغاز جنگ بوده در تضاد کامل است. مقامات رژیم صهیونیستی در شرایطی تصمیم به آغاز جنگ گرفتند که خود را بازنده سفر بایدن به منطقه و خود را بازنده آتی زورآزمایی بر سر منابع گازی متعلق به لبنان دانسته و نگران از آن بوده و هستند که سقوط کابینه و انحلال پارلمان اسرائیل تصویری بسیار ضعیف و تمسخر آمیزی از آنها در افکار عمومی ایجاد کرده است. آنها امیدوار بودند که در سفر بایدن به منطقه، ماشین عادی سازی روابط با کشورهای عربی که با رأی پارلمان عراق حرکت به عقب را آغاز کرده مجدداً به راه افتد و به دنبال ضربات غیر مستقیم و حیثیتی که از جنگ اوکراین متحمل شدهاند آنها بتوانند پروژه تعطیل شده تثبیت موقعیت اسرائیل را مجدداً به کار اندازند. اما شاهد بودیم که با وجود انواع تلاشهای پردامنه و تبلیغاتی آنها انتظارات شأن از سفر بایدن برآورده نشد و سیاست به اصطلاح تهاجمی آنها در رویارویی گازی با لبنان نیز، با مواًضع مقتدرانه و اصولی حزب الله، دستمایه پذیرش خفنی دیگر گردید.
دکتر حسین آجرلو، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
دلایل حمله اخیر اسرائیل به نوار غزه در چهار سطح داخلی، فلسطینی و اسرائیلی، منطقهای و بین المللی در ابعاد راهبردی و تاکتیکی قابل بحث است.
در سطح داخلی این اقدام رژیم صهیونیستی را در بُعد راهبردی میتوان پاسخ مقامات سیاسی و امنیتی به مطالبه رو به افزایش صهیونیستها برای کاهش درک تهدید عینی فزاینده از ناحیه مقاومت ضد اسرائیلی دانست. در بُعد تاکتیکی این اقدام را میتوان در فضای انتخاباتی تحلیل کرد به طوری که اکثر احزاب چه حاکم و چه اپوزسیون درصدد بهره برداری سیاسی از آن هستند. این اقدام ضمن از بین بردن اتهام اپوزیسیون و احزاب راستگرا در مورد مماشات با گروههای مقاومت، میتواند آرای بخشی از صهیونیستها که خواهان برخورد جدی با گروههای ضد صهیونیستی هستند را جلب نمایند.
در سطح فلسطینی و اسرائیلی در بُعد راهبردی این اقدام را میتوان در تداوم استراتژی چمن زنی صهیونیستها برای تضعیف داراییهای استراتژیک گروههای مقاومت در سطح دارایی انسانی و دارایی تسلیحاتی دانست. این استراتژی صهیونیستی نشان دهنده افزایش توان عملیاتی گروههای فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی است به خصوص اینکه در این دور از عملیاتها، ترور هدفمند همچون فرماندهان میدانی جهاد اسلامی و تخریب اماکن نظامی در اولویت قرار دارد. در سطح منطقهای در بُعد راهبردی، محور مقاومت به رهبری جمهور اسلامی ایران توانسته بازدارندگی چند دهه مورد نظر صهیونیستها را به چالش جدی بکشد و این امر صهیونیستها را دچار درک تهدید کرده و در راستای مدیریت این تهدیدات استراتژی چند سطحی را علیه محور مقاومت تشدید کرده است که یکی از این سطوح آن تضعیف گروههای مقاومت فلسطینی است. در سطح بین المللی در بُعد راهبردی صهیونیستها همواره تلاش دارند موضوع این رژیم را از اولویتهای بین المللی قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا خارج نکنند. این رژیم تلاش دارد با مطرح شدن دوباره در سطح بین المللی به نوعی به مظلوم نمایی و مورد هدف قرار گرفتن از سوی کشورهای عربی و اسلامی اقدام کند و در این راستا لابی و رسانههای نزدیک نیز در غرب به این روند کمک شایانی میکنند. در جمع بندی مطالب فوق میتوان گفت ماجراجویی رژیم صهیونیستی امر جدیدی نیست ولی قربانیان همیشگی این اقدامات مردم مظلوم فلسطین هستند. به نظر میرسد جهان اسلام میبایست به دنبال اتخاذ راهبرد مقاومت فراگیر در جهت کاهش تهدیدات رژیم صهیونیستی باشد که لازمه آن وحدت جهان اسلام چه در سطح دولتی و چه در سطح مردمی است.
دکتر علیرضا تقوی نیا، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
ریشه شروع درگیریهای اخیر، به شهر جنین باز میگردد نه غزه. شهر جنین در شمال منطقه کرانه غربی رود اردن قرار دارد و پر دردسرترین شهر برای اسرائیل به شمار میآید زیرا قاطبه حملات علیه اشغالگران در مناطق مرکزی فلسطین، از این نقطه سازماندهی و اجرا میشود. در این شهر جنبش جهاد اسلامی بیشترین هوادار و سازماندهی نیرو را دارد و به همین علت اسرائیل شیخ بسام سعدی رهبر جنبش جهاد اسلامی در جنین را دستگیر کرد. اکنون نیز اسرائیل به عمد تیسیر جعبری و برخی از فرماندهان جنبش جهاد اسلامی در غزه را هدف قرار داد تا این پیغام را به زیاد نخاله برساند که نسبت به فعالیتهای این جنبش در کرانه غربی رود اردن به شدت حساسیت دارد. در مجموع باید گفت اسرائیل سعی دارد حماس را وارد درگیری نکند و صرفاً حساسیت خود نسبت به فعالیتهای جهاد اسلامی را با شدت عمل نشان دهد. نکته مهم عدم تحمل اسرائیل نسبت به شلیک راکتهای جهاد اسلامی است. در حالی که حماس وارد درگیری نشده، اسرائیل حتی تحمل حملات نه چندان پرحجم گردانهای قدس را ندارد و به شدت در حال فشار به طرفهای بین المللی است تا این حملات را متوقف سازند. حال سوال اینجاست که اسرائیلی که تحمل ۳ روز نبرد محدود موشکی با جهاد اسلامی را ندارد و سامانههای پدافندی اش کارایی کاملی را نداشتهاند، چگونه میخواهد همزمان در چند جبهه نبرد با حزب الله، حماس، مقاومت سوریه و … درگیر شود؟ نبرد محدود اخیر نشان داد اسرائیل تحمل جنگ طولانی مدت و تمام عیار را ندارد.
محمد بیات، کارشناس مسائل خاورمیانه
شاید یکی از پرتکرارترین اخبار منطقه غرب آسیا، تجاوز پیدرپی صهیونیستها علیه حقوق ملت فلسطین باشد. با این حال سیر تحولات در فلسطین اشغالی به سمتی پیش رفته است که طی سالهای متمادی گروههای مقاومت توان موشکی-پهپادی خود را تقویت کرده و به میزانی از توازن قوا در برابر تلآویو دست یافتند. به نظر میرسد تنش اخیر که از ایستگاه «جنین» آغاز و با ترور «تیسیر الجعبری» به اوج خود رسیده است، دیر یا زود با میانجی گری کشورهای همچون مصر به مرحله «آتش بس» برسد، اما میتواند نقطه عطفی برای رونمایی مقاومت از نسل جدید تسلیحات خود، به ویژه موشکهای دور برد باشد. یکی دیگر از نقاط برجسته «جنگ غزه» تلاش اسرائیل برای تفکیک میان گروه جهاد اسلامی و حماس بود؛ به گونهای که از ابتدا هدف خود را صرفاً مقابله با این شاخه از مقاومت اسلامی اعلام کرد و سعی داشت تا به هر نحوی از ورود حماس به این جنگ جلوگیری کند. این سیاست در نوع خود منحصر به فرد بوده و باید منتظر واکنش فرماندهان ارشد حماس و نیروهای عملیاتی آن باشیم. حال باید منتظر ماند و دید که این قسمت از سریال تجاوزات اسرائیل به نوار غزه با چه سرنوشتی مواجه خواهد شد.
عماد اصلانی مناره بازاری، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
سه روز از تجاوز خونین رژیم سفاک صهیونیستی به غزه مظلوم میگذرد، تجاوزی که در ابتدا فرماندهان مقاومت در غزه را هدف قرار داد و اکنون این کودکان و زنان مظلوم غزه هستند که بهعنوان هدف اصلی هواپیماهای جنگی و پهپادهای رژیم صهیونیستی تبدیلشدهاند. حال سوال اینجا است که چرا؟ بعد از چند ماه آرامش نسبی در نوار غزه، اکنون چه اتفاقی افتاده است که رژیم سعی دارد تا با حمله خونین به منطقه محاصرهشده غزه دوباره برای خود آبرویی دستوپا کند؟ بگذارید نگاهها را به سفر بایدن به منطقه جلب کنم. در این سفر ۲ اقدام اصلی برای حمایت از رژیم صهیونیستی صورت گرفت. ابتدا سخنی حتی بهظاهر از توقف شهرکسازی صهیونیستها از سوی رئیسجمهور آمریکا به میان نیامد. دوم برای اولین بار بود که در سفر یک رئیسجمهور آمریکا به منطقه از طرح دو دولتی اسرائیل و فلسطین حرفی به میان نیامد. این موضوع باعث شد تا تلآویو مطمئن شود که درهرصورتی حمایت کاخ سفید را خواهد داشت. این مسائل باعث شد تا رژیم صهیونیستی برای دستاندازی به ثروت ملی مردم لبنان نیز حریصتر شود. پسازآن بود که تنش مرزی میان لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر مالکیت دو میدان گازی «قانا» و «کاریش» بالا گرفت و ایالاتمتحده به بهانه میانجیگری مذاکرات غیرمستقیم بین دو طرف وارد عمل شد تا بتواند موانع بر سر اکتشاف و استفاده از انرژی در شرق دریای مدیترانه را به نفع رژیم صهیونیستی رفع کند. سخنان سید حسن نصرالله، ورود پهپادهای حزبالله به منطقه مورد مناقشه مرزی، دعوت از شرکتهای ایرانی برای اکتشاف در این منطقه نشان از عزم حزبالله برای بازپسگیری حقوق مردم لبنان دارد. در مقابل انفعال ارتش رژیم صهیونیستی در برابر این تهدیدها باعث شد تا این رژیم طرح حمله به نوار غزه را برای بازگرداندن روحیه به ارتش خود از سویی و امتیاز گرفتن بر سر میز مذاکرات غیرمستقیم با لبنان از سوی دیگر تصویب کند. در صورت پیروزی رژیم صهیونیستی درنبرد غزه، منطقه شاهد یک جنگ تمامعیار دیگر میان رژیم صهیونیستی و محور مقاومت خواهد بود.
محسن فایضی، کارشناس مسائل فلسطین
هفته گذشته زمزمههایی از افزایش تنش و حتی امکان درگیری میان رژیم صهیونیستی و نیروهای جهاداسلامی به گوش میرسید. داستان از جایی جدی شد که نیروهای اشغالگر با یورشی شبانه به شهر جنین در قلب کرانه باختری، شیخ بسام السعدی از رهبران جنبش جهاداسلامی را دستگیر کردند. با دستگیری شیخ السعدی، نیروهای جهاداسلامی به آماده باش کامل در آمدند و رژیم صهیونیستی را تهدید کردند در صورت عدم آزادی این فرمانده از جنبش جهاد اسلامی در شهری که اکنون به کابوس صهیونیستها در کرانه باختری تبدیل شده، پاسخ جدیای خواهند داد. اما داستان کمی متفاوتتر از تصور نیروهای جهاد اسلامی پیش رفت. رژیم صهیونیستی در حملهای پیشدستانه جنگ جدیدی را آغاز کرد. در حمله نخست سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد که تمامی اهداف مدنظر در غزه در عرض ۱۷۰ ثانیه و به طور همزمان مورد حمله قرار گرفته است. جنگی که منجر به شهادت نفرات اصلی و اول شاخه نظامی اش شد. جهاد اسلامی اکنون با از دست دادن نیروهای اصلی اش ضربهای جدی دریافت کرده، اما به دنبال ایجاد موازنهای است که از این به بعد در مقابل دستگیری اعضایش در جنین یا ترور آنها برای رژیم صهیونیستی بازدارندگی ایجاد کند. با افزایش احتمال آتش بس باید دید این مهم تحقق مییابد یا خیر.
فاطمه فتاحی، کارشناس مسائل اسرائیل
سیاست ترور یا کشتار هدفمند، همواره و به طور خاص پس از انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰ در دستور کار سران سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی قرار داشته است و در برهههایی نظیر انتخابات، تنها چهره آشکارتر و تبلیغاتی تری به خود میگیرد. بنابراین، ترور فرماندهان ارشد جهاد اسلامی در غزه، نه صرفاً با اهداف انتخاباتی بلکه در راستای سیاست بلند مدت این رژیم در قبال مسئله فلسطین و فلسطینیان صورت گرفته است. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که تحولات فلسطین باید به عنوان یک کل نگریسته شود؛ به این معنا که نمیتوان تحولات کرانه باختری و غزه را جدا از یکدیگر فهم کرد. بنابراین عملیات «سپیده دم» علیه غزه را میتوان در راستای شتاب گرفتن عملیاتهای استشهادی مرتبط با جهاد اسلامی در چند ماه اخیر در کرانه باختری، تحلیل کرد. توضیح آنکه اسرائیل خواهان تداوم حکومت محمود عباس برای فرار از قبول مسئولیت مدیریت حیات ۳ میلیون فلسطینی ساکن کرانه و نیز خواهان تداوم همکاری امنیتی با تشکیلات خودگردان برای مهار و سرکوب فلسطینیانی است که از چشم انداز صلح ناامید شده، از مماشات و انفعال رهبران فلسطینی به ستوه آمده و راه مقاومت را برگزیدهاند. این فلسطینیان، با گروههای مقاومت در نوار غزه و به طور خاص، جهاد اسلامی در ارتباط اند. در نتیجه، اسرائیل در غزه، با اجتناب از رویارویی مستقیم با حماس، درصدد فلج ساختن سایر گروههای مقاومت و به تبع، کنترل و محدود ساختن اعتراضات و قیامها در کرانه باختری است. ترور فرماندهان جهاد اسلامی نیز در همین بستر، قابل فهم است.
حسین سعیدی، کارشناس مسائل بینالملل
رژیم صهیونیستی همزمان با تهاجم اخیر به غزه، پروپاگاندای سنگینی را برای قرار دادن جنبش جهاد اسلامی در جایگاه متهم و معرفی خود بهعنوان طرف مظلوم و موردتهاجم در دستور کار قرار داده است. این شیوه تبلیغاتی عبارت است از همزمانی سفر «زیاد النخاله» دبیرکل جهاد اسلامی به ایران و نتیجهگیری این گزاره انحرافی مبنی بر اینکه پاسخ موشکی مقاومت به صهیونیستها، نتیجه دستوری است که جهاد از جمهوری اسلامی دریافت کرده است! مقامات اسرائیلی در همان ساعات آغازین نبرد، جهاد را تابع محض ایران معرفی کردند تا بهاینترتیب، فرهنگ مقاومت را تقلیل داده و آن را منحصر به امر و نهی ایران جلوه دهند. کار تا جایی بالا گرفت که سناتور «باب منندز» رسماً اعلام کرد اسرائیل کاملاً محق است تا در برابر نیروهای موردحمایت ایران «که مصمم هستند اسرائیل را نابود کنند» از خود دفاع کند. البته که ایران بهصورت صریح، هر نوع جنبش ضد صهیونیستی را پشتیبانی کرده است اما این بدان معنا نیست که گروههای مقاومت اختیار و ارادهای از خود ندارند و آتش به اختیار نیستند. در این مقطع، لازم است همه ارکان مقاومت فلسطین شامل جنبش حماس، در یک اقدام هماهنگ برای خنثی کردن این شائبه، وارد عمل شده و با نشان دادن ضرب شست به اشغالگران، ثابت کنند که گرچه کنشگری همه آنها در مدار جبهه مقاومت قابلتعریف است اما در بزنگاههای نیازمند پاسخ قاطع، بدون لحظهای تردید وارد عمل شده و درسی پشیمان کننده به رژیم موقت صهیونیستی خواهند داد.