احمد شفیعی کارگردان مستند «داستان یک جدایی» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آن توضیح داد: ایده اولیه این مستند پرداختن به پرونده ادعاهای مطرح شده درباره جزایر سهگانه خلیج فارس بود، وقتی پژوهش درباره ادعاهای طرف مقابل را آغاز کردیم و چند مصاحبه هم گرفتیم، هم به دلیل ملاحظاتی که وجود داشت و هم به دلیل جذابیتی که موضوع «بحرین» برایمان پیدا کرد، سراغ سوژه جدایی بحرین از ایران رفتیم. در این مسیر مصاحبههایی با افرادی مانند اردشیر زاهدی و یا فریدون زندفر داشتیم که در دوره اواخر پهلوی، مسئولیتهایی را برعهده داشتند و از افراد نزدیک به شاه محسوب میشدند. همین افراد از سیاست شاه در زمینه سیاست خارجی دوره پهلوی، انتقاد میکردند و این برای ما بسیار جذاب و جالب بود. این اظهارات بر خلاف سیاق مرسوم مستندسازی درباره این موضوعات بود که معمولاً از جنس خودگویی و خود خندی است!
وی ادامه داد: ویژگی این مصاحبهها این بود که نزدیکان شاه خودشان داشتند نسبت به سیاستهای او انتقاد میکردند. مشخصاً در حوزه بحرین این مواضع برای ما جالب بود و وقتی جلوتر رفتیم و پژوهشهای بیشتری انجام دادیم، در بخشهایی احساس کردیم در روایتها جاهای خالی داریم و سراغ مصاحبههای تخصصی در حوزه بحرین رفتیم تا مستند به جمعبندی نهایی رسید. این کار حدود ۱۰ سال زمان برد!
این مستندساز افزود: شروع کار ما بر روی این سوژه از سال ۱۳۹۱ بود که با همراهی حامد شکیبانیا کارمان را آغاز کردیم. مصاحبههای خارجی و بخشی از پژوهش کار را او برعهده داشت و باقی مسیر را هم من ادامه دادم تا رسیدیم به انتها که این مستند آماده نمایش شد.
روایت دست اول افراد ذینفوذ در پرونده جدایی بحرین
شفیعی تأکید کرد: ویژگی مستند «داستان یک جدایی» این است که یک روایت دست اول و بیواسطه از زبان افراد ذینفع و ذینفوذ در پرونده بحرین محسوب میشود. در این مستند به صورت بیواسطه با این افراد صحبت کردهایم و با دوربین سراغ آنها رفتیم تا خاطرات و اعترافاتشان در این زمینه را ضبط کنیم. برخی از این افراد مانند اردشیر زاهدی امروز از دنیا رفتهاند. حتی برخی از این افراد امروز حافظه خود را از دست دادهاند و شکر خدا در حوالی سال ۹۳ و ۹۴ که ما سراغشان رفتیم، هنوز حافظهشان برقرار بود و صحبتهای خوبی از آنها را ثبت کردیم.
وی افزود: ما از ابتدا تلاش کردیم ریشههای این جدایی را بررسی کنیم. روایت مستند از حضور بریتانیا در منطقه و دسترسی استعمار پیر به هند آغاز میشود و اینکه تأمین امنیت منطقه چقدر برای آنها حائز اهمیت بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم، بریتانیا به دلیل شکستهایی که خورد، بسیار تضعیف شد و وقتی ناگزیر از ترک خلیج فارس شدند، دست به یک شیطنت زدند. آنها ژئوپلتیک منطقه را به نوعی تغییر دادند که بازیگران منطقه به نفع غرب توازن داشته باشند. در همین شرایط قراردادی با شیوخ حاشیه خلیج فارس امضا کردند و آنها را تحت سرپرستی خود گرفت. بعد از آن بود که بریتانیا با فشاری که به شاه ایران آورد، او را مجبور کرد تا به داوری بینالمللی تن بدهد و در قالب یک بازی و نظرسنجی صوری از طرف سازمان ملل، بحرین از ایران جدا شد.
این مستندساز ادامه داد: نکتهای که در این مستند بسیار مهم است، روایت دست برداشتن شاه از یک حق تاریخی و قانونی ما در زمینه حفظ این سرزمین بود. در همان مقطع هم مخالفتهایی با این تصمیم صورت گرفت اما در یک بازی سیاسی و با برگزاری رأیگیری مجلس درباره این پرونده در تعطیلات نوروز، این طرح رأی آورد تا این صفحه تاریک در تاریخ کشورمان ثبت شود.
آرشیوهایی که در این مستند رونمایی شده است
کارگردان «داستان یک جدایی» درباره روایتهای جذابی که از زبان کارشناسان در این مستند روایت شده است گفت: ساختار این مستند به گونهای است که وقتی در یک فیلم آرشیوی به فردی اشاره میشود، بلافاصله شاهد مصاحبه با همان فرد هستیم. این اتفاق جالبی است که میتواند در مواردی مخاطب را هم شگفتزده کند. بخشی از این آرشیوها هم در همین مستند رونمایی میشود. نماینده بریتانیا در ایران در این مستند میگوید که از صحبتهای شاه در هند شگفتزده شده و بلافاصله آن را نشر دادهاند. شنیدن این خاطرات، امروز برای ما بهعنوان یک ایرانی بسیار دردناک است. حتی آنها هم انتظار نداشتند که شاه این موضع را بگیرد که ما هیچ ادعایی درباره «بحرین» نداریم و اگر آنها خودشان تصمیم به جدایی گرفته باشند، ما حرفی درباره آن نداریم.
وی ادامه داد: خاطره اردشیر زاهدی از این سفر شاه هم در مستند جالب است که او هم انتظار چنین صحبتهایی را نداشته است. زاهدی حتی از همان جا با رسانهها تماس میگیرد تا این صحبتهای شاه بایکوت شود اما با تلاشهایی که انگلیسیها داشتند و نفوذیهای فعال در مطبوعات داخلی خبر این مصاحبه درز پیدا میکند و کار از کار میگذرد.
شاه گفت بحرین جز دردسر برای ما نداشت!
شفیعی همچنین گفت: دکتر زندفر در این مستند میگوید که ما از این موضوع ناراحت بودیم که شاه به نظرات و مشورتهای ما عمل نمیکرد، تقاضای جلسهای میکنند تا بهصورت مستقیم با شاه صحبت کنند. او میگوید بعد از پیگیریهای زیاد توانستیم جلسهای با شاه داشته باشیم و بدون هیچ تعارفی اعتراضات خود را مطرح کنیم. شاه هم در پاسخ گفته بوده که من دنکیشوت نیستم و نمیتوانم در برابر فشارها مقاومت کنم. او مدعی میشود بحرین چیزی جز دردسر برای ما نداشته است! این روایتها برایمان بسیار عجیب بود.
این مستندساز تأکید کرد: ظاهر این مستند، کاملاً متوازن است و تلاش کردهایم در هر موضوعی موافق و مخالف صحبت کنند. داریوش بایندر دیپلمات و کارگزار سیاسی ایران در سازمان ملل در دوره پهلوی بود و در مذاکرات بحرین هم حضور داشته است، از این قرارداد دفاع میکند و در مقابل مخالفان و منتقدان هم نظرات خود را مطرح میکنند. اساساً این مباحث در کنار یکدیگر جذاب است.
وی در واکنش به برخی مواضع متأثر از شرایط اقتصادی و سیاسی امروز جامعه در دفاع از جدایی بحرین از ایران هم گفت: بالاخره ما یک سری مشکلات روزمره داریم که باید حساب آن را از منافع بلند مدت و ملی جدا کنیم. اگر امروز بحرین جزو سرزمین ایران بود، کل آبهای خلیج فارس متعلق به ایران میشد و هر کشوری میخواست از این شاهراه استفاده کند، باید از ایران اجازه میگرفت و پول آن را پرداخت میکرد. امروز اما این بخش یک آبراه بینالمللی است و کسی هم نیاز به کسب اجازه ندارد. تسلطی هم که ایران بر این منطقه دارد متأثر از توان نظامی و سیاسی است. بحرین منابع عمده نفت و گاز را هم در ساحل جنوبی دریای خزر دارد که بسیار ارزشمند است.
بحرینیهایی که شناسنامه ایرانی دارند
شفیعی ادامه داد: من مستند دیگری به نام «خط قرمز» درباره بحرین کار کردهام که به رهبر شیعیان بحرین یعنی شیخ عیسی قاسم میپردازد. در آن مستند هم شاهد لایه اجتماعی بحرین هستیم. خیلی از شیعیان امروز بحرین هنوز فارسی صحبت میکنند و برخی از افراد مسن آنها همچنان شناسنامههای ایرانی دارند. اما به دلیل سلطه حکومت آل خلیفه، جرأت عرض اندام را ندارند. از این منظر عدم جدایی بحرین از ایران، هم برای مردم بحرین منفعت داشت، هم برای ما. در فیلم هم اشاره میشود که اگر همان زمان نظرسنجی از مردم بحرین صورت میگرفت، هیچ گاه این جدایی اتفاق نمیافتاد. همین شرایط را در آذربایجان هم شاهد هستیم و دوستان ایرانی که برای مستندسازی به آذربایجان میروند، میگویند که آنجا هم مردم عادی هنوز ایران را دوست دارند و ما باید رفتار حاکمان را از خواست مردم جدا کنیم. قرابتهای فامیلی و علاقه به سرزمین مادری در طول زمان تغییر نمیکند و میتواند در آینده شرایط متفاوتی را رقم بزند.
این مستندساز در پایان تأکید کرد: در آینده و با تضعیف بیشتر غرب مشخص میشود که خواست مردم منطقه چیست. کشور ما هم اگر تحت فشارهای سیاسی و تحریمها نبود، حتماً اوضاع اقتصادی خیلی بهتری میداشت و آن موقع شاید خیلی راحتتر میشد درباره حفظ حق حاکمیت خود بر این مناطق صحبت کنیم. مشکل اقتصادی امروز مردم شاید اجازه ندهد که تحلیل بلندمدت و مبتنیبر منافع ملی داشته باشیم.