به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «بانگ آزادی» شامل خاطرات شفاهی احمدعلی راغب که تألیف آن بر عهده مهدی چیت ساز، مرتضی قاضی و محسن صفایی فرد بوده و توسط انتشارات راه یار منتشر شده، با حضور نرجس توکلی لشکجانی، طاهره مشایخ، سحر خوش گفتار و سعیده شبرنگ مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
نرجس توکلی در ابتدای این نشست، در سخنانی با اشاره به جاودانه بودن آثار مرحوم احمدعلی راغب گفت: با وجود گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب، یاد و خاطره این کارها، نه تنها برای نسلی که آنها را تجربه کردند باقی مانده است بلکه برای نسلهای بعدی هم یک فضای خاطره انگیز ایجاد میکند. یکی از گزارههایی که این ماندگاری را ایجاد کرده، سرودها و ملودیهایی است که ما دست و پا شکسته آنها را از تلویزیون میشنیدیم و سر صف میخواندیم. البته بعدها فهمیدیم خیلی از کلماتش را اشتباه میگفتیم و متوجه شدیم ملودی بسیاری از این سرودهایی را که اکثرشان با صدای محمد گلریز در خاطرهها ثبت شده است، احمدعلی راغب، به عنوان یک آهنگساز گیلانی ساخته بوده است.
نویسنده کتاب «ما هم جنگیدیم» با اشاره به علاقه مرحوم راغب به موسیقی و نواهای فولکلور ادامه داد: راغب، آواهای تعزیهها و نوحههای قدیمی ایرانی و گیلانی را با علاقه دنبال میکرده تا حدی که نتهای بعضی ملودیها را مینوشته و به دل جنگلهای تالش میرفت تا نتها را به صورت دقیق یادداشت و به شکل صحیح بازخوانی کند. او با این انباشت تجربه در دوران انقلاب اتفاق مهمی را رقم میزند. یعنی زمانی که مشکلاتی برای ساخت موسیقی آن زمان وجود داشت و عدهای هر نوع موسیقی را حرام میدانستند و سازهای بدون مجوز را میشکستند. دورانی که از هر طرف هجمهها به موسیقی انقلابی زیاد بود و همه، موسیقی ارزشی را نشانه گرفته بودند او با عزم و اراده، یک کار ماندگار و ارزشمند خلق میکند. منبع الهام او هم موسیقی اصیل گیلانی و ایرانی بوده است. ریشه خیلی از ملودیهایی که او ساخته است، برگرفته از موسیقیهای فولکلور و تعزیهها و نوحههای ایرانی هست و با داشتههای خودش و بدون نیاز به موسیقی غربی اثر هنری تولید میکند. در واقع مرحوم راغب، به موسیقی ایرانی هویتی انقلابی میدهد. خودش در کتاب در این باره میگوید: «در سرودهایی که آن زمان میساختیم… دنبال این بودیم که موسیقی که چاشنی متن است از ایران صادر شده باشد و غربی نباشد.»
زندگینامه به مثابه تاریخ یک ملت
طاهره مشایخ، نویسنده و منتقد نیز در ادامه این برنامه با بیان اینکه «بانگ آزادی» را باید به عنوان یک کالای فرهنگی نگاه کنیم، گفت: برای تهیه کالاهای فرهنگی، یعنی مخاطب باید پولی پرداخت کند و در ازای آن، اطلاعاتی به او اضافه میشود، از این نظر، فکر میکنم این اثر، کتاب موفقی است. طرح جلد خوبی دارد. یعنی شخص اگر این کتاب را. در کتابفروشی یا کتابخانه ببیند، جذبش میشود. بنابرین، کتاب از نظر طرح جلد و اطلاعاتی که میدهد، نمره خوبی دارد.
این نویسنده افزود: این کتاب علاوه بر اینکه در زیرمجموعه تاریخ شفاهی قرار میگیرد، زیرمجموعه روایت پیشرفت هم است. زندگینامه هم هست. وقتی کتاب را میخوانیم با یک زندگینامه مواجه میشویم اگر چه جزئیاتی در مورد زندگی شخصی آقای احمدعلی راغب به آن شکل نمیبینیم اما از لحاظ اینکه مثلاً چگونه زندگی کرده یا نقاط عطف زندگیاش چه بوده، به اطلاعات خوبی میرسیم. معتقدم زندگینامه میتواند تاریخی از یک جامعه و ملت باشد. زندگینامههایی که نوشته میشود اگر درباره افراد مهم باشد لزوماً باید تاریخ آن کشور را هم به نحوی بازنمایی کند و ما تقریباً تاریخ کشورمان را در این کتاب میبینیم که البته همه اینها نسبی است.
نویسنده کتاب «سلفی با خرابکار» در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نسبت تاریخ و زندگینامه گفت: بسیاری از زندگینامهها در حقیقت تاریخ یک دوره هستند که در لفافه داستان یک زندگی ارائه شده است بدون اینکه لطمهای به جنبه تاریخی آن وارد شود. ما به صورت علمی گزارههای تاریخی را با مراجعه به کتب تاریخ کسب میکنیم ولی معمولاً در طول عمر یادمان میرود چراکه اینها در بطن زندگی نیست.
موسیقی مثل پل صراط میماند
در بخش دیگری از برنامه، سحر خوشگفتار در سخنانی با اشاره به مسائل فقهی درباره موسیقی گفت: احکام شرعی دو نوع است. وضعی و تکلیفی. احکام وضعی برمیگردد به کیفیت و چگونگی افعال مکلف. ولی احکام تکلیفی مستقیم برمیگردد به فعل مکلف که ۵ نوع است. واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح. وقتی احکام موسیقی را نگاه میکنیم میبینیم که همهاش نوشتند موسیقی مطرب حرام است. موسیقی لهوی جایز نیست. از این افعال استفاده شده است. «جایز نیست» در عمل همان حکم حرام را دارد. درباره موسیقی باید ببینیم این طرب، غنا و لهو چه چیزی است؟ در مورد غنا اصولاً میگویند آواز ترجیعدار یا تحریر دار میگویند آواز طربآور. آوازی که موجب میشود که یک خفتی در عقل به وجود بیاید یا مشتمل بر مضمون باطل باشد. مقام معظم رهبری جملهای دارند عین جملهشان این است «موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال و بیحالی و واخوردگی از واقعیتهای زندگی و امثال اینها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست…» در حالی که ما اصولاً مطرب، به موسیقیای میگوئیم که ساز و پایکوبی و… همراه داشته باشد.
وی با اشاره به بخشی از کتاب درباره مرگ گیاه ماهور بخاطر موسیقی افزود: وقتی آثار موسیقی را مثلاً از نگاه فارابی که نوافلاطونی بوده و کتاب موسیقی کبیر را نوشته است، بررسی میکنیم، میبینیم که فارابی هم همین حرف آقای راغب در کتاب را میگوید. یعنی موسیقی، واقعاً بر جسم و جان اثر دارد. شهید مطهری هم در یادداشتهایشان درباره این ادعا که برخی میگویند از نظر اسلام، چیزی که لذتبخش است، حرام است، توضیح میدهند که هیچ چیز صرفاً به دلیل لذتبخش بودن گناه نیست بلکه به دلیل اینکه موجب آلام یا مانع لذات دیگری میشود، حرام است. فکر میکنم موسیقی مثل پل صراط میماند؛ نازک، برنده و سوزاننده. کسی فتوا صادر کند که مثلاً فلان نوع موسیقی حلال است، ورود کردن به آن خیلی سخت است.
وی با اشاره به بخش دیگری از کتاب و سازنده بودن نکات اخلاقی آن برای قشر جوان و نوجوان یادآور شد: تلاش آقای راغب برای رسیدن به موسیقی متعالی برای من، خیلی قابل ستایش بود.
خوشگفتار با اشاره به خاطره احمدعلی راغب درباره تولید سرود «باز آی» گفت: این سرود برای کسانی بود که به منافقین پیوسته بودند، مادران اینها به رادیو میآمدند و درخواست میکردند که صدایشان پخش شود تا فرزندانشان که فریب خوردند، برگردند. جالب این است که وقتی این سرود پخش میشود به برگشتن اینها کمک میکند. این رویکرد که سرودهایی ساخته و پخش میشده و جوانانی که به منافقین پیوستند، برگردند. این خیلی نکته مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده است.
ماجرای دیدار خصوصی موسیقیدانها با امام خمینی
سعیده شبرنگ، محقق و پژوهشگر تاریخ شفاهی هم در بخش دیگری از این نشست در سخنانی گفت: اهمیت کتاب «بانگ آزادی» به خاطر توجه به مسئله موسیقی به عنوان یکی از شاخههای اصلی هنر است که همیشه دستخوش چالشهای فراوانی بین فقه، عرف و اجتماع بوده است. نکته مهمتر استخدام موسیقی در جهتدهی فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که باعث شد من جذب این کتاب بشوم و برایم اهمیت داشته باشد.
وی در ادامه افزود: یکی از نقاط اوج این کتاب، خاطره ساختن سرود «شهید مطهر» است. مرحوم راغب هم این سرود را یکی از آثار برجستهشان معرفی میکنند. تعریف میکنند که حدود یک ماه بعد از انتشار این سرود، با گروه سازنده، دیدار خصوصی با امام خمینی داشتند. آنجا نقل قولی از حضرت امام دارند که ایشان میفرمایند «من اکثر سرودهای شما را شنیدم، بیشتر آنها را قبول دارم. و خوب است ولی شما ابتدای کار هستید و باید تجربه کسب کنید. موسیقی ما باید از موسیقی دوره پهلوی فاصله بگیرد. ما اگر موسیقی را تأیید کنیم آن موسیقیای را تأیید میکنیم که موسیقیهای دیگر نتواند به آن داخل شود.»
این منتقد گفت: مرحوم راغب در ادامه خاطره دیدار با امام، میگویند که بعد از آن، وقتی بیرون آمدیم، سید احمد خمینی، نامهای از امام درباره اعلام موضع ایران درباره قطع رابطه با آمریکا در دستشان بود که قرار بود منتشر شود. سید احمد آقا میگویند که آیا این پیام میتواند موسیقیایی بشود؟ آقای راغب میگوید که گفتم که چرا نشود؟ ما دقیقاً باید دنبال همین سوژهها باشیم.
وی افزود: هدف بنده از نقل این خاطره از کتاب رسیدن به این استنتاج بود یعنی مشخصاً میخواهم به سه نکته اشاره کنم که در این خاطره وجود داشت. یکی بحث نگاه فقهی به موسیقی. نکته دوم، بحث اقبال عمومی و پذیرش موسیقی از جانب مردم است. وقتی اثری به برخی شاخصههایی میرسد جاودانگی پیدا میکند و سر زبان مردم میافتد. و نکته سومی که خیلی مهم است، کارکرد فرامرزی موسیقی بهعنوان یک پیامرسان سیاسی- فرهنگی است. به طور مثال، میبینیم مرحوم راغب در مورد پیام امام، میگویند که همین کار را کردیم و سرودی ساختیم که موضع ما را به آمریکا نشان بدهد.
شبرنگ در ادامه سخنانش با اشاره به فتوای رهبر انقلاب درباره موسیقی در رساله غنا گفت: آیتالله خامنهای در پاسخ به سوالی درباره حکم موسیقی و غنا، پاسخ میدهند که اگر صوت برآمده از آلات یا از حنجره انسان صوت لهوی مضلّ عن سبیل الله باشد، حرام است در غیر این صورت حرام نیست، بنابراین نمیشود به طور مطلق بگوییم که موسیقی حرام است یا حلال. از این حکم فقی این طور برداشت میشود که حلیت موسیقی، ناظر به کارکردش است. از سوی دیگر میدانیم که برای نشر یا انتقال یک سری پیامها و معانی نیاز است که از ابزار هنر استفاده کنیم. سینما، هنرهای تجسمی، داستان، شعر و…، اما به نظر بنده، موسیقی از این هنرها، یک گام جلوتر است. چون موسیقی نیاز به ترجمه ندارد، عنصر فرامتنی محسوب میشود.
چرا «سلام فرمانده» جهانی شد
شبرنگ افزود: موسیقی، کلام را درنوردیده و جلوتر از کلام رفته است. آن چیزی که برای انتقال معنا و پیام با ابزار هنر میخواهیم، همین اثر موسیقی است. در آن دوره اوایل انقلاب، مرحوم راغب برای موسیقی انقلاب و جنگ، تلاش بسیار زیادی کردند چراکه ابزار قدرتمند رسانه به راحتی امروز در دستشان نبود. اما الان با یک استفاده حداقلی از رسانه، در همین چهار ماه اخیر توانستیم سرود «سلام فرمانده» را بهعنوان یک اثر موسیقایی ماندگار با کمترین امکانات رسانهای و صرفاً با اشتراک گذاری در فضای مجازی منتشر و جهانی کنیم.
وی در همین باره با اشاره به اجرای سرود «سلام فرمانده» در کشورهای مختلف گفت: فکر میکنم که اگر آقای راغب در قید حیات بودند و این اثر را میدیدند برایشان جای شعف و شگفتی و خوشحالی داشت از اینکه بعد از ۴۰ سال ببینید به اینجا رسیدیم اگرچه دیر اقدام کردیم. اگر با همان فرمانی که اوایل انقلاب ایشان شروع کرده بودند، ادامه داده بودیم، سال میتوانستیم راغبهایی را تربیت کنیم و هر سال، یک «سلام فرمانده» جهانی تولید و منتشر کنیم. امثال این سرودها و تولیدات از برکات انقلاب و نوع نگاه اسلامی و امثال آقای راغب هستند که باعث شده موسیقی، به چنین جایگاهی در خدمت اسلام و انقلاب برسد.
نرجس توکلی با اشاره به حفظ هویت گیلانی افزود: مرحوم راغب، از دوره نوجوانی مجبور میشود گیلان را ترک کند و به تهران برود؛ ولی هیچوقت خودش را یک تهرانی نمیداند. همیشه خودش را گیلانی معرفی میکند و هویت اصلی و واقعی خودش را فراموش نمیکند و تا پایان عمرش هم بر انزلیچی بودن خودش تأکید میکند. یک نکته دیگر هم این است مرحوم راغب هنرمندی نبوده است که فعالیتش به دوره انقلاب ختم شود. یعنی میبینیم در دوره اخیر با خوانندههای مطرحی مثل مجید اخشابی و حجت اشرفزاده هم کار کردهاند.
همچنین سعیده شبرنگ در بخش پایانی سخنانش با تمجید از بخش اسناد و ضمائم کتاب گفت: در این کتاب، مواردی مانند خاطرات آقای راغب درباره عرضه کتابهای کمونسیتی توسط کشتیهای شوروی در انزلی آمده است که گفتن آن، اصلاً چیزی بدی نیست ولی از آن طرف، میبینیم بخشی از زندگی آقای راغب که طی آن چند هفته مدرس موسیقی ولیعهد دوره پهلوی دوم بوده است، نیامده. مرحوم راغب که تا دل دربار رفته و مدرس ولیعهدی بوده که قرار بوده شاه کشور شود، کسی است که شاخصترین آثار انقلابی توسط او تولید شده، فکر میکنم جای این سکانس در کتاب خالی است، چنین مواردی، اتفاقاً برای انقلاب، امتیاز محسوب میشوند و از برکات انقلاب است. البته ممکن است آقای راغب در خاطراتشان، این موارد را نگفته باشند.