خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فضای سیاست بینالملل، به ویژه در منطقه اوراسیا دست خوش تحولات شگرفی شد. تا پیش از این کشورهای منطقه (به غیر از جمهوری اسلامی ایران) برای تعریف سیاست خارجی خود مجبور بودند تا خود را ذیل سیاست خارجی یکی از دو ابر قدرت جهانی یعنی شوروی یا ایالات متحده آمریکا تعریف کنند.
در این دوران دو قطب «پان عربیسم» از حمایت مسکو و پادشاهیهای محافظهکار از چتر حمایتی واشنگتن برخوردار بودند. با کنار رفتن بلوک شرق در دهه ۹۰ میلادی و پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ قدرتهای بزرگ منطقه همچون جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه فضای بیشتری برای بازیگری و شکل دهی به نظم جدید منطقه داشتند.
در این میان ایران به عنوان قدیمیترین دولت منطقه (به تعبیر هگل) با برخورداری از نفوذ طبیعی در حوزه ایران بزرگ فرهنگی و شیعیان خاورمیانه جایگاه ویژهای در میان کشورهای منطقه به دست آورد. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به توجه به جایگاه ایران در جهان تشیع و راهپیمایی بزرگ اربعین، به بررسی نقش این مراسم بزرگ دینی در شکل گیری «محور شیعی» در منطقه غرب آسیا بپردازیم.
در جهان پسا-جنگ سرد دیگر صرف داشتن قدرت نظامی یا ایجاد توازن قوا کافی نیست بلکه توجه به دو حوزه ژئواکونومی و ژئوکالچری نیز میتواند «قدرت» و «وزن ژئوپلیتیکی» کشورها را افزایش دهد. به عنوان مثال قطر با مساحت و جمعیت کم توانسته است با تکیه بر سه عنصر «اخوانیگری»، «رسانه» و «دیپلماسی ورزشی» وزن ژئوپلیتیکی خود را در منطقه افزایش داده و تبدیل به بازیگری تأثیر گذار در مناقشات منطقهای و حتی جهانی شود. به عبارت دیگر دوحه با بهرهگیری از پتانسیلهایی همچون شبکه «الجزیره» یا برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲، قدرت نرم تولید کرده و ضریب امنیتی خود را در خاورمیانه افزایش داده و تبدیل به یکی از طرفین اصلی هر منازعه منطقهای شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «اسلامگرایی انقلابی» با تمرکز بر ملتهای آزادیخواه منطقه بویژه شیعیان تلاش کرده است تا ضمن حفظ احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهای منطقه، با ایجاد محور مقاومت در برابر پیشروی نیروهای استعماری همچون ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی ایستاده و نظم جدیدی در منطقه ایجاد کند. معنای این عبارت آن است که جمهوری اسلامی توانسته با بهرهگیری از قدرت نرم و نفوذ طبیعی خود در منطقه شامات و بینالنهرین جمعیت اسلامی، بویژه شیعیان، گروههای اسلامگرا را زیر یک پرچم متحد کرده و «عمق راهبردی» خود را تا سواحل مدیترانه افزایش دهد.
برای تبدیل کردن پتانسیلهای بالقوه مذهبی به نتایج راهبردی لازم است تا عمده تمرکز نه بر روی عملکرد دولتها، بلکه باید برنامه ریزی اصلی بر روی شکلگیری حرکتهای مردمی باشد، زیرا برای رسیدن به نتایج ارزشمند و ماندگار لازم است تا اقدامات از «پایین به بالا» انجام شود. مراسمهای بزرگ دینی مانند انجام فریضه حج، عید فطر و میلاد رسول مکرم اسلام میتواند موجب ایجاد صفوف واحد میان مسلمانان و تحکیم وحدت در بین ملتهای مسلمان منطقه شود. در این میان شیعیان نیز با داشتن برگزاری مراسمات مانند عید غدیر، میلاد حضرت ولیعصر (عج)، عزاداریهای محرم و پیادهروی اربعین به بازخوانی تاریخ صدر اسلام پرداخته و با امامان خود تجدید بیعت میکنند.
شاید یکی از مهمترین مراسمات و آئینهای مذهبی در میان شیعیان برگزاری پیاده روی اربعین در کشور عراق باشد. براساس آمارهای منتشر شده از سوی آستان مقدس حضرت عباس (س)، با وجود ملاحضات امنیتی و شیوع گسترده پاندمی کرونا، حدود ۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در این پیادهروی شرکت کردند. صحت این خبر یعنی بزرگترین کارناوال دینی جهان در یکی از ناامنترین نقاط عالم با نظمی قابل قبول برگزار میشود. در این مراسم شیعیان جهان از نقاط مختلف عالم، به ویژه ایران خود را در ایام اربعین به کربلا رسانده و به دنبال تجدید بیعت و عزاداری برای امام شهید خود هستند. نفس برگزاری چنین مراسمی ضمن معرفی آئین تشیع به مردم جهان، میتواند نقطه عطفی برای ایجاد «محور شیعی» در جهان اسلام باشد. ذکر این نکته لازم است که استفاده از این «تعبیر» برای نشان دادن نفوذ منطقهای ایران (به مانند عبدالله دوم پادشاه اردن) نیست بلکه استفاده از یک واژه تخصصی برای نشان دادن تشکلی مذهبی-فرهنگی است.
با در نظر گرفتن اهمیت حوزه ژئوکالچر و قدرت نرم در مناسبات جهانی میتوان مراسم پیادهروی اربعین را فرصتی طلایی برای ایجاد جریان فرهنگی و شکلدهی به گروههای مقاومت در سراسر جغرافیای جهان اسلام دانست. نقش گروههای سازماندهی شده شیعه را میتوان در بحرانهای بزرگ منطقهای همچون جنگ سوریه مشاهده کرد. در میدان شام گروههای مقاومت شیعی مانند فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان، حزبالله لبنان، گروههای مقاومت عراقی و … حضور پیدا کرده و خطر حاکم شدن تروریستهای تکفیری مانند داعش و احرار الشام را در این منطقه از بین بردند. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی با بهرهگیری از گفتمان مقاومت با تاکید بر جمعیت شیعه و (اهل سنت) توانسته است پتانسیلهای خود در حوزه قدرت نرم را به خدمت مبارزه با تروریسم درآورده و از حاکمیت ملی دو کشور بزرگ منطقه یعنی عراق و سوریه دفاع کند. همچنین حضور نیروهای مقاومت با فتوای مرجعیت برای دفاع از شهرها و خانوادههای اهل سنت در عراق و سوریه باطل کننده تبلیغاتی بود که قصد داشت اقدامات ایران را مذهبی جلوه داده و موجب اختلاف میان شیعیان و اهل سنت شوند.
تداوم وحدت میان شیعیان منطقه و عدم توجه به رقابتهای زودگذر سیاسی یا اقتصادی میتواند سبب ظهور قطبی قدرتمند در معادلات جهانی شود. به استناد آمار منتشر شده از سوی پایگاه خبری «اینترسیت» بیشتر منابع هیدروکربن منطقه خلیج فارس در مناطق شیعه نشین قرار دارد. چنین واقعیت ژئوپلیتیکی در صورت تحقق وحدت میان جریانهای شیعی میتواند اهرم چانهزنی تهران را در بازارهای انرژی افزایش دهد. حال اگر در میان مسلمانان و شیعیان اختلاف یا جنگ داخلی حاکم باشد، قدرتهای جهانی به عنوان مشتریان بزرگ منابع هیدروکربنی، از موضع برتر وارد مذاکره با دولتها شده و نفت-گاز این منطقه را با قیمتی ارزان به تاراج میبرند.
همچنین پراکندگی جغرافیایی گروههای مقاومت در منطقه خاورمیانه سبب خلق مسیر زمینی از ایران تا مرزهای فلسطین اشغالی و دریای مدیترانه شده است. چنین مسیری این فرصت را در اختیار شیعیان و اهل سنت همسو با محور مقاومت میدهد تا بتوانند در طرحهای بزرگ اقتصادی همچون ایده «یک کمربند – یک جاده» چین نقشی محوری یافته و ظرفیتهای ژئواکونومی منطقه را فعال کنند. این یعنی با اتخاذ سیاست حسابشده و اصولی در برخورد با اتفاقات مهم مذهبی-فرهنگی مانند پیادهروی اربعین میتوان نتایج بزرگ امنیتی-اقتصادی در میان مدت و بلند مدت کسب کرد.
بهره سخن
اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱ بار دیگر شیعیان و محبان اهل بیت از سراسر جهان خود را به بینالحرمین رسانده تا ندای وحدت و آزادگی سر دهند. حفظ چنین اجتماع دینی میتواند موجب تقویت جایگاه کشورهای مسلمان شده و تأمین منافع راهبردی آنها را در سیاست بینالملل به دنبال داشته باشد. در نظم در حال گذار جهانی لازم است تا با فعال کردن تمام ظرفیتهای تمدنی-مذهبی خود در سطح منطقه غرب آسیا، قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی کشورمان را افزایش داده و تبدیل به بازیگری تأثیر گذار در صحنه بینالمللی شویم. توجه به این نکته لازم است که برای رسیدن به این نقطه لازم است دولتها ارتباط و پیوند طبیعی میان ملتهای مسلمان را صرفاً تسهیل کنند و تبدیل به «بازیگر محوری» در شکلگیری و تثبیت «محور شیعی» در منطقه نشوند، زیرا کار دولتی تأثیر اقدامات خودجوش و ایمانی مردم را ندارد.
* محمد بیات، کارشناس مسائل خاورمیانه