قطعه «شب عاشورا» از پروژه «سمفونی عاشورا» به رهبری ارکستر لوریس چکناوریان یکی از به یادماندنی قطعات موسیقایی سال‌های اخیر در حوزه تولیدات موسیقایی مرتبط با عاشورا در قالبی متفاوت است.

خبرگزاری مهر - گروه هنر - علیرضا سعیدی: عرصه تولید آثار موسیقایی مرتبط با مضامین و رویدادهای مذهبی و اعتقادی همواره جزو پرطرفدارترین و در عین حال پرچالش‌ترین عرصه‌های فرهنگی هنری کشورمان بوده است که طی سال‌های متمادی دوشادوش سایر فعالیت‌های فرهنگی هنری مرتبط با این موضوع مورد توجه مخاطبان و هنرمندان قرار گرفته است.

تولیدات این حوزه اگر چه همواره در معرض اتهام‌های فراوان از جمله «سفارشی بودن» قرار داشته‌اند اما به دلیل حس و حال موجود در آن‌ها که برگرفته از باورها و اعتقادات نهفته در ضمیر بسیاری از مخاطبان بالقوه است، در اغلب موارد فعالیت در این حوزه را با استقبال هنرمندان مواجه کرده است.

همزمان با ایام سوگواری سیدالشهدا (ع) بر آن شدیم تا نگاهی اجمالی به تولیدات موسیقایی مختلف مرتبط با قیام عاشورا در کشورمان در قالب‌های گوناگونی چون آلبوم، موسیقی متن فیلم و سریال، اجرای زنده و مواردی از این دست داشته باشیم. در این چارچوب آنچه مورد توجه قرار گرفته و می‌گیرد، صرفاً مرور و یادآوری آثار برجسته حوزه موسیقی «عاشورایی» است که در سال‌های دور و یا نزدیک تولید و در بازار موسیقی عرضه شده‌اند. آثاری که طبیعتاً برخی از آن‌ها از درجه کیفی ممتاز برخوردار بوده‌اند و شاید برخی دیگر با انتقاداتی هم در موعد انتشار به لحاظ موسیقایی و محتوایی مواجه بوده‌اند اما همه در یک وجه اشتراک دارند و آن ماندگاری در حافظه جمعی دل‌بستگان اباعبدالله (ع) است.

در هجدهمین قسمت از سلسله گزارش‌های «روایت مهر از نواهای عاشورایی» که همچون دوره‌های گذشته طی ایام محرم و صفر پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد، به سراغ یک قطعه موسیقایی به نام «شب عاشورا» رفتیم که بر اساس نوحه قدیمی «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع» توسط ارکستر سمفونیک البرز و همراهی گروه کُر فیلارمونیک ایران به رهبری لوریس چکناوریان روی صحنه رفت. موسیقی که گرچه بخش کوتاهی از سمفونی عاشورا به آهنگسازی چکناوریان بود، اما وقتی نماهنگ و ویدئو آن مدتی پیش در فضای مجازی پیش روی مخاطبان گرفت، توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شود. موسیقی که با حس و حال محرمی خود و صد البته نوا و تمی که برگرفته از یک نوحه قدیمی و نام آشنا برای ارادتمندان حضرت سیدالشهدا داشت، این بار در قالبی ارکسترال و متفاوت عرضه شد و توانست خود را به عنوان یکی از نواهای پرطرفدار عاشورایی در این سال‌ها معرفی کند.

جذابیت‌های شنیداری و محتوایی این نوحه معروف که شعر آن منسوب به کربلایی محمود، پدر حضرت آیت‌الله بهجت است به قدری دربرگیرنده مولفه‌های ارزشمند محتوایی و موسیقایی است که همچنان در دسته‌های سینه زنی و زنجیرزنی هیات‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. چارچوبی که لوریس چکناوریان را بر آن داشت تا بر اساس یک نوحه قدیمی اثری ارکسترال را پیش روی شنوندگان و مخاطبانی قرار دهد که همواره به اجرای چنین ملودی‌های استقبال نشان می‌دهند. ملودی که قالب متفاوت موسیقایی اجرایش، آن هم توسط یک هنرمند مسیحی به خودی خود جلب توجه می‌کند و می‌تواند شرایط ساخت یک اثر موسیقایی این چنین را متفاوت‌تر جلوه کند.

البته چکناوریان از آن جمله هنرمندانی است که همواره در مناسبت‌ها و بهانه‌های مختلف تلاش کرده تا ارادت قلبی و حسی خود را به حضرت سیدالشهدا بیان کند، کما اینکه در همین زمینه نیز همان گونه که گفته شد، دست به خلق اثری به نام سمفونی عاشورا زده که دوست دارد، روزی آن را به صورت کامل در دسترس مخاطبان و ارادتمندان سیدالشهدا قرار دهد. سمفونی که به گفته چکناوریان یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین آثاری است که وی از آنها در کارنامه کاری خود یاد کرده و تمایل دارد تا در کنار آثار دیگری چون «رستم و سهراب»، «رستم و اسفندیار»، «آفرینش»، «سیاوش»، «ضحاک»، «شمس و مولانا»، «گفت‌وگوی تمدن‌ها»، «رسول عشق و امید» و «جهان‌پهلوان تختی» در کارنامه کاری اش خود نمایی کند.

این آهنگساز و رهبر ارکستر پیشگام موسیقی کشورمان که طی سال‌های اخیر کمتر دست به چوب رهبری ارکستر زده و عمدتاً در محافل موسیقایی به عنوان مهمان ویژه حضور دارد، چندی پیش بود که همراه با ارکستر سمفونیک البرز و گروه کُر فیلارمونیک ایران قطعه «شب عاشورا» را در یک کنسرت اجرا کرد. قطعه‌ای که از سمفونی عاشورا پیش روی مخاطبان قرار گرفت و چکناوریان از آن به عنوان اثری که می‌تواند فرهنگ عاشورا را به شکلی شایسته به مردم دنیا معرفی کند.

وی معتقد است موسیقی عاشورایی سنتی قدیمی ایرانی است. قطعاتی که با سازهای مشخصی مانند طبل و سنج نواخته می‌شود و قرار است با ریتم خاص حماسی خود واقعه بزرگ و فراموش‌نشدنی عاشورا را تداعی کرده و مخاطبان یا درواقع عزاداران را در حس و حال واقعه وارد کند پس من «سمفونی عاشورا» را با همان حال و هوا، تقریباً با همان سازبندی و همان لحن حماسی موسیقی‌های عاشورایی ساختم تا بشود آن فضا را در قالب نوحه‌ای قدیمی با موسیقی همراه کنیم. من در ساخت سمفونی عاشورا سعی کردم حماسه و نوحه را در هم تنیده تا موسیقی تأثیرگذاری به شنونده ارائه شود.

لوریس چکناوریان: این را با جرأت و اطمینان می‌گویم که در طول عمرم هر زمان با مشکلی مواجه شده و برای حل آن به حضرت عباس متوسل شده‌ام، حضرت بارها دستم را گرفته و نگذاشته هیچ‌گاه دست خالی برگردم موسیقی عاشورایی که در دسته‌های عزاداری می‌شنویم، ریتم خاص و حیرت‌انگیزی دارد و با غم و حزن محسوس و ملموس و فضای حماسی و پرشوری که دارد، هر شنونده‌ای با هر میزان باور و ایمان و حتی آشنایی با رخدادهای عاشورا را به حس و حال خاصی می‌کشاند که اتفاق قهرمانانه غم‌انگیزی افتاده و همان‌طور که قبلاً هم گفته‌ام این حس را به آدم می‌دهد که یک مرد، مردانه جنگیده و مردانه هم رفته است.

به گفته چکناوریان، وی در «سمفونی عاشورا» در جایگاه ناظری که خود در واقعه عاشورا حضور دارد و از نزدیک شاهد همه اتفاقات تلخ است. او به این واقعه بزرگ تاریخ‌ساز نزدیک شده و بر اساس اتفاق‌های عاشورا و همچنین اصوات و آهنگ‌های دسته‌های عاشورایی این سمفونی را نوشته است. کما اینکه ساختن سمفونی درباره عاشورا ریشه در خاطرات کودکی‌اش دارد. گویی اینکه از بچگی ماه محرم برایش جایگاه والایی داشت و برای همین هم حتی زمان‌هایی هم که ایران نبود، به گفته خودش تلاش می‌کرد تا بتواند خود را در دهه اول محرم به ایران برساند و در مراسم‌عزاداری شرکت کند.

نکته جالب اینجاست که چکناوریان به عنوان یک هنرمند مسیحی در مصاحبه‌های متعددی که با رسانه‌ها داشته با اشاره به ارادت خود به حضرت سیدالشهدا و حضرت عباس (ع) گفته بود: همان بچگی در دسته‌های عزاداری ماه محرم در میان عزاداران به عشق حضرت عباس (ع) آب می‌دادم و به اصطلاح سقای دسته‌های حسینی بودم. داستان این حضرت جلوه ناب فداکاری است که به خاطر بچه‌های کوچک به دل دشمن زد و دست‌ها و جانش را برای رفع تشنگی آنها از دست داد. نکته مهم و درس‌آموز اینکه این فداکاری در تمام قرن‌های بعدی هم ادامه داشته و حضرت عباس که برای زندگی دیگران دست‌های خودش را در کربلا از دست داده، تا قرن‌ها دست علاقه‌مندان و کسانی را که به او ایمان و باور دارند، گرفته است. این را با جرأت و اطمینان می‌گویم که در طول عمرم هر زمان با مشکلی مواجه شده و برای حل آن به حضرت عباس متوسل شده‌ام، حضرت بارها دستم را گرفته و نگذاشته هیچ‌گاه دست خالی برگردم.

وی در یکی از گفتگوهای رسانه‌ای بود که توضیح داده بود: کودکی من در خیابان منوچهری گذشته. یکی از آن محلاتی که دسته‌های باشکوه عزاداری داشت و در دهه محرم هزاران‌هزار نفر در عزاداری‌ها شرکت می‌کردند. ما آن موقع بچه بودیم، اما باز هم وقتی آن دسته‌ها را می‌دیدم، حس و حال عجیبی سراغم می‌آمد. البته فقط من این جور نبودم و تقریباً تمام بچه‌های آن روزگار این عشق و حال را داشتند و می‌خواستند یک جورهایی در دسته‌های عزاداری کاری کنند. خوب یادم است که من و همبازیانم چه شوق و هیجانی برای عزاداری داشتیم. شاید باورش برایتان سخت باشد که حالا هم در نهمین دهه زندگی همچنان همان عشق و علاقه را در نهمین دهه زندگی همچنان همان عشق و علاقه را دارم و وقتی صدای سنج و طبل دسته‌های عزاداری را می‌شنوم، همان حس و حال روزهای کودکی برایم زنده می‌شود. یعنی همان‌طور که از بچگی با شنیدن صدای شیپور و طبل از دسته‌های عزاداری تحت‌تأثیر آن لحن حماسی قرار می‌گرفتم، همین حالا هم همان حال را دارم و همین هم بود که مرا ترغیب کرد نوشتن سمفونی عاشورا را آغاز کنم دارم و وقتی صدای سنج و طبل دسته‌های عزاداری را می‌شنوم، همان حس و حال روزهای کودکی برایم زنده می‌شود. یعنی همان‌طور که از بچگی با شنیدن صدای شیپور و طبل از دسته‌های عزاداری تحت‌تأثیر آن لحن حماسی قرار می‌گرفتم، همین حالا هم همان حال را دارم و همین هم بود که مرا ترغیب کرد نوشتن سمفونی عاشورا را آغاز کنم. اینکه در رسانه‌ها و فضای مجازی نوشته شده که من به شخصیت‌های عاشورا علاقه دارم، حق مطلب را ادا نمی‌کند. من عاشق تک‌تک این شخصیت‌ها هستم. تمام آن اصحابی که همراه امام حسین (ع) از خودگذشتگی و فداکاری کردند و به خاطر خدا و هدف‌شان از جان و زندگی خود گذشتند. اصلاً مگر می‌شود عاشق چنین شخصیت‌هایی نشد؟

این آهنگساز و رهبر ارکستر معتقد بود: باور به ایثار و فداکاری و شهادت ارتباطی به دین افراد ندارد و چنین مفاهیمی می‌تواند هر شخصی با هر دینی را تحت‌تأثیر قرار دهد. من در ایران بزرگ شده‌ام که مذهب رسمی‌اش تشیع است. این یک سنت، فرهنگ و آیین هزار و چهارصد ساله است و من هم به‌عنوان یک ایرانی به این فرهنگ و آیین احترام می‌گذارم؛ بی‌توجه به اینکه خودم مسیحی هستم یا مسلمان یا اصلاً به هر دین دیگری ایمان دارم. چون در این فرهنگ و سنت بزرگ شده‌ام. فرهنگی که امام‌حسین (ع) را متعلق به خود می‌داند و بنابراین من هم مثل همه ارامنه ایران که به آن حضرت ارادت و عشق قلبی دارند، این احساس را دارم و فکر نمی‌کنم چون ارمنی هستم، نباید چنین شخصیت‌هایی را که از زندگی‌شان به علت هدف‌شان گذشته‌اند، دوست داشته باشم. […] به اعتقاد من حماسه عاشورا یک تراژدی واقعی است و آنها که بینش عمیقی دارند می‌توانند به درک ابعاد مختلف آن برسند.

مگر در طول تاریخ چند نفر به علت اعتقادات‌شان به زندگی پشت کرده‌اند؟ تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است. یکی از آنها امام حسین (ع) است که با اینکه می‌دانست خود و یاران و خانواده‌اش شهید خواهند شد، به دلیل هدف مقدسش پای به میدان نبرد گذاشت. من به‌عنوان یک مسیحی جز امام حسین (ع) و یارانش، تنها حضرت مسیح را می‌شناسم که چنین مصیبت و سختی‌هایی را فقط به خاطر خدا و هدفش متحمل شد. این درسی بزرگ است که می‌توان از عاشورا گرفت. درس دیگر اینکه دنیای مادی ماندگار نیست و در گذر زمان حتی بزرگ‌ترین کاخ‌های دنیا هم نابود خواهد شد، اما انسانیت زنده می‌ماند.

به هر ترتیب ظرفیت‌های معنوی و محتوایی نهضت عاشورا مشتمل بر ابعاد مختلفی است که می‌تواند به واسطه هوشمندی و خلاقیت هنرمندان ایرانی و ارادت قلبی شان به حضرت سیدالشهدا موجب تولید و تولد آثاری شود که مخاطبان امروز جامعه ایرانی با آن آشنایی بیشتری پیدا کنند. شرایطی که آن هم ملزم به رعایت مولفه‌های متعددی است که باید روی آن تمرکز بیشتری داشت.

برچسب‌ها