خبرگزاری مهر، گروه سیاست- طیبه بیات: یکی از پُر تکرار ترین تجربههایی که در طول حیات بشر، مدام خود نمایی میکند روند و سیر «تکرار تاریخ» است. همه ما شاید در بسیاری از مواقع این جمله را بارها در زندگیهای شخصی و اجتماعی خود شنیده باشیم که در فلان مساله تاریخ دارد تکرار میشود.
برای مثال بزنگاههای سیاسی پُر تکرارترین موقعیت برای تحقق این اصطلاح است. دور باطلی که در شرایطی مانند فرصت ۸ ساله هر دولت به وضوح خودنمایی میکند و عدهای در پوستین نمایشی و غیر نمایشی «منتقد» بر مسند قضاوت مینشینند و بعضاً با طراحی سناریوهای مختلف سعی در «تدلیس» باطل دارند.
نزدیکترین تجربه زیست سیاسی که با بی اقبالی مشهودی همراه بود، مربوط به دوران ۸ ساله ریاست جمهوری یکی از دولتهای مستقر در جمهوری اسلامی ایران با شعار دولت «تدبیر و امید» میشود که در ابتدا حامیانی نمایشی برای دستیابی به پیروزی در کارزار انتخابات داشت. بعدها، حتی کارناوال حمایتی جریان موسوم به اصلاحات به عنوان گردن گیرترین جریان حمایتگر دولت یازدهم و دوازدهم در میانه راه مسیرشان را تغییر دادند و کار را به جایی رساندند که دولت منسوب به حسن روحانی تبدیل شد به وصلهای ناجور که هیچ جریانی آنها را گردن نگرفت و بسیاری از موافقان ابتدایی در مقابل این دولت قرار گرفتند.
البته زمانی که دولت یازدهم روی کار آمد، جریان اصلاحات به عنوان بزرگترین حامی دولتِ وقت، تا توانستند عملکرد دولت قبل از خود را به نقد نشستند و آن دوران را به عنوان یکی از سیاهترین تجربههای کشور در اذهان عمومی تصویر سازی کردند اما تاریخ در مورد این جریان به شکلی تکرار شد که ناتوانیهای مدیریتی و ضعف عملکرد منسوبین دولت یازدهم و دوازدهم حتی از سوی حامیان آنها هم مورد پذیرش قرار نگرفت و اصلاح طلبان به عنوان پَر و پا قرص ترین حمایت کنندگان دولت یازدهم و دوازدهم به منظور حراست از حیثیت سیاسی خود از لاک حمایتی خود بیرون آمدند و تدبیریها را مورد نقد قراردادند.
دولت سیزدهم با رویکرد فرا جناحی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی به صورت رسمی از مرداد ماه ۱۴۰۰ فعالیت خود را آغاز کرد و حالا عُمر این دولت به یکسال رسیده است و جریان فریز شده اصلاحات در تلاش هستند تا برای بقای خودشان هم که شده اظهار نظرهایی را در شکل و شمایل انتقاد به خورد افکار عمومی بدهند و شانس خود را برای احیای دوباره جایگاه سیاسیشان امتحان کنند.
خداحافظی حسن روحانی از پاستور مصادف بود با ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ و او در حالی با مسئولیت ۸ ساله خود وداع میکرد که پیش از آغاز به کار رسمی دولتِ ابراهیم رئیسی در جلسهای با روزنامه نگاران و مدیران مسئول رسانههای اصلاحطلب، کارشناسان اقتصادی و … سعی بر آن داشت که پیش از تشکیل دولت سیزدهم، نقشهای از بایدها، نبایدها و برنامههای دولت برای آنها ترسیم کند.
در مقابل، رئیسی نیز در اقدامی نادر پیش از آغاز به کار رسمی دولتِ سیزدهم با مدیران مسئول رسانهها اعم از اصلاح طلب و اصول گرا دیدار و گفتگو داشت و آنها را به همکاری و همراهی با دولت و ارائه پیشنهاد جهت پیشرفت امور دعوت کرد. این اقدام آنقدر در نوع خود کم نظیر بود که با اقبال جریان اصلاح طلب مواجه شد و آن را اقدامی قابل توجه و ارزشمند قلمداد کردند، اما دیری نپایید که این اقدام به فراموشی سپرده شد و اصلاح طلبان چوب انتقاد به دست گرفتند تا حیثیت به تاراج رفته خود را با نادرست، کم اهمیت و بی اهمیت جلوه دادن اقدامات دولت مستقر، احیا کنند.
انتقادها در رویدادهای مختلف و به اشکال گوناگون بیشتر از ناحیه یک طیف سیاسی نمود پیدا میکرد و کار تا جایی پیش رفت که تاختن به عملکرد دولت مستقر و مطالبه گری از آن، بارها از سوی فعالان سیاسی نام آشنای اصلاحاتی مانند عباس عبدی و حسین مرعشی مطرح شد. برای مثال، مرعشی در گفتگویی مدعی شده بود: «دولت آقای رئیسی تورم را حدود ۴۰ درصد از آقای روحانی تحویل گرفت و تا الان بر اساس پیش بینیهای تمام کارشناسان خوش بین ۶۰ درصد به بالا است. بر اساس بررسی اقتصاددانان بدبین بالای صد است. باید فکری به حال این کرد. در جمع دوستان شما (دوستان ارزشی یا انقلابی) فرض بر این بود که مشکلات کشور ناشی از مدیریت آقای روحانی و جهانگیری و دولت قبل است.»
یا عبدی مسائل مختلفی از جمله موضوع برجام، سیل اخیر، رویکرد مجلس در برخورد با دولت و … را به نقد نشسته است. برای نمونه وی در یادداشتی در رابطه با وضعیت اشتغال در کشور و وعده دولت در رابطه با این حوزه نوشت: «مساله فقط اشتغال نیست، در تمامی حوزهها میتوان نگران بود. متأسفانه باید گفت که مدیران و مشاورانی که آگاه و بصیر به امور باشند حضور ندارند یا از آنان استفاده نمیشود. تازه در همین زمینه کارآفرینی و اشتغال، وزیر مربوط برکنار شده و هنوز وزیر جایگزین نیز نیامده است. فرصتها، چون ابر در حال از دست رفتن هستند. با این دست فرمان هر روز بیشتر از پیش کوچک میشویم. ریشه ماجرا این است که رویکرد دولت توزیعمحور است و نه تولید محور. این مشکلی است که دولت قبلی اصولگرایان هم دچارش بود که در ۸ سال با درآمدهای نفتی بینظیر، سالانه کمتر از ۱۴ هزار شغل خالص ایجاد کردند. این دولت که آن درآمدها را نیز ندارد و تاکنون حتی اشتغال را منفی هم کرده است، به اندازه صد هزار نفر از آنان کم شده است.»
انتقاد به دولت رئیسی تا جایی پیش رفت که از مدتها قبل کارگزارانیها را به فکر تأسیس «دولتِ در سایه» متمایل کرد! این تصمیم واکنشهای بسیاری را به همراه داشت؛ عدهای معتقدند منتقدین فعلی دولت رئیسی افرادی هستند که خود باید پاسخگوی بسیاری از اقداماتشان باشند در حالی که حالا در موضع طلبکار به دنبال لاپوشانی تصمیمات و حمایتهای خود از رئیس دولت یازدهم و دوازدهم هستند.
حسین کنعانی مقدم در واکنش به تصمیم تشکیل دولت سایه از سوی کارگزاران، میگوید: «دولت در سایه را کسی تشکیل میدهد که به مردم اعلام کند برنامهای برای مشکلات کشور در دست دارد؛ با تجربهای که اصلاح طلبان در حمایت از دولتِ روحانی داشتند و عملکردی که او از خود به جا گذاشت بعید به نظر میرسد که بتواند دولت در سایه موفق بشود. روحانی و تیم اصلاح طلبان و کارگزاران سکان اجرایی کشور را ۸ سال در دست داشتند و دولتِ آفتاب بودند، کاری نتوانستند انجام دهند. دیگر اگر در سایه بروند معلوم نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. اصلاح طلبان سعی میکنند تا خود را بازسازی کند و خودشان را از نظر افکار عمومی تطهیر کنند. اصلاح طلبان با نقد دولت و زیر سوال بردن کارآمدی دولت، آغاز رقابتهای انتخاباتی در مجلس آینده و رئیس جمهور آینده را در دستور کار خواهند داشت.»
جایگاه انتقاد به عملکرد دولت سیزدهم هر بار با حضور یک یا چند منتقد پُر و خالی میشود. عبدالناصر همتی به عنوان یکی از مسئولان دولت سابق و مُهره جریان اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰ یکی از همین منتقدان و حتی مخالفان دولت رئیسی شناخته میشود و از همان ایام تاکنون اظهاراتی را مطرح کرده که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست. همتی صفحه شخصی خود در فضای مجازی را ابزاری برای مطرح کردن انتقادات خود از دولتِ مردمی قرار داده است؛ تا جایی که با انتشار پُستی در فضای مجازی مدعی شد دولت رئیسی سلطان چاپ پول است و نوشت: «رکورد تاریخی! سال ۱۴۰۰ چاپ پول در دولت سیزدهم ۱۴۲ هزار میلیارد تومان شد (علیرغم ادعای تسویه تنخواه دولت) و شایسته کسب عنوان فوق سلطان چاپ پول گردید. مشکلات دولت را کاملاً درک میکنم، فقط خواستم حامیان و امپراطوری رسانهای دولت هم بدانند تا انشاالله به ریشههای واقعی مشکلات بپردازند.»
البته این ادعای همتی با اظهارنظرهایی نیز همراه بود تا جایی که اسدالله بادامچیان دبیر کل حزب موتلفه اسلامی، در همان مقطع و در واکنش به این ادعا، مشکلات و وابستگیهای ارزی به قیمتهای داخلی را سیاستهای غلط افرادی مانند عبدالناصر همتی (رئیس سابق بانک مرکزی) خواند و گفت: «جالب اینجاست که همتی باوجود اشتباهاتش، طلبکار هم شده و میگوید اگر او در سیاستهای ارزی نبود، ارز به ۸۰ هزار تومان میرسید. اکنون دولت به خاطر سیاستهای اشتباه این آدم، در تلاش برای پایین آوردن ارز است؛ در حالیکه این کار هم به صادرات آسیب خواهد زد.»
یا اینکه مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی در واکنش به موضع گیری همتی، میگوید: «یک متنی را از صحبتهای عبدالناصر همتی که رئیس بانک مرکزی دولتِ حسن روحانی بود، مطالعه کردم و به نظرم این متن در واقع یک اقراری است که باید رئیس دستگاه قضا، یعنی حجت الاسلام محسنیاژهای آن را به عنوان یک دادخواست و مدعیالعموم مطرح کند و همتی را به دادگاه بیاورد. کسی که (همتی) اقرار میکند ما تورم ۳۵ درصد را به ۶۰ درصد رساندیم و تمام پولهایی که باید از کرهجنوبی، ژاپن یا از فروش نفت به دستمان میرسید و بلوکه شده بود را به مقدار معادل آن، پول چاپ کردیم و باعث افزایش نقدینگی شدیم. این فرد باید محاکمه شود.»
در کنار انتقادهای آزادانهای که در طول یک سال فعالیت دولت سیزدهم مطرح شد، روزنامه شرق با انتشار مطلبی مدعی شد که رسانههای حامی دولتِ رئیسی سعی در خاموش کردن انتقادهای رسانههای منتقد دارند و این در حالی است که مدیر مسئول این روزنامه از جمله افرادی بود که پیش از آغاز به کار رسمی دولت سیزدهم با رئیسی دیدار و گفتگو داشت.
به نظر میرسید آتش این انتقادها پس از نشست خبری رئیسی با رسانههای داخلی و خارجی و توضیحاتی که پیرامون دستاوردهای دولت سیزدهم در حوزههای اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی ارائه شد، به سردی گراید اما بعضی رسانههای اصلاح طلب بار دیگر و درست فردای نشست خبری، بار دیگر توپ را در زمین دولت و رئیس جمهور انداختند و مدعی شدند که: «رئیسی هم دیگران را مقصر معرفی کرد».
روزنامه هم میهن که به تازگی به مدیر مسئولی «کرباسچیِ تکنوکرات» دور جدید انتشار خود را از سرگرفته است، از جمله روزنامههای اصلاح طلبی شناخته میشود که به انتقاد از مواضع رئیس جمهور پرداخت و مدعی شد: این نشست نتیجهای به همراه نداشت و مواضع تکراری بود! این در حالی است که رئیس دولت سیزدهم در نشست خبری خود مواضع ایران در مذاکرات هستهای و برنامههای دولت در حوزه اقتصادی را اعلام کرده بود.
اخیراً اظهارنظرهایی از سوی سران دولتهای قبل در رسانهها دست به دست میشود که واکنشهای بسیاری را به همراه داشته است. برای نمونه، مجتبی توانگر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در واکنش به این مواضع مطرح شده از سوی سران دولت سابق، گفت: «متأسفانه مسئولان دولت سابق که عملکرد فاجعهبارشان به ویژه در سالهای آخر، جای دفاع برای بسیاری از هوادارانشان باقی نگذاشته است، این روزها فعال شده و سعی دارند با فرافکنی و دادن آدرسهای غلط، تصمیمات مخربشان را توجیه کنند؛ اظهارات آقای جهانگیری نیز در همین راستا است.»
در نهایت، تمامی این موضع گیری ها بیانگر آن است که این جماعت به عنوان بانیان اثرگذار در دولتهای یازدهم و دوازدهم قصد دارند فرار رو به جلو داشته باشند، از سویی عملکرد یک ساله دولت رئیسی و در مقابل کارنامه ۸ ساله دولت روحانی پیش روی ملت قرار دارد. آنچه به نظر میرسد این است که این دست از منتقدان بویژه اصلاح طلبان و تدبیریها قصد دارند با طرح مباحث شبهه افکنانه و بیان انتقادات خود به عملکرد دولت سیزدهم، ذهن مردم را فریب دهند؛ آدرس غلط ارائه دهند تا مطالبه گری جامعه از آنها به فراموشی سپرده شود. آنچه باید مورد سوال قرار گیرد این است که این افراد باید تکلیف خود را مشخص کنند تا برای مردم روشن شود آنها منتقد عملکرد «دولت تدبیر و امید» بودند یا منتقد «دولتِ به دنبال تغییر به نفع مردم»؟
اصلاح طلبان و تدبیریها علی رغم اینکه در صحنه سیاسی تلاش کردهاند که صفوف خود را از هم جدا کنند، اما این صفوف همچنان پابرجا است، به طوری که در انتقاد از دولت هر دو در یک ائتلاف به سر میبرند.
آنچه عیان است بسیاری از اصلاح طلبان، امروز در تلاش هستند که برای پوشش دادن ضعف عملکردی دولت روحانی، دولتِ رئیسی را تخریب کنند و تحرکات این دولت را زیر سوال ببرند. آنها در موارد متعددی مانند اجرای هدفمندی یارانهها و عادلانه سازی ارز ترجیحی سعی کردند کاملاً فرصت طلبانه با موج سواری خاص خود، از این جریان به صورت سیاسی بهره برداری کنند.
جریان اصلاحات در دو مقطع ۹۲ و ۹۸ برای پیروزی نامزد خود در انتخابات، ائتلاف کردند و در قرن جدید نیز جهت انتقاد از دولت و عبور از ناکارآمدیهای دولتِ تدبیر و امید برای سومین بار زیر یک چتر قرار گرفتهاند تا برنامهها و راهبردهای سیاسی جریان متبوعشان را در سپهر سیاست دنبال و پیگیری کنند، اما علی رغم همه این تحرکات و موضع گیریها کارنامه ۸ ساله دولتِ اعتدال پیش روی مردم است؛ مردم خود بهترین قاضی هستند!