خبرگزاري " مهر ": نمايش " تيتوس اندرينيكوس " به كارگرداني " روبرتو چولي " در تالار وحدت اجرا شد.

اين نمايش اولين نمايشي از " روبرتو چولي " است كه بعد از 2 سال در ايران اجرا مي شود. چولي امسال نمايش " تيتيوس اندرينيكوس " را براي اجرا در جشنواره فجر برگزيد. اين نمايشنامه خشن ترين تراژدي " ويليام شكسپير " است كه شهرت جهاني دارد. داستان اين نمايش در مورد " تيتوس " سردار رومي است كه پس از پيروزي بر " گاتس " به " رم " باز مي گردد. اسير او " تامارا " ملكه " گاتس " و پسرش هستند. تيتوس يكي از پسران " تامارا " را به انتقام پسران از دست داده اش، سلاخي مي كند. تا اين كه " ساتورنيوس " به عنوان امپراتور جديد رم انتخاب مي شود و او " تامارا " را به همسري بر مي گزيند. " تامارا " از قدرتش براي انتقام پسرش استفاده مي كند و " آرون " همراه سياه پوستش را به عنوان مامور اجراي حكم بر مي گزيند. اين آغاز مراسمي خونين است، كه كسي در طي اين مراسم باقي نمي ماند. 

تماشاگر در لحظه ورود به صحنه با يك ژوكر مواجه مي شود كه نقش اين ژوكر را خود " روبرتو چولي " بازي مي كند. اگرچه ژوكر در پيشبرد داستان اين نمايش كاملا بي تاثير است، اما باعث به وجود آمدن موقعيت هاي تصويري مناسب براي ايجاد يك پارودي است.

اما " روبرتو چولي " اين نمايشنامه را به شيوه هاي رايج اجراهاي نمايشنامه هاي تراژدي به روي صحنه نمي برد. بلكه پارودي از اين اثر را به روي صحنه مي برد. سبكي كه وي براي اين پارودي انتخاب مي كند " كمديادلارته " است. بر همين اساس وي مكان اجراي اين نمايشنامه را از روم باستان و قصر امپراتور به يك تماشاخانه مي برد. سبك معماري اين تماشاخانه چيزي ما بين تماشاخانه هاي مخصوص عوام انگليس در قرن 16 و 17 و تماشاخانه هاي " كمديا " در ايتاليا است. وجود پرده قرمز رنگ در دكور تاكيد مجددي بر اين انتخاب است.
تماشاگر در لحظه ورود به صحنه با يك ژوكر مواجه مي شود كه نقش اين ژوكر را خود " روبرتو چولي " بازي مي كند. اگرچه ژوكر در پيشبرد داستان اين نمايش كاملا بي تاثير است، اما باعث به وجود آمدن موقعيت هاي تصويري مناسب براي ايجاد يك پارودي است. بنا به قراردادهاي كمديا دلارته اين ژوكر در طول اجرا حرف نمي زند مگر در يك مورد كه ماسك بر صورت مي گذارد و در مورد علاقه خود به تئاتر مي گويد. بار عمده اي شوخي هاي تصويري بر عهده ژوكر است. نكته مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه بنا به قراردادهاي مرسوم تئاتري ژوكر هميشه راوي داستان است. پس باز به اين دليل كه ما در اجرا ژوكر داريم، تماشاگر با يك اثر كمدي مواجه است و چون نمايشنامه يك اثر تراژيك محسوب مي شود، پس ماحصل پارودي يا همان اجراي كميك از يك اثر تراژيك خواهد بود.
نكته مهم ديگري كه در نمايش وجود داشت و كارگردان از آن براي به وجود آوردن لحظات كميك استفاده كرده بود، تغيير جنسيت تمام شخصيت هاي اصلي درگير در داستان بود. يعني شخصيت " تيتوس اندرينيكوس " را كه سردار رومي است يك زن بازي مي كرد و شخصيت " تامارا " را كه همسر امپراتور وقاعدتا يك زن است را يك مرد بازي مي كرد. اين مسئله باعث به وجود آمدن دو خصيصه كميك در اجرا شده بود. اول اين كه جنس روابط جنسي اجرا عوض مي شد كه در ذات خود باعث به وجود آمدن طنز در اجرا مي شد و دوم اين كه وقتي ما شاهد بازي كردن نقش يك سردار رومي توسط يك زن هستيم و اين زن اصلا نقش را مردان اجرا نمي كند بلكه كاملا سردار رومي را تبديل به يك زن مي كند، باعث مي شود كه تماشاگر با شخصيت روي صحنه فاصله بگيرد و اين فاصله گرفتن باعث خنده تماشاگر مي شود.

وقتي " روبرتو چولي " يك زن را براي بازي در نقش يك قهرمان تراژدي  انتخاب مي كند و سپس بازيگر نقش " تيتوس اندرينيكوس " را به گريه وامي دارد در اصل جايگاه قهرمان تراژدي را مي شكند و اين كار براي به وجود آمدن پارودي و طنز لازم اجراي وي ضروري است.

بايد اشاره كنم كه فاصله تماشاگر با شخصيت يكي از مهمترين خصايص كمدي است. زيرا وقتي تماشاگر شخصيت يك نمايش را در حد خود ببيند و با آن هم ذات پنداري كند آن چنان كه در آثار رئاليستي اين اتفاق مي افتد يا اين كه تماشاگر شخصيت نمايش را بالاتر از خود ببيند و سعي كند كه با آن شخصين همسان پنداري و سپس هم ذات پنداري كند، آن چنان كه در تراژدي اتفاق مي افتد، تماشاگر ديگر نمي تواند به اجرا بخندد. اما اگر تماشاگر شخصيت نمايش را پايين تر از خود ببيند و از آن شخصيت فاصله بگيرد، آن چنان كه در كمدي اين اتفاق مي افتد، آن گاه مي تواند به شخصيت روي صحنه بخندد.
به مثال ديگري براي باز شدن مطلب اشاره مي كنم، اگر دقت كرده باشيد هيچگاه قهرمان يك اثر تراژدي گريه نمي كند. چون از لحاظ رواني تماشاگر اگر گريه قهرمان تراژدي را ببيند ديگر او را بالاتر از خود نمي پندارد و در نتيجه همسان پنداري و سپس هم ذات پنداري با قهرمان تراژدي اتفاق نمي افتد و همان طور كه مي دانيم كاتارسيسم نهايت هدف يك تراژدي است و لازمه به وقوع پيوستن كاتارسيسم هم ذات پنداري است.
وقتي " روبرتو چولي " يك زن را براي بازي در نقش يك قهرمان تراژدي  انتخاب مي كند و سپس بازيگر نقش " تيتوس اندرينيكوس " را به گريه وامي دارد در اصل جايگاه قهرمان تراژدي را مي شكند و اين كار براي به وجود آمدن پارودي و طنز لازم اجراي وي ضروري است.
بايد گفت كه كارگردان اين نمايش با اشراف كامل به مقوله پارودي و اجراي طنز از تمام روش هاي پارودي در اجراي خود استفاده مي كند. مثلا در اين اجرا هميشه قاتل صداي سگ و قرباني صداي گوسفند از خود در مي آورد و قاعدتا وقتي جاي قرباني و قاتل عوض شود صداها هم عوض مي شود. از ديگر تكنيك هايي كه چولي براي اجراي خود استفاده مي كند بهره گيري از موسيقي در اين اجرا است.
در اين اجرا شاهد به كارگيري انواع موسيقي و حتي موسيقي تعزيه توسط كارگردان هستيم. البته بيشترين حجم موسيقي استفاده شده به موسيقي از جنس موسيقي سيرك بر مي گردد كه عمدتا براي فاصله گذاري و ايجاد لحظات شاد به كار گرفته شده است. حتي خواندن قطعه موسيقي توسط بازيگران كه در ابتدا مخلوطي از صداي سگان مختلف است و كم كم به صدايي انساني و آهنگين تبديل مي شود، نيز به همين دليل است.

در اين اجرا شاهد به كارگيري انواع موسيقي و حتي موسيقي تعزيه توسط كارگردان هستيم. البته بيشترين حجم موسيقي استفاده شده به موسيقي از جنس موسيقي سيرك بر مي گردد كه عمدتا براي فاصله گذاري و ايجاد لحظات شاد به كار گرفته شده است.

نكته جالب توجه ديگر اين اجرا تاكيد بر جنبه هاي حيواني انسان است كه البته برگرفته از خود اثر شكسپير است. تبديل انسان به حيوان، خوردن گوشت انسان كه بهترين استفاده از اين مسئله در صحنه آخر اتفاق افتاده است، آدم خواري يكي از خصيصه هاي مشترك بسياري از اقوام بدوي بشر است. بايد گفت كه خشونت موجود در اين اثر احتمالا چولي را به استفاده از اين حس خفته بشري هدايت كرده است و هم چنين احتمالا كارگردان فكر كرده است كه آدم خواري باعث خنديدن تماشاگر متمدن امروزي خواهد شد.
در كل اجرا يك پارودي خوب است، اگرچه من به دلايل سليقه اي از اجراي اين نمايش لذتي نبردم، اما اجرا به هر صورت يك نمايش پارودي كامل است. نكته قابل توجه در اين اجرا، به كارگيري بسيار محدود تكنولوژي نسبت به نمايش هاي قبلي روبرتو چولي كه در ساليان گذشته از وي ديده ايم،  است. كه البته اين عدم استفاده از تكنولوژي بسياري از طرفداران اين كارگردان را ناخشنود از اجرا از سالن نمايش بيرون فرستاد!

                                                                                                                      كامبيز اسدي