به گزارش خبرگزاری مهر، یازدهمین نشست طعم کتاب با همکاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی و خبرگزاری کتاب ایران، عصر دیروز سهشنبه ۱۸ مرداد با محوریت کتاب «بچههای فرات» با حضور لیلا قربانی نویسنده اثر و حسن احمدی منتقد کتاب، در سالن عاشوری موسسه خانه کتاب و ادبیات برگزار شد.
قربانی در ابتدای اینمراسم، با اشاره به این که این اثر را حدود هفت سال پیش تألیف کرده، گفت: «بچههای فرات» اولین داستان من بود و قالب اصلی که من دوست داشتم با آن به داستان بپردازم، قالب فیلمنامه بود؛ چراکه بهترین روش برای بیان یک جریان تاریخی را در این قالب میبینم. به نظر من فیلمنامه میتواند روایت یک جریان تاریخی را جذاب کند.
نویسنده کتاب «بچههای فرات» دلیل اصلی برای پرداختن به موضوع عاشورا را خواندن کتابهای تاریخی و سوژهیابی از دل جریانات تاریخی دانست و گفت: من تاریخ را دوست دارم و تاریخ را زیاد میخوانم و در حین خواندن کتاب سعی میکنم از بین حوادثی که در دل تاریخ افتاده، سوژهیابی کنم. بر همین اساس ایدههایی مثل موضوع بانوان عاشورا در ذهنم به وجود آمد که تصمیم به روایت داستانی از آنها گرفتم. کتاب «بچههای فرات» را بهعنوان یک فیلمنامه نوشتم و اینطور نبود که به سفارش دیگران بنویسم.
در ادامه حسن احمدی، منتقد و کارشناس کتاب، در ابتدا محتوای کلی کتاب «بچههای فرات» را کتاب دینی توصیف کرد و گفت: برای نوشتن کتابهای دینی سواد و جرئت بالایی لازم است و پرداختن به چنین موضوعاتی سختیهای بسیاری دارد. در این زمینه دوستان کمتری هستند که دستبهقلم شوند. من به نوبه خود عاشق نوشتن کارهای دینی و قرآنی هستم؛ اما نزدیک دو سال است که از نوشتن با این دست موضوعات دست کشیدم؛ چراکه ناشران برخورد حرفهای با توجه به این موضوع با نویسندگان ندارند.
احمدی در ادامه پرداختن شعاری به موضوعات قرآنی و دینی توسط برخی از نویسندگان و پایین آمدن اعتبار موضوعات دینی و قرآنی نزد مخاطب را یکی از اشکالات اساسی نویسندگان در این حوزه دانست و گفت: کارهای ما در برخی از موارد شعاری میشود و به صورت مستقیم به قصههای قرآنی و دینی میپردازیم. از دلایلی که میتوان برای این ضعف برشمرد، اطلاعات کمی است که نویسنده دارد. وقتی نویسنده مستقیم به موضوع میپردازد، مخاطب فراری میشود. مخصوصاً خوانندگان نوجوان، امروزه دوست ندارند به داستان مستقیم پرداخته شود. دوست دارند که داستان بخوانند و در سیر خواندن داستان ماجراها برایشان اتفاق بیفتد. نوجوان داستانی را میپسندد که تعلیق و شخصیتپردازیهای همگام با فهمش در داستان وجود داشته باشد.
وی افزود: در داستان «بچههای فرات» نوجوان نمیداند که چطور فضای داستان را در ذهن خودش به تصویر بکشد. نمیداند روستایی که حوادث در آن اتفاق میافتد، چه شکلی است. آدمها از چه رفتار و خصوصیاتی برخوردار هستند. ما اینها را در داستان نمیبینیم و نویسنده بهآنچه در ذهنش وجود دارد، پرداخته و نوجوان آدمهای جامعه خود را در داستان نمیبیند.
احمدی با انتقاد به کلیگویی و عدم بسط موضوعات و جزئیات در برهههای مختلف داستان «بچههای فرات» افزود: وقتی ما در یک رمان بخواهیم شخصیتی را معرفی کنیم، میتوانیم رفتهرفته خصوصیات رفتاری و اخلاقی و فیزیکی شخصیتها را به مخاطب منتقل کنیم. در داستان «بچههای فرات» ما این مسئله را نمیبینیم. تعاریف و خصوصیاتی از شخصیتها و سن آنها در داستان بیان نشده بود. آن مقدار خصوصیاتی هم که بیان شده، ما در حرفهای نویسنده میشنویم و اصلاً در داستان نمیبینیم.
وی ادامه داد: شخصیتپردازیها و لحظهپردازیها در فیلمنامه، مخاطب را به اوج میرساند و بر روی او تأثیر میگذارد. شخصیتپردازیهای دقیقی صورت نگرفته است و شخصیتها با حوادث و جریانات داستان پیوستگی ندارند. «بچههای فرات» از نبود تعلیق هم رنج میبرد و لحظههای ناب داستان بدون تعلیق رها میشوند.
در ادامه لیلا قربانی با پررنگ دانستن نقش مخاطب در خواندن کتاب و نتیجهگیری آن از کتاب افزود: اعتقاد من این است که مخاطب، کتاب شما را میخواند و شما را نقد میکند و کاملترین نقد را ارائه میدهد که باعث پویایی کارهای بعد میشود. دلیل اصلی من برای نپرداختن به جزئیات داستان این بود که میخواستم ذهن مخاطب پویا گردد و او را راغب کنم که به دنبال مطالعه بیشتر جزئیات داستان برود. من کاملاً عادت به خلاصه نویسی دارم. به اعتقاد من کتابهایی که یک موضوع را کش میدهند، از اصل داستان دور میشوند. در بیان سن شخصیتهای داستان من سعی کردم با توضیح و شرح یک سری از نشانهای فرهنگی، سن را به مخاطب برسانم و از بیان مستقیم سن و سال شخصیتها خودداری کردم.
در بخش دیگری از این نشست، حسن احمدی با بیان اینکه توصیفگری در کار یک فیلمنامهنویس میتواند به جذابیت صحنههای فیلم کمک کند گفت: اگر فیلمنامهنویس در متن داستان یا فیلمنامه توصیف کند، کارگردان مجبور است این توصیفات را بیاورد. هرچه بیشتر توصیف کنیم، مخاطب برای پردازش و انتخاب توصیفات راحتتر و راغبتر است. به نظر میرسد نویسنده سعی در نوشتن یک کار تخیلی داشته که این تخیلنویسی در خیلی از موارد دستش را بسته است.
نویسنده کتاب «بچههای فرات» تاریخنگاریها را بیشتر در بیان روابط سیاسی دانست و گفت: حجم بیان روابط اجتماعی و رسم و رسومات مردم در تاریخنگاریها بسیار کم است. من سعی کردم در پرداختن به این داستان بیشتر به این موضوعات بپردازم. داستان بهگونهای نوشته شده که اگر روزی این اثر ترجمه و برای فرهنگهای دیگر ارائه شد، بتواند شناخت مناسبی از آداب و رسوم به مخاطبان بدهد.
وی همچنین با انتقاد به توصیفهای بیجا و کش دادن جریانات یک داستان گفت: ترجیح میدهم یک موضوع را سینمایی ببینم نه سریالی. وقتی داستان کشدار شود و از توصیفات زیاد استفاده کنیم، حوصله مخاطب سر میرود.
حسن احمدی در پایان یکی از مؤلفههای مهم داستان «بچههای فرات» را مخاطبان نوجوان آن دانست و گفت: نویسنده با تعامل با مخاطبان نوجوان میتواند با راهکارها و سبکهای تأثیرگذاری آشنا شود.
وی همچنین نبود تبلیغ مناسب برای آثار دینی را یکی از مهمترین معضلات در وضعیت فعلی دانست.