خریدهای سال تحصیلی دانش آموزان تقریبا تمام شده و فروشگاههای کیف و کفش، پوشاک و لوازم التحریر، که طی روزهای گذشته مملو از حضور بچه هایی بود که همراه والدینشان آمده بودند تا مایحتاج اولیه خود را برای رفتن به مدرسه تهیه کنند، روز اول مهر خلوت است.
چه شور و شوقی دارند بچه هایی که اولین سال حضور در مدرسه را می خواهند تجربه کنند. کودکانی که تا دیروز، فقط اسم مدرسه را از زبان خواهر و برادر خود شنیده بودند و یا در فیلم های تلویزیونی دیده بودند که سال تحصیلی چقدر زیبا و قشنگ است، حالا می خواهند قدم به "خانه دوم" بگذارند.
اما هستند دانش آموزانی در اقصی نقاط این سرزمین پهناور، که از نواخته شدن زنگ آغاز سال تحصیلی احساس خوشایندی ندارند. چون خانوداه های آنان، از توانایی مالی کافی برای تامین هزینه درس و مدرسه برخوردار نیستند و آنان مجبورند، در خانه بمانند و شاید بعد از چند صباحی، مشغول کسب و کاری شوند... زنگ آغاز سال تحصیلی برای آنان، زنگ یادآوری واقعیتهای تلخ زندگی است. واقعیتی که در مقابل دیدگانشان کمر پدر و مادر را خم میکند.
ابوالقاسم جامه بزرگ، مدیرکل دفتر پیش دبستانی و ابتدایی وزارت آموزش و پرورش با عنوان این مطلب که برخی از والدین ناآگاه به جای ایجاد عوامل شادی آور، با ترسیم چهره ای مخدوش از مدرسه، نوآموزان را دچار استرس های بی دلیل می کنند، می گوید: این قبیل خانواده ها برای جلوگیری از شیطنت فرزندان در سن مدرسه، بدون در نظر گرفتن عواقب بعدی سعی می کنند از معلم، مدیر و معاون مدرسه تصویر ترسناکی بسازند...
متاسفانه این مقام مسئول در آموزش و پرورش، هیچ اشاره ای به این موضوع ندارد که برخی والدین هم می دانند مدرسه خوب است اما چه کنند که توان مالی برای فرستادن بچه های خود به "خانه دوم" را ندارند...
در سال تحصیلی 87 -86 ، یک میلیون و200 هزار نوآموز برای اولین بار وارد مدرسه می شوند اما شاید اگر همه نوآموزان این مرز و بوم در خانواده هایی با توان مالی مناسب زندگی می کردند، آمار کلاس اولی ها بیشتر از این بود.
بر اساس آخرین برآوردهای انجام شده، بالغ بر300 هزار ایرانی 11 تا 14 ساله داخل کشور که در سن تحصیل هستند، خارج از مدارس به سر می برند. و آیا واقعاً دور از ذهن است که بخش قابل توجهی از این آمار در اثر مشکلات مالی ایجاد شده باشد؟
منوچهر فضلی خانی، مدیرکل دفترراهنمایی تحصیلی وزارت آموزش و پرورش در این خصوص می گوید: در زمینه پوشش تحصیلی این افراد مشکل کمبود مدرسه وجود ندارد و مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... مانع از درس خواندن این بچه ها شده است.
وی می افزاید: در مناطق رستایی و دور افتاده، خانواده ها تمایل دارند فرزندان شان فعالیتهای کشاورزی، دامداری و... داشته باشند و تمایل چندانی به ادامه تحصیل دختران خود ندارند.
متاسفانه نبود عدالت اقتصادی و مشکلات ناشی از هزینه های سرسام آور زندگی در جامعه ، باعث شده که عده ای از خانواده ها به ناچار، از تحصیل بچه های خود چشم بپوشند و آنان را خانه نشین کنند.
از سوی دیگر شاهد رواج نوعی اشرافی گری در مدارس غیر انتفاعی هستیم. سعید ابوطالب نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به این موضوع میگوید: برخی از مدارس غیر انتفاعی خارج از استانداردها و تعاریف به صورت هتل اداره می شوند و در این مدارس به جای آنکه به تربیت و آموزش دانش آموز بپردازند به مسائل حاشیه ای پرداخته شده و در واقع از دانش آموز به عنوان یک اشراف زاده نگهداری می کنند.
همچنین فاطمه آجرلو عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تأکید میکند: مدارس غیر انتفاعی نامتعارف در جامعه فاصله طبقاتی را تحمیل می کنند و آموزش و پرورش باید با نظارت قوی و موثر از بروز این مسئله جلوگیری نماید.
البته عدم تحصیل در مدارس غیرانتفاعی مشکل خانوادههای بیبضاعت نیست، چراکه امروزه بسیاری از کسانی که به قول معروف دستشان به دهنشان میرسد هم توانایی اینکه فرزندان خود را در مدارس غیرانتفاعی ثبت نام کنند، ندارند. اشرافی گری بخشی از نقض عدالت آموزشی است.
صحبت از تحصیل دانش آموزان در مدارس دولتی است. خانوادههای که از تمکن مالی مناسب برخوردار نیستند، از پس خرجهای مختلف تحصیل فرزند خود برنمیآیند. این خرجها میتواند شامل کیف و روپوش مدرسه و لوازم التحریر رنگارنگ باشد تا هزینههای متفرقهای که در مدارس به والدین تحمیل میشود. و پدر خانواده باید محرومیت فرزند خود را ببیند و زیر بار فشار این غصه کمر خم کند.
چندی پیش مدیرکل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: برگزاری جشن های هزینه دار مختلف به منظور جذاب تر کردن محیط مدارس تا جایی که دانش آموزان را دچار سرخوردگی و افسردگی نکند از نگاه ما مانعی ندارد.
وی در پاسخ به اینکه این جشن ها و فوق برنامه های این چنینی معمولابرای والدین هزینه هایی به دنبال دارد گفت : والدین مستمند و ناتوان می توانند در روزهای این چنینی فرزندان خود را به مدارس نفرستند و یا در ساعات برگزاری این برنامه ها بچه های خود را از آن معرکه خارج کنند چون آسیب های روحی ناشی از شرکت نکردن در این مراسم قابل گذشت نیست.
و آخر کلام اینکه به گفته علی باقر زاده، معاون وزیر آموزش و پرورش؛ چنانچه والدین دانش آموزان در سن تحصیل، بچه های خود را از رفتن به مدرسه محروم کنند، بر اساس قانون تا سقف یک میلیون تومان جریمه نقدی خواهند شد.
وی در خصوص خانواده هایی که توان تامین مالی هزینه تحصیل فرزندان خود را ندارند، می گوید: آموزش و پرورش مدعی کمک به محرومان است و از همین رو در تغذیه و خدمات افراد کمک رسانی می کند. لذا، دلیلی برای عدم حضور دانش آموزان در مدرسه وجود ندارد...
شاید عنوان این قبیل حرفها و جمله ها قشنگ و دلنشین باشد اما واقعیت این است که اگر خانواده های بی بضاعت یک میلیون تومان پول نقد داشتند، می توانستند آن را به زخم زندگی بزنند تا مجبور نشوند بچه های خود را به سراغ کارهایی بفرستند که از هر جهت، خطرات و آسیب هایی به همراه دارد.