خبرگزاری مهر- گروه هنر- آزاده فضلی: بیست و نهمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران توسط مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با مشارکت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر و ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها، در ۱۱ رشته ارتباط تصویری؛ پوستر، خوشنویسی، سفال و سرامیک، عکاسی، کاریکاتور و کارتون، مجسمهسازی، طراحی، نقاشی، نگارگری شامل نقاشی ایرانی، گل و مرغ، تذهیب و رسانههای هنری جدید شامل ویدئو آرت، چیدمان، هنر محیطی از شهریور تا آذر ماه سال جاری به دبیری محمدمهدی رحیمیان در تهران برگزار میشود.
جلسات کارگاهی این رویداد که طی سه روز در اردوگاه شهید باهنر برگزار شد، به اتمام رسیده است.
در این دوره جشنواره رقابتی در کار نیست، بنابراین با پایان کارگاههای حضوری، کار هنرجوها تمام نشده و قرار است هنرجویان با راهنمایی اساتید کارگاهها، آثار خود را تکمیل کنند تا در آذرماه ۱۴۰۱ در قالب یک نمایشگاه، این آثار به نمایش درآیند.
در ادامه با کیارنگ علایی هنرمند عکاس، استاد کارگاه و داور بخش عکس بیست و نهمین جشنواره تجسمی جوانان ایران به بهانه برگزاری این دوره جشنواره هنرهای تجسمی جوانان به گفتگو نشستیم که مشروح آن را میخوانید.
* آیا بیست و نهمین دوره از جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران متناسب با آخرین نیازهای هنری جوانان و تحولات روز جامعه و هنر ایران روزآمد شده است؟ به اعتقاد شما برای به روز شدن رویکرد این دوره و ایجاد تغییرات ضروری در آن نسبت به دورههای قبلی چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟
آنچه در سیاستهای کلان یک جشنواره اهمیت دارد همگامسازی یک رویداد با تحولات هنر در دو سطح بومی و ملی است تا خصیصههای بومی و تنوع و گستره آن در نقاط مختلف ایران مورد بازشناسی قرار گیرد، از این رهگذر شجاعت تغییر روشهای اجرایی قبلی، اتفاق مبارکی است که در این دوره از جشنواره به صراحت و شفافیت افتاد. اگرچه هر پوست اندازی، عوارض و هزینههای گزافی دارد اما در نگاهی کلی و برآیند محور، نتیجه این تحول پاسخ به همان نیازی است که جامعه تجسمی ایران در خود میبیند؛ یعنی دغدغهمندی نسبت به وضعیت حال و زمانه حاضر. آنچه هنر معاصر را از تشکیلات هنر در دورههای قبلی جدا میکند، فقط ایده مندی و استفاده از ظرفیتهای میان رشتهای یا کنار زدن اولویتهای تکنیکال نیست، بلکه مهمترین مساله نیتمندی هنرمند در تولید اثری مرتبط با شرایط زمانه است که با بستر ارائه خود ارتباط و تعامل معنا دار داشته باشد، به چنین ظرفیتی میتوان عنوان «معاصر» را اطلاق کرد. این مدیوم در هر سطحی که در جشنواره امسال برگزار شود، به نظر من قابل اعتنا و ستایش است، چرا که از یک طرف به هنرجوی زیر بیست و چهار سال خود، مسیری را معرفی میکند که در موقعیتهای بعدی زندگی هنری او، میتواند چراغ راهی برای نزدیک شدن به تجربه آرتیستیک باشد تا در میدانهای دیگر نیز بتواند ظهور کند و از سوی دیگر منجر به رشد فرهنگ عمومی مخاطب در برخورد با نمایشگاهی متفاوت در این دوره از جشنواره میشود.
* آیا اصلاً لازم است که هر دوره از جشنواره نسبت به دوره قبلی آن از رویکرد و یا کانسپت متفاوتی برخوردار باشد؟
پوست اندازی کلان روش و رویکردهای جشنواره نیاز و شرط اصلی بقا و تداوم نیست، چراکه این امر یک مساله پر ریسک است که جشنواره را در بوته نقد قرار میدهد و تضمین روشهای موفق قبلی را از آن سلب میکند، در واقع اغلب جشنوارهها میکوشند لباس دورههای قبل را از هیأت جشنواره درنیاورند، بلکه با ثبات در سیاست و شکل و اجرا، خط مشی مشخصی به هنرمند شرکت کننده بدهند و از ضمانت اجرایی بیشتری نیز در برگزاری برخوردار شوند اما داستان جشنواره جوانان از دو حیث، کاملاً متفاوت است: اول شناخت دهلیزها و هزار توی پیچیده جوان امروزی است که در فاصلهای غریب با ذهنیت و روش زیست نسلهای قبل از خودش قرار دارد، گرامر زندگی او متفاوت است و اصلاً نمیشود با همان روشی که با جوان دهه شصتی و نیمه دهه هفتادی روبرو میشوید، با او نیز سخن بگویید؛ به نظر من امروز فاصله نسلها و تمایزاتشان دیگر به دهه نیست بلکه به سال است، دنیای هنرجوی متولد هفتاد و هشت با هنرجوی متولد سالهای آغازین دهه هشتاد ما به کلی متفاوت است، همیشه باید به این مساله توجه داشت که این نسل برای حرکت و دریافت، نیازمند تهییج است، واکنشهای او درونی است و مثل یک چاه عمیق نفت، باید اعماق او را استخراج کرد تا آنچه در حجم بالای دیتایی که امروز از زندگی میگیرد و تنوع مدیاها، مسیر را تمیز دهد، در واقع باید به او دانستههای قبلی اش را یادآوری کرد و از پراکندگی و تفرق، دورش کرد تا به وحدت و نظم در ذهن و سپس در اجرا برسد.
امروز فاصله نسلها و تمایزاتشان دیگر به دهه نیست بلکه به سال است، دنیای هنرجوی متولد هفتاد و هشت با هنرجوی متولد سالهای آغازین دهه هشتاد ما به کلی متفاوت است، همیشه باید به این مساله توجه داشت که این نسل برای حرکت و دریافت، نیازمند تهییج است، واکنشهای او درونی است و مثل یک چاه عمیق نفت، باید اعماق او را استخراج کرد سویه دیگر ماجرا؛ تعاریف دائماً در حال تغییر هنر و اثر هنری در دنیا است که شیوه مواجهه با هنر را به کلی زیر و رو میکند و در چنین شرایطی هرگز نمیتوان با رویکردهای قبلی سراغ آثار جدید رفت؛ آنها ترجمان و خوانش تازهای میطلبند که هنرمند باید زمینههای ارجاع آن را در بستر تاریخ، فرهنگ و جامعه بازشناسی کند. این دو سویه، نیاز به تغییر در رویکرد جشنواره را ایجاد میکند که امسال با تدبیر و هوشمندی دکتر محمدمهدی رحیمیان به عنوان دبیر، این اتفاق به خوبی افتاده است و در حال تکوین و قوام یافتن است.
* مهمترین ویژگی این دوره از جشنواره را چه ویژگی آن میدانید؟
حذف جایزه، الزام و توجه به ایده مندی، برخورد کیوریتورال به تولید مجموعه و نه تک اثرهای تصادفی، مساله محور بودن و تشویق روح پژوهش میان جوانان شرکت کننده برای تولید مجموعه کارهایشان و الزام پیشینههای تحقیقاتی برای تراش دادن ایدهها و نزدیک شدن به یک شیوه بیانی حاکی از فردیت هنرجو؛ اینها به نظر من مهمترین ویژگیها و مهمترین دستاورد این دوره جشنواره هستند که مسیر را بیش از نتیجه پایانی روی دیوار گالری متمایز میکند. در چنین رویکردی علاوه بر اینکه خود جوان هنرآموز، پروسه جدیدی را برای خلق اثر تجربه میکند و اثر او به صورت مفرد و جدا از کلیت نمایشگاه، تشخص و هویت دارد، خود نمایشگاه انتهایی نیز یک اثر است، یعنی تعامل شیوههای نمایشگاهگردانی و ایده مندی در نهایت منجر به تولید نمایشگاهی در رشتههای مختلف میشود که حاصل یک روح در چند کالبد مختلف است.
* یکی از سیاستهای ثابت جشنواره طی سالهای اخیر، تنوع در جغرافیای برگزاری آن بوده است. بدین معنا جشنواره در ادوار مختلف برگزاری تلاش کرده از مرکز دور شود و در سایر استانها نیز ظهور و بروز نماید، با وجود این، امسال برای نخستین بار قرار است جشنواره به صورت حضوری در پایتخت برگزار شود و این اتفاق، نیز در نوع خود میتواند امتیازاتی را به همراه داشته باشد. به طور کلی سیاست تغییر جغرافیای برگزاری جشنواره را در ادوار مختلف چگونه ارزیابی میکنید؟
هنر امروز شاکلهای از ارتباطات است که مرز و اقلیم را کنار میزند، این روح در اجرا نیز وارد میشود و به نظر من دیگر هیچ فاصله و تمایزی میان هنرمند پایتخت نشین، شهر نشین و روستا نشین نیست، چرا که دسترسی به تنوع ایدهها، هوش، خردورزی و آموزش شیوههای سنتی خود را کنار زده است، نفس برگزاری جشنواره در تهران، از این جهت که امکان تعاملات هنری را در بستر موزه یا گالریها فراهم میکند، خوب است اما نکته جالب توجه بخش عکس جشنواره بیست و نهم این است که ما نه تنها هیچ برگزیدهای از تهران نداریم، که اغلب جوانان منتخب گروه داوری، از شهرستانهای بسیار کوچک و دور هستند که این مساله پیامهای بسیار قابل تأملی دارد و اساساً این نوع جشنوارهها باید به همین مساله دقت کنند که آن ایده و محصولی که در یک شهرستان دور و کوچک، درک نمیشود و با بی مهری مواجه میشود، اینجا صاحب ایده دعو ت، به او پرداخته و مسیر تولید و اجرای آن ایده در بستر جشنواره برایش فراهم شود.
ما در داوری این جشنواره الزاماً دنبال بهترینها نبودیم، هدف مان این نبود که کاملترین پورتفولیوها را متمایز کنیم، بلکه در بررسی چند باره آثار ارسالی جوانان، صفحات اینستاگرام شأن و مجموعه فعالیتهایشان، نیم نگاهی به آن دسته از ذوقها و ایدهها که نیازمند مشاوره و پرداخت هنری بودند داشتیم، یعنی همان کشفی که حلقه اصلی یک جشنواره است؛ اینجا سعی کردیم به آن کشف استعداد و توجه به نگاهی که حاصل یک ذوق و خلاقیت است، توجه کنیم و صرفاً عکسهای درجه یک و کامل را به جشنواره دعوت نکنیم تا از این رهگذر عکاسان جوان مدعو با سطوح مختلف کاری، کنار هم قرار بگیرند و دریابند که در هنر هیچ انسانی با انسان دیگر قابل رقابت نیست و تنها فردیت و نگاه اوست که میتواند ملاحت و ظرافتی را در اثر نهایی ایجاد کند.