تکیه «شوفرها» با قدمتی بیشتر از ۷۰ سال از جمله تکیه‌هایی است که هر سال در دهه اول محرم میزبان مجالس تعزیه می‌شود.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذن‌زاده؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۳ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالن‌های تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطره‌انگیز و پرمخاطب.

شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهه‌های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.

از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمع‌آوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروری‌بر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم که این گزارش‌ها در سال ۱۴۰۱ هم ادامه می‌یابند.

در چهل و نهمین گام از مرور «چهار دهه خاطرات صحنه» برخلاف روال معمول که یک اثر نمایشی برای معرفی و مرور انتخاب می‌شد، این بار به سراغ یک مکان متفاوت رفته‌ایم. تکیه‌ای که بیش از ۷۰ سال است در دهه اول محرم میزبان عزاداران حسینی بوده و از بعد از انقلاب اسلامی مختص اجرای مجالس تعزیه شده است؛ تکیه «شوفرها» که در واقع یک گاراژ است اما به دلیل ارادت مالک آن و شوفرهای میدان قزوین به سیدالشهدا (ع) در دهه اول محرم تبدیل به یک تکیه همگانی می‌شده و در آن به عزاداری می‌پرداختند که این سنت همچنان ادامه دارد و در حال حاضر نسل سوم شوفرها هم پای کار آمده‌اند و خالصانه مشغول خدمت در این تکیه هستند.

تهران حدود ۱۵۰ سال پیش بین ۵۰ تا ۷۰ تکیه محلی داشته است. تکایا در ابتدا برای آداب و عبادات صوفیان بود. اما از زمان صفویان کارکرد تکیه‌ها تغییر کرد و به مکانی برای سوگواری اهل بیت به ویژه در ماه محرم تبدیل شد؛ تکیه‌هایی که به مرور زمان از بین رفته‌اند یا به حسینیه‌ها تغییر پیدا کرده‌اند. با این حال تکیه‌های قدیمی تهران هنوز هم محل تجمع قدیمی‌های هر محله همراه با آداب و مناسک عزاداری است؛ عزادارانی که محرم و صفر را با رسوم تهران قدیم به جا می‌آورند و نسل به نسل این عزاداری منتقل شده و این رسوم در محله‌هایی که قدمت بیشتری داشته مانند بازار و جنوب شهر تهران بیشتر به چشم می‌آید، تکیه‌هایی که شاید کم و بیش اسم آنها زیاد در بین مردم رواج دارد اما نسل امروز همچنان با آنها بیگانه اند و با آمدن هیأت‌های بزرگ که مبتنی بر شخص واحد مداح و سخنران هستند این مکان‌ها کمتر مورد استقبال نسل جدید واقع می‌شود.

تکیه «شوفرها» در کنار تکیه‌هایی چون «دزاشیب»، «زرگنده»، «نفرآباد شهرری»، «سادات‌اخوی»، «دربند» و تکیه «چال» از جمله تکیه‌های شناخته شده شهر تهران است که از ۱۳۲۴ هر سال در دهه اول محرم به مدت ۱۳ شب عاشقان اهل بیت و سیدالشهدا (ع) را در تعمیرگاه اسلامی واقع در میدان قزوین دور هم جمع می‌کند. این تکیه توسط مرحوم حاج حسین عظیمی بنیان گذاشته شده است که در حال حاضر توسط فرزندان و نوه‌های این مرحوم اداره می‌شود. امسال نیز به سنت سال‌های قبل مجالس تعزیه در این تکیه برپا شد که بر همین اساس احمد عزیزی تعزیه خوان شناخته شده و قدیمی به همراه گروهش به اجرای مجالس تعزیه پرداختند.

به همین بهانه با حاج عباس عظیمی فرزند و آرمین عظیمی نوه مرحوم عظیمی در یکی از روزهای برگزاری مجالس تعزیه در تکیه «شوفرها» گفتگویی انجام دادیم و پای صحبت‌های نسل دوم و سوم این تکیه نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

تعمیرگاهی که تبدیل به تکیه شد

عباس عظیمی فرزند دوم بنیان گذار تکیه «شوفرها» متولد ۱۳۳۳ است و از همان کودکی همراه با پدر مشغول خدمت رسانی بوده است. وی درباره پدرش به خبرنگار مهر گفت: پدر من حاج حسین عظیمی بنیانگذار این تکیه بوده است و تا سال ۸۳ که از دنیا رفت در اینجا مشغول به فعالیت بود. خود من هم از بچگی در اینجا مشغول به کار بودم اما از سال ۸۳ که پدرم فوت کردند مسئولیت اینجا برعهده من بوده است و فرزندان خودم و برادر و خواهرم نیز کمک حال من هستند و با همراهی خانواده توانستیم در این چندین سال فعالیت این تکیه را حفظ کنیم.

وی با اشاره به اینکه این تکیه از سال ۱۳۲۴ برقرار شده است، عنوان کرد: پدر من در خط تهران - کرج اتوبوس داشته و ایستگاه شوفرها هم در همین میدان قزوین بوده است. ایشان قبل از اینکه این گاراژ را خریداری کند در کوچه پشتی این تکیه، تکیه دیگری را راه اندازی می‌کند و بعد به اینجا انتقال داده است. اینجا تعمیرگاه و نمایشگاه «اسلامی» است که فقط دهه اول محرم تا روز سوم امام حسین (ع) فعال است و بعد از آن تعمیرگاه به روال عادی فعالیت خود برمی گردد تا محرم سال دیگر که فعالیتش را به عنوان تکیه از سر بگیرد.

وی با اشاره به اینکه قبل از انقلاب در این تکیه مراسم روضه خوانی برپا می‌شده است، در این باره توضیح داد: پیش از انقلاب مراسم روضه خوانی به این شکل بود که ۴ واعظ و ۴ مداح به اجرا می‌پرداختند و تعزیه خوانی به دلیل مشکلاتی که آن دوران برای اجرای تعزیه به وجود می‌آوردند، بسیار محدود بود. آن زمان هم مثل امروزه نبود که در هر محله‌ای هرکس برای خودش یک تکیه یا هیأت راه اندازی کند بلکه تعداد تکیه‌ها در هر محله محدود و شناخته شده بود. آن زمان از همین میدان قزوین تا میدان انقلاب به جز تکیه ما شاید یک هیأت دیگر وجود داشت که تازه آن هم چندین سال بعد از ما فعالیت خود را آغاز کرد. ما قبل از انقلاب در روز عاشورا مراسم سینه زنی داشتیم که از اینجا می‌رفتیم بازار تهران و برمی‌گشتیم و ظهر عاشورا هم ناهار می‌دادیم که در آن دوره یک تن برنج پخته می‌شد. آن زمان ظرف یک بار مصرف وجود نداشت و غذاها را در سینی‌های بزرگ ۴ نفره می‌ریختیم؛ یک نان سنگک روی سینی و برنج و خورش را رویش می‌ریختیم و هر ۴ نفر می‌نشستند و با دست غذا می‌خوردند.

عظیمی ادامه داد: اینجا منطقه خوش نامی نبوده است و گردن کلفت‌ها و لات‌های زیادی در اینجا جولان می‌دادند و هرکسی نمی‌توانست در این منطقه کاسبی کند چه برسد به این مراسم عزاداری راه بیندازد. در آن دوران هرکسی برای خودش منی بود.

پاتوقی برای لوطی‌های قدیمی و وعاظ شناخته شده

وی در پاسخ به اینکه کدامیک از لوطی های قدیمی به این تکیه آمده‌اند، بیان کرد: از میان لوطی های قدیمی من خودم «طیب»، «هفت کچلون»، «حسین خرمالو»، «حاج مصطفی دیوونه» و بسیاری دیگر را دیده‌ام که در آن زمان با هیاتشان به تکیه «شوفرها» آمده‌اند. آن دوران مثل الان نبود بلکه حضور هر هیأت در هیأت دیگر مثل مهمانی بود و رفت و برگشت داشت یعنی اگر یک شب یک هیأت به تکیه ما می‌آمد ما هم باید می‌رفتیم و احترامشان را پس می‌دادیم. یادم می‌آید بچه بودم و مثلاً حضور هیأت «هفت کچلون» همزمان می‌شد با آمدن یک هیأت دیگر به تکیه. ما آن هیأت را بیرون تکیه نگه می‌داشتیم و از آنها پذیرایی می‌کردیم تا هیأت اول کارشان را به اتمام برساندند و بعد هیأت بعدی وارد تکیه می‌شد. رسم هم بر این بود که باید به حرمت حضور یک هیأت در هیأت دیگر یک گوسفند کشته می‌شد. البته این قربانی دادن یا به صورت توافقی انجام می‌شد یا به شکل «نفسی» به این ترتیب که قصاب فقط خون گوسفندش را جلوی هیأت ما می‌ریخت و گوسفند را با خودش می‌برد و پولی هم از ما می‌گرفت.

وی درباره حضور واعظان به‌نام در تکیه «شوفرها» بیان کرد: خود من در زمان کودکی نقش دو طفلان مسلم را بازی می‌کردم و لباس سیاه و سبز می‌پوشیدم و به شام غریبان می‌رفتیم. واعظان به نامی هم در آن دوران در تکیه ما سخنرانی داشتند که از آن جمله می‌توان به خدابیامرز آقای محمدتقی فلسفی اشاره کنم که منبرش ۴۵ دقیقه طول می‌کشید. یا آقایان علی بهاری یا سیدجواد ذبیحی، شاه حسینی، ملکوتی و خیلی‌های دیگر به اینجا می‌آمدند.

وی درباره تأمین هزینه‌های تکیه در شب‌های محرم عنوان کرد: ما ۱۰ الی ۱۵ درصد از حمایت بانی ها بهره مند هستیم و ۸۵ درصد بقیه را خودمان تقبل می‌کنیم. مخصوصاً امسال که به دلیل فشار اقتصادی و تورم بالا همان ۱۵ درصد هم شد ۵ درصد. آماده سازی این تعمیرگاه برای تبدیل شدن به تکیه علاوه بر هزینه بر بودن، انرژی و وقت زیادی از ما می‌گیرد. از ۲۰ روز قبل باید اینجا را آماده تبدیل شدن به تکیه کنیم. من به همراه بقیه بچه‌ها از ۸ صبح تا ۱۱- ۱۲ شب مشغول کار هستیم. آماده سازی برق و نور اینجا تنها ۴ روز طول می‌کشد. تنها چیزی که ما اینجا به امانت می‌گیریم فرش‌ها و سیستم صوتی است بقیه موارد را خودمان آماده می‌کنیم و متعلق به خودمان است و بعد از پایان مراسم، جمع‌آوری و بسته بندی می‌شود و به انباری که در همین گاراژ است منتقل می‌شود تا سال دیگر.

فشار اقتصادی باعث پا پس کشیدن بانیان شده است

عظیمی اضافه کرد: امسال ما ۵ شب نذر می‌دهیم که هر شب ۲۰ میلیون تومان هزینه آن می‌شود. حدود ۹۰ میلیون تومان هم به تعزیه خوان‌ها پرداخت می‌کنیم. ۱۰ میلیون هم هزینه سیستم صوتی و ۱۵ میلیون هم پول کرایه فرش‌ها می‌شود اما الحمدالله تا امروز هر طور شده مراسم را برگزار کردیم و به مشکلات را پشت سر گذاشتیم. امسال یکی دو نفر از بانیان عذرخواهی کردند و گفتند که نمی‌توانند خرج بدهند. من ابتدا خیلی ناراحت شدم اما همان شب پسرم گفت هیچ فکرش را نکن مطمئن باش که کسری‌ها جبران می‌شود. امسال هزینه نذری یک شب را پسرم و ۲ شب دیگر را فرزندان خواهرم تقبل کرده‌اند.

تعزیه خوانی از بعد از انقلاب آزاد شد. البته ما زمان پهلوی هم ۲ روز به صورت پنهانی تعزیه اجرا می‌کردیم. کل تکیه را می‌پوشاندیم و بدون بلندگو اجرا می‌کردیم. با رئیس کلانتری منطقه هماهنگ می‌کردیم و او ۲ مأمور به ما می‌داد تا بتوانیم تعزیه را اجرا کنیم چون پدر خیلی علاقه مند به تعزیه بود و در هر شرایطی تلاش می‌کرد که این مجالس را برپا کند. وی با اشاره به ارادت خود و خانواده‌اش به سیدالشهدا (ع) بیان کرد: پدر من هرچه در زندگی دارد از برکت برپایی همین تکیه و سیدالشهدا (ع) است و تا روز قبلی که از دنیا رفت اینجا مشغول به فعالیت بود. پدرم ۸۳ سال با عزت عمر کرد و حالا چند سالی است که مسئولیت سنگین برپایی این تکیه برعهده من گذاشته شده است. من با این سن و سالم خیلی از کارها را خودم انجام می‌دهم و به عشق امام حسین (ع) کارهای سختی را برعهده می‌گیرم که در حالت عادی از انجامشان سر باز می‌زنم. تا امروز هم هرچه از سیدالشهدا (ع) خواستیم به ما داده است. پسر من می‌گوید من در طول سال هرچقدر درآمد دارم، ۲۰ درصدش را برای امام حسین (ع) کنار می‌گذارم. خیلی مهم است که نیت یک جوان اینگونه باشد. امیدوارم امام حسین (ع) کمک کند و من عمر طولانی داشته باشم تا بتوانم پرچم ایشان را برافراشته کنم.

عظیمی در پاسخ به اینکه آیا خودش به تعزیه خوان شدن علاقه مند بوده است، گفت: خیر من علاقه‌ای به اجرای شبیه خوانی نداشتم و بیشتر می‌خواستم تماشاگر و برگزار کننده مراسم باشم. البته پدرم عاشق تعزیه بود و از همان ابتدای هر مجلس می‌نشست و تا آخر نگاه می‌کرد. حتی اگر تعزیه خوان‌ها بخش‌هایی را جا می‌انداختند و نمی‌خواندند به تعزیه خوان‌ها تذکر می‌داد.

شرایط سخت اجرای تعزیه قبل از انقلاب

وی درباره اینکه از چه زمانی این تکیه مختص اجرای تعزیه شده است، توضیح داد: تعزیه خوانی از بعد از انقلاب آزاد شد. البته ما زمان پهلوی هم ۲ روز به صورت پنهانی تعزیه اجرا می‌کردیم. کل تکیه را می‌پوشاندیم و بدون بلندگو اجرا می‌کردیم. با رئیس کلانتری منطقه هماهنگ می‌کردیم و او ۲ مأمور به ما می‌داد تا بتوانیم تعزیه را اجرا کنیم چون پدر خیلی علاقه مند به تعزیه بود و در هر شرایطی تلاش می‌کرد که این مجالس را برپا کند. اگر نام تکیه «شوفرها» را از هرکدام از تعزیه خوان‌های شناخته شده بپرسید، همه شأن می‌گویند که اینجا تعزیه اجرا کرده‌اند. تلاش ما در طول این سال‌ها این بود که تعزیه‌ها را تمام و کمال اجرا کنیم و حتی یک جمله هم از مجالس کم نشود.

عظیمی اظهار کرد: این از کرم امام حسین (ع) است که ما چنین فرصتی را داده تا بتوانیم نوکری درگاهش را بکنیم و خدا را از این بابت شاکریم. آن دوران برگزاری مراسم عزاداری با مشکلاتی همراه بود و حتماً از قبل باید با کلانتری محل هماهنگ می‌کردیم و نمی‌گذاشتند که هیأت‌ها از منطقه خودشان خارج شوند و می‌گفتند از ساعت ۱۰ شب به بعد هم نباید صدای بلندگوها بلند شود. بعد از انقلاب نظارت بر کار تکیه‌ها به سازمان تبلیغات اسلامی سپرده شده است و ما باید سال به سال مجوزهایمان را تمدید کنیم.

وی درباره نقاشی‌های قهوه خانه‌ای که در این تکیه به دیوارها آویخته شده است، توضیح داد: ما اینجا ۴ کتیبه داریم که قدمت زیادی دارند و هرکدام یک واقعه را به تصویر می‌کشند؛ مانند روز عاشورا، خروج مختار و عید قدیر. این نقاشی‌های قهوه خانه‌ای را پدرم سال‌ها قبل از اصفهان خریداری کرده است و قدمتی نزدیک به ۶۰ سال دارند. نکته جالب توجه درباره این نقاشی‌ها این است که از رنگ‌های شیمیایی در آنها استفاده نشده است به همین دلیل در طول این سال‌ها تغییر رنگ نداده‌اند.

وی اضافه کرد: قرار است مرشد میرزاعلی هم که از کودکی در اینجا کنار پدر و پدربزرگش که تعزیه خوانان به‌نامی بودند، بچه خوانی می کرده و الان به هنرمند شناخته شده‌ای تبدیل شده است روی این نقاشی‌ها پرده خوانی و نقالی کند. حتی چندسال قبل آقای نصرالله آبادیان شهرداد منطقه ۱۱ و آقای مسجدجامعی در بازدیدی که از اینجا داشتند با دیدن این کتیبه‌ها عنوان کردند که برای حفظ و نگهداری این آثار به ما کمک می‌کنند چون این کتیبه‌ها می‌تواند جزو میراث فرهنگی ما باشد. از دیگر ادوات و وسایل قدیمی که اینجا داریم یک «علامت» است که متعلق به سال ۱۳۳۱ است و بسیاری از علاقه مندان می‌آیند و با آن عکس می‌گیرند. نگهداری وسایلی که اینجا مورد استفاده قرار می‌گیرد کار راحتی نیست، ما حدود ۷ کیلو نفتالین و ۳۰ بسته تنباکو و حدود ۳۰ بسته مرگ موش می‌خریم تا این وسایل از گزند حشرات و حیوانات موزی حفظ شوند چون به هرحال اینجا تعمیرگاه است و اگر این تمهیدات را رعایت نکنیم این وسایل از بین می‌روند.

حمایت‌های اندکی که آن هم به همه تعلق نمی‌گیرد

وی در پایان درباره حمایت‌هایی که سازمان‌ها و نهادها از تکیه‌ها و حسینیه‌ها می‌کنند، بیان کرد: حمایت‌هایی می‌شود اما قابل توجه نیست. به عنوان نمونه پارسال شهرداری به هر تکیه‌ای ۲ میلیون تومان داده است آن هم نه به صورت نقدی که ما بتوانیم براساس نیازمان چیزی را که لازم داریم بخریم بلکه ما باید از فروشگاه‌هایی که خودشان معرفی می‌کنند خرید کنیم که معمولاً گران‌تر هم هستند. امسال شهرداری همت کرده و به هر تکیه‌ای ۶ میلیون تومان داده است. ما ۱۵ هزار هیأت ثبت شده داریم و اعلام کرده‌اند از دوم تا نهم مرداد می‌توانیم از مکانی که خودشان معرفی کردند، خرید کنیم اما متأسفانه از پنجم مرداد سایت «بیرق» که برای ثبت درخواست معرفی شده با مشکل روبرو است و اکثراً نتوانستند ثبت نام و کارت بانک شهر را دریافت کنند و این‌طور که شنیده‌ام از این ۱۵ هزار هیأت، ۱۰ هزار هیأت نتوانستند این بودجه را دریافت کنند. به نظرم اگر همین بودجه را کمتر کنند تا به همه هیأت‌ها برسد انصاف رعایت می‌شود و همه می‌توانند از این امکان استفاده کنند.

پای صحبت نسل سوم تکیه «شوفرها»

در ادامه آرمین عظیمی به عنوان نسل سوم از بانیان این تکیه درباره علاقه اش به فعالیت در تکیه پدربزرگش گفت: ما از کودکی در این فضا رشد کردیم و همیشه هم با لذت به دیدن تعزیه‌ها می‌نشستیم و از زمانی هم که بزرگ شدیم تا جایی هم که از دستمان بر می‌آید، کمک می‌کنیم. البته من دوست نداشتم خودم شبیه خوان باشم اما به موسیقی تعزیه خیلی علاقه مند بودم و الان هم چند وقتی است که در حال یادگیری ترومپت هستم.

وی افزود: گروه‌های تعزیه خوان مختلفی در طول این سال‌ها در تکیه «شوفرها» مجلس اجرا کردند. ترجیح ما این است که هر سال با یک گروه ثابت مجالس را برگزار کنیم مثل امسال که در خدمت آقای احمد عزیزی و گروهشان بودیم البته ایشان سال‌هاست که در این تکیه تعزیه خوانی می‌کنند و تمایل خودمان هم همین است که بتوانیم با یک گروه ثابت به تعامل برسیم.

عظیمی در پایان صحبت‌هایش یادآور شد: در سال‌های ابتدای جوانی من و هم سن و سالانم زیاد به برگزاری مجالس تعزیه علاقه نداشتیم و بیشتر به دنبال این بودیم که مجالس سینه زنی و زنجیرزنی و روضه خوانی در اینجا برگزار شود اما هرچه سنمان بالاتر رفت و درباره تعزیه مطالعه کردیم و دانشمان زیادتر شد به تعزیه علاقه بیشتری پیدا کردیم و نسبت به زنده نگاه داشتنش مصمم‌تر شدیم.

برچسب‌ها