کارگردان و بازیگران ترکیه‌ای فیلم «درخت خاموش» که این روزها در حال اکران در ایران است، با اشاره به سریال‌های ترکیه‌ای می‌گویند که حتی سازندگان این سریال‌ها هم آنچه را می‌سازند قبول ندارند!

خبرگزاری مهر -گروه هنر-نیوشا روزبان: سال‌ها است که مدیران سینمای ایران به دنبال ایجاد شرایط مناسب برای تولید مشترک با کشورهای مختلف از جمله کشورهای همسایه هستند، هر از چند گاهی اخباری درباره تولید مشترک به گوش می‌رسد اما معمولاً اثری که تولید می‌شود چندان مورد توجه مخاطبان دو کشور تولیدکننده قرار نمی‌گیرد.

یکی از آثار سینمایی که به صورت مشترک توسط ایران و ترکیه تولید شده است، فیلم سینمایی «درخت خاموش» با کارگردانی فایسال سویسال و تهیه‌کنندگی علی نوری اسکویی است که به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. فیلمی که عوامل جلوی دوربین آن بازیگران ترک بوده و در کنار آن کارگردان از همکاری با هنرمندان مختلف سینمای ایران به خصوص در حوزه تدوین، فیلمبرداری و موسیقی بهره برده است.

«درخت خاموش» حتی به عنوان یکی از شانس‌های معرفی به‌عنوان نماینده سینمای ترکیه در اسکار ۲۰۲۳ در رسانه‌های این کشور مطرح شد، فیلمی که روایتگر داستان زندگی یک نویسنده ترک در یک شهر کوچک و مواجهه‌اش با گذشته و زندگی پیش رو است.

با آغاز اکران این فیلم سینمایی در گروه «هنر و تجربه» برخی از عوامل این فیلم از جمله فایسال سویسال کارگردان و سردار اورچین و کوبرا کیپ بازیگران «درخت خاموش» به ایران آمده و با حضور در خبرگزاری مهر، به سوالات خبرنگار مهر درباره این فیلم سینمایی پاسخ دادند.

* «درخت خاموش» داستان نویسنده‌ای است که درگیر مسائل و مشکلات خاص خود است، نویسنده‌ای که از جامعه خود دور مانده و برای ارتباط با آن با مشکلاتی مواجه است، یکی از نکاتی که در ابتدای داستان به آن اشاره می‌شود اشاره به نویسندگانی مانند فرانتس کافکا و یا صادق هدایت است که این نویسنده‌ها نیز به نوعی از جامعه خود فاصله داشتند، حتی نقل قولی نیز از کتاب «مسخ» در فیلم آورده می‌شود که نشان دهنده عدم رضایت شخصیت نویسنده فیلم از روزمرگی‌هایش است، دلیل ارائه چنین نکاتی در فیلم چه بود؟

سویسال: در اولین فیلمی که جلوی دوربین بردم، قهرمان قصه یک شاعر بود و شاید یکی از دلایل این اتفاق این بود که خودم در ابتدا شعر و می‌گفتم و بعد از اینکه با سینما آشنا شدم، قصه و داستان نویسی را شروع کردم اما همچنان ذهن من نزدیک به شعر است تا داستان. در فیلم «درخت خاموش» سعی کردم یک نویسنده‌ای را به تصویر بکشم که به نوعی با پدر و گذشته خود مشکل دارد. همچنین سعی کردم با توجه به اینکه خشونت علیه زنان در ترکیه افزایش پیدا کرده است، به نوعی به این مساله نیز اشاره کنم.

مساله دیگر که مربوط به سوال شما است، این است که نویسنده و یا شاعر ترک نمی‌تواند به خوبی با جامعه امروزی ارتباط برقرار کند. این در حالی است که در ایران چنین فرصت‌های ارتباطی وجود دارد، چرا که در ایران مردم از لحاظ فرهنگی در سطحی هستند که حتی می‌توان به راحتی با یک راننده تاکسی درباره سعدی و حافظ حرف بزنید. متأسفانه بعد از تغییر الفبا در ترکیه، فرهنگ و ادبیات ما از جامعه دور افتاد و روشنفکران ما خیلی روشنفکر شده و جامعه خیلی بی‌سواد شدند و این شرایط آنقدر ادامه داشت تا در نهایت همه بتوانند الفبای جدید را فرا بگیرند. در این دوران تغییر، شاعران و نویسندگان، قدمی بزرگ برداشتند و با اینکه در گذشته با ادبیات، الفبا و زبان عثمانی شعر و داستان می‌گفتند با زبان جدید لاتین و الفبای ترکی توانستند اشعار بسیار خوبی بگویند که از جمله آنها می‌توان به اورهان ولی اشاره کرد که به خوبی توانست با زبان و سلیقه مردم ارتباط برقرار کند و موج جدیدی را در شعر ترکیه ایجاد کرد. اما چنین اتفاقی در هنرهای دیگر مانند داستان نویسی، موسیقی و یا نقاشی رخ نداد و همین مساله سبب شد تا نویسندگان و هنرمندان از جامعه دور بمانند.

در این فیلم مخاطب به خوبی درک می‌کند که نویسنده بودن در یک شهرستان کار بسیار سختی است، شاید در استانبول و یا هر شهر بزرگ دیگری بتواند با یک سری از آدم‌ها ارتباط برقرار کند، اما زمانی که نویسنده داستان در یک شهر کوچکی زندگی می‌کند که پدرش در گذشته خودکشی کرده و با زنی ازدواج کرده که هرچند زن یک نقاش و هنرمند است، اما مرد نمی‌تواند خواسته‌های او را برآورده کند، درگیر کشمکشی خاص می‌شود، در واقع مخاطب در این فیلم شاهد کشمکش کاراکتر نویسنده با جامعه، همسر و حتی هنر خود است. چرا که نویسنده داستان ما به دنبال یک هنر خاص است که این هنر خاص مورد پذیرش از سوی جامعه و خانواده نیست، به همین دلیل نویسنده داستان ما همانند ونگوگ به دنبال اصل هنر است و ما سعی کردیم چنین شباهت‌هایی را مثلاً با نشان دادن نقاشی که شبیه نقاشی ونگوگ است به تصویر بکشیم و این مساله درباره هنرمندانی که نامشان برده شده نیز صدق می‌کند.

* پس می‌توان گفت کاراکتر «حیاتی» شخصیت نویسنده در «درخت خاموش» به نوعی نمادی از وضعیت و فاصله ادبیات ترکیه با جامعه امروزی این کشور است؟

سویسال: بله کاملاً درست است و این فاصله تنها مختص به ادبیات ترکیه نشده و سینمای هنری و دیگر رشته‌های هنری در ترکیه را نیز دربر می‌گیرد، به گونه‌ای که وقتی آثار فیلمسازان هنری ترکیه در این کشور نمایش داده می‌شود، افراد بسیار کمی به دیدن این فیلم‌ها در سینما می‌روند در حالی که مخاطب همین فیلم‌ها در خارج از کشور بیشتر است.

* البته معمولاً بین سینمای هنری و مخاطب عام فاصله‌ای وجود دارد و چنین فاصله‌ای نیز در ایران دیده می‌شود. شما به عنوان یک کارگردان چنین فاصله‌ای را یک آسیب می‌بینید؟

سویسال: نمی‌توان چنین فاصله‌ای را آسیب دانست. الزاماً در هنر چنین فاصله‌ای وجود دارد، حتی الیوت هم درباره شعر حرف خوبی می‌زند، او می‌گوید وقتی یک شاعر شعری می‌گوید که مورد پسند بسیاری از مردم قرار می‌گیرد باید به شعر شک داشته باشید، چرا که آن شعر خوب نیست. در واقع شعر خوب یا در کل یک هنر اصیل و ماندگار حتماً در دوران خود خیلی تأثیر نمی‌گذارد، البته که باید تأثیری نیز داشته باشد، به این معنا که در جامعه خود باید یک انعکاسی داشته باشد. اما در دوران مدرن کاپیتالیستی به خاطر دگرگون شدن ابزار مدیا و فاصله گرفتن مردم از یکدیگر و جامعه، روش ارتباط برقرار کردن با هنر نیز تغییر کرده است.

در گذشته کتاب می‌خواندیم و نقدهای بسیاری را از هنر در روزنامه و یا برنامه‌های تلویزیونی داشتیم اما امروز دیگر به سراغ این نقدها نمی‌رویم حتی این روزها کمتر به سینما می‌رویم و بیشتر به سمت اکران‌های دیجیتال و تماشای فیلم در گوشی موبایل رفته‌ایم.

سویسال: می‌خواستم خشونت جامعه به یک نویسنده را نشان دهم، بگویم خشونت چیست؟ نشان دهم که خشونت حادثه‌ای است که وقتی یک فرد خود را قوی‌تر از یک فرد دیگر می‌داند، این حق را به خود می‌دهد که نسبت به ضعیف‌تر قدرت خود را نشان دهد و خشونت در همه جای دنیا اینگونه خود را نشان می‌دهد * برداشتی که از فیلم شما می‌شود این است که انگار نویسنده برای جامعه تبدیل به یک ناهنجار شده و حتی جامعه نسبت به آن واکنش منفی دارد و در حال انتقام گرفتن از آن فرهنگ فاخر است.

سویسال: در واقع جامعه امروزی ترکیه چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک، با هنرمند نمی‌تواند کنار بیاید و در کنار آن خود هنرمند نیز نمی‌تواند با مردم عادی ارتباط برقرار کند که البته این خود دلایل بسیاری دارد که شاید در ایران چنین شکافی عمق چندانی نداشته باشد اما در جامعه امروزی ترکیه این شکاف نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده است.

* در بخشی از صحبت‌های خود به این اشاره کردید که «درخت خاموش» به نوعی به خشونت علیه زنان در جامعه امروز ترکیه اشاره می‌کند، اما پیش از هر چیز خشونتی که علیه شخصیت اصلی داستان یعنی یک مرد نویسنده، از سوی همسر و جامعه تحمیل می‌شود نشان داده شده است. در واقع می‌توان گفت در این فیلم خشونت علیه زنان و مردان به تصویر کشیده شده نه اینکه خشونت نسبت به یک جنس خاص.

سویسال: خشونت علیه زنان از جمله بحث‌های لبه تیغ و بسیار خطرناک است، به خصوص وقتی که مردان در این باره حرف می‌زنند. اما معتقدم اگر یک موضوع درباره زن و مرد باشد باید هر دو طرف مسئولیت آن بپذیرند و درباره آن حرف بزنند. فیلم‌هایی که تا امروز درباره خشونت علیه زنان ساخته شده بیشتر توسط خود زنان ساخته شده و شاید تنها یک یا دو کارگردان مرد درباره چنین موضوعی فیلم ساخته باشند. در چنین فیلم‌هایی تنها نگاه زن به تصویر کشیده می‌شود و تنها زن را به عنوان قهرمان انتخاب می‌کنند.

می‌خواستم در این فیلم نگاهی کلی به خشونت داشته باشم و تنها به معنای خشونت علیه زنان نباشد، به این معنا که بتوانم خشونت جامعه به یک نویسنده را نشان دهم، بگویم خشونت چیست؟ نشان دهم که خشونت حادثه‌ای است که وقتی یک فرد خود را قوی‌تر از یک فرد دیگر می‌داند، این حق را به خود می‌دهد که نسبت به ضعیف‌تر قدرت خود را نشان دهد و خشونت در همه جای دنیا اینگونه خود را نشان می‌دهد. بین جوامع، کشورها و نسل‌ها می‌توان چنین خشونتی را در قدرت دید. معتقدم همه آدم‌ها یکسان هستند و نباید به دلیل رنگ یا نژاد از خود خشونت نشان داد.

در «درخت خاموش» می‌خواستم به مساله کشته شدن زن‌ها اشاره کنم، حتی تلاش کردم تا شخصیت اصلی فیلم که مرد است چنین مسئولیتی را بپذیرد، این درحالی است که شخصیت اصلی ما اصلاً خشونت را بلد نیست، در بخشی از فیلم می‌بینیم که حیاتی شخصیت اصلی فیلم حتی نمی‌تواند یک جمله خشن و یا واکنش خشونت‌آمیز داشته باشد.

* اما حیاتی برای پذیرفتن چنین بار سنگینی بسیار ضعیف است.

سویسال: حیاتی شخصیتی است که از همه ابعاد بسیار ضعیف است و درست همین آدم می‌تواند برای آینده و برای مردم یک امیدی را ایجاد کند، این درحالی است که برای رسیدن به امید نباید در انتظار یک انسان قوی با تمام امکانات بود. معتقدم ضعیف‌ترین آدم‌ها همیشه می‌توانند مسئولیت‌های بزرگ را برعهده بگیرند. یکی از نکاتی که در فیلم به آن اشاره شده مساله کودتا است. در واقع کودتا در تاریخ ترکیه اهمیت بسیاری دارد و تا امروز ترکیه ۳ یا ۴ کودتا را تجربه کرده است، اما تا امروز کسی نتوانسته درباره این کودتاها حرف بزند. هرچند چپگراها در این باره فیلم‌هایی ساخته‌اند و در این فیلم نیز اشاره کوچکی به شکنجه‌های دوران کودتا داشته‌ایم. اما من برای اولین بار خواستم با این فیلم نشان دهم که خشونت، کودتا و یا سرکوب نه تنها به فرد ضعیف صدمه می‌زند بلکه بیشتر به جامعه و نسل آینده صدمه وارد می‌کند.

شخصیت‌هایی مانند حیاتی و پدرش در کودتا دچار خشونت شده‌اند، همانطور که پدرش در دوران کودتا نتوانسته در برابر شکنجه و کشته شدن دوستش واکنش نشان دهد، حیاتی نیز زمانی که شاهد کشته شدن یک زن می‌شود، واکنش متفاوتی را نشان می‌دهد. وقتی در فیلم نشان نمی‌دهیم زنی که کشته شده زن خود حیاتی است یا فرد دیگر باعث جهانی‌تر شدن موضوع می‌شود، این نشان می‌دهد اگر در برابر خشونت علیه زنان سکوت کنیم خود نیز در این خشونت و اتفاق سهیم هستیم. متأسفانه امروز هم همانند گذشته در جوامع مختلف اگر اتفاقی این چنین اتفاقی رخ دهد، شاهدان سکوت می‌کنند.

نوری اسکویی: حیاتی انعکاس شخصیتی است که می‌توان او را جمع اضداد دانست، او هم ضعیف است که البته این ضعف نه به خاطر اینکه بی وجود، ناتوان و بی عرضه است، بلکه از این بابت است که طعم خشونت را در کودکی چشیده و همین امر سبب شده تا این تجربه درون او مانند یک اهرم کنترل‌گر به گونه‌ای کار کند تا حیاتی شبیه جامعه نباشد. این کنترل و فکر روشنی که شخصیت حیاتی دارد باعث می‌شود تا در جامعه ضعیف شود، چرا که جامعه امروزی قدرت محور است و دوست دارد آدم‌ها را خشن ببیند به همین دلیل حیاتی در چنین جامعه‌ای یک آدم منفعل و ضعیف نشان داده می‌شود، در حالی که همین شخصیت تصمیم می‌گیرد کاری را انجام دهد یک کار کاملاً پیچیده انجام می‌دهد و می‌گوید به زندان آمده‌ام تا مجازات شوم، حتی برای فکرهایی که به ذهنم آمده است. از طرف دیگر ما یک شجاعت خیلی بیشتری از این آدم در مواجهه با خودش می‌بینیم، یعنی این فرد برای اینکه بتواند خود را به درجه بالاتری بکشاند، از خود شجاعت بهتر و بیشتری نشان می‌دهد.

می‌توان گفت تصمیم حیاتی، نشان‌دهنده همان جایگاه هنرمند در جامعه است که نمی‌تواند در چنین جایگاهی تماشاچی باشد، حتی وقتی شاهد خشونت و قتل می‌شود، به دلیل تجربه‌ای که از خشونت داشته است، سکوت نمی‌کند. یکی دیگر از مهمترین ویژگی‌ها، عقیم بودن حیاتی است، در واقع این فرد زمانی عقیم بودن جسمی و هنری اش به پایان می‌رسد که تصمیم می‌گیرد فاصله خود با جامعه را بپذیرد و نقش خود به عنوان یک هنرمند را می‌پذیرد و تصمیم می‌گیرد که باید چه کاری انجام دهد.

* یعنی وقتی تصمیم به انتقام هم می‌گیرد، در جایگاه هنر این انتقام را می‌گیرد؟

سویسال: همینطور است، حیاتی درست مانند یک هنرمند با تصمیم خود، انتقام را از وجدان خود می‌گیرد. او می‌تواند حتی از خشونت کلامی در برابر آدم‌ها استفاده کند اما چنین کاری نمی‌کند.

* آقای اورچین شما به‌عنوان بازیگر نقش «حیاتی» در «درخت خاموش» درباره این نقش و تفاوت آن با دیگر آثاری که تا به امروز بازی کرده‌اید توضیح دهید؟

اورچین: زمانی که برای اولین بار فیلمنامه «درخت خاموش» به دستم رسید تا آن را مطالعه کنم بسیار هیجان‌زده شدم چرا که داستان هم از لحاظ ادبی و هم بار دراماتیک قصه بسیار تأثیرگذار و جالب بود. شخصیت حیاتی یک شخصیت تک بعدی نبوده و ابعاد مختلفی را دربر می‌گرفت که به عنوان بازیگر باید به آن توجه می‌کردم. داستان نیز از لایه‌های مختلفی برخوردار بود که خود جذابیت‌های بیشتری را ایجاد می‌کرد.

نکته مثبتی که در زمان فیلمبرداری وجود داشت، آشنایی من با آقای سویسال به‌عنوان کارگردان بود و این خود می‌توانست نقطه قوتی باشد تا بتوانم نقش «حیاتی» را بازی کنم چرا که این آشنایی باعث شد تا ما راحت‌تر بتوانیم برای این نقش به توافق برسیم. کاراکتر «حیاتی» برای من بسیار آشنا و ملموس بود و من افرادی این چنین را دیده‌ام که چنین شرایطی را پشت سر گذاشته اند و یا حتی بعد از تجربه کودتا منزوی شده‌اند. تأثیرگذاری این شخصیت از اهمیت بسیاری برخوردار است. در واقع باید بگویم که بوجود آمدن کودتاها در ترکیه و تأثیر آن در جامعه باعث شد تا آدم‌های جدید با سبک متفاوت فرهنگی در جامعه شکل بگیرند.

«حیاتی» شخصیتی است که در برابر جامعه امروزی خود با هنر به مقابله پرداخته است و با توجه به فشارهای اجتماعی مجبور به ازدواجی شده که خودش هم به درست بودن آن شک دارد و همیشه مجبور بوده با گذشته خود درگیر باشد. او به دنبال این است که گذشته خود را درک کند تا مجبور به اقدام عمل انتقامی نباشد و شاید یکی از دلایلی که باعث شد حیاتی انتقام نگیرد این بود که در نهایت توانست گذشته خود را درک کند. نکته مهم در «درخت خاموش» این است که من به‌عنوان بازیگر باید تلاش می‌کردم تا یک کاراکتر جدیدی را متولد کنم و این بزرگترین چالش من در این فیلم به شمار می‌رفت.

اسکویی: خیلی وقت‌ها بازیگر سعی می‌کند تا یک شخصیت را تقلید کند اما در این فیلم آقای اورچین شخصیتی را خلق می‌کند که مابه ازای آن در بیرون چندان وجود ندارد و او به عنوان بازیگر از ابتدا باید آن را خلق کند به گونه‌ای که برای مخاطب هم باورپذیر باشد و این کار بسیار سخت بود.

* البته فکر می‌کنم خلق شخصیتی مانند «حیاتی» برای سینمای ترکیه بسیار تازه باشد، اما معمولاً مخاطب سینمای هنری ایران با چنین کاراکترهایی آشنا بوده است.

اورچین: بله همینطور است، «حیاتی» می‌تواند یک شخصیت جدید در سینمای ترکیه باشد. یکی از تاثیرگذارترین بخش‌های این فیلم آن است که انتقام هدف اصلی «حیاتی» نبوده و بدون آن به مسیر خود ادامه می‌دهد. کاراکتر «حیاتی» با هیچکدام از اتفاقات گذشته و حال ارتباطی نداشت اما شرایط اجتماعی ایجاب می‌کرد که مسئولیت اجتماعی خود را در این زمینه بپذیرد و مسئول برخی از اتفاق‌هایی که هیچ دخالتی در آن ندارد باشد، در واقع حیاتی به این نتیجه رسیده بود که او نیز می‌تواند به نوعی مسئول اتفاق‌هایی که برای اطرافیانش رخ می‌دهد باشد.

* از نگاه شما، حیاتی نسبت به همسرش بی‌مسئولیتی داشته است؟

اورچین: حیاتی با اینکه هیچ کاری در برابر همسر خود انجام نداده است، اما بارها و بارها در ذهن خود تلاش کرده تا به او صدمه بزند. درست است که هیچ عمل خشونت‌آمیزی انجام نداده اما چون در ذهن خود به آن فکر کرده چنین عملی را ناپسند می‌داند و نسبت به آن احساس مسئولیت می‌کند.

* نقش سراب با بازی کوبرا کیپ، به نوعی یک دریچه به سمت روشنایی برای کاراکتر «حیاتی» به شمار می‌رود، در کنار آن گاهی احساس می‌شود که سراب نگاهی انتقادی به همسر حیاتی دارد.

کوبرا کیپ: بی‌شک زمانی که سراب در مقابل حیاتی قرار می‌گیرد، یک نور و پنجره‌ای به روی شخصیت اصلی داستان باز می‌شود. نقطه اشتراک سراب و حیاتی علاقه آنها به ادبیات است و همین مساله باعث برقراری ارتباط دوستانه بین آنها می‌شود و این شخصیت تأثیر عمیقی روی شخصیت حیاتی دارد به گونه‌ای که حیاتی در مواجه با سراب است که تازه متوجه می‌شود چه چیزهایی را در گذشته از دست داده است. پیش از هر چیز برای سراب این مهم است که بتواند دنیای حیاتی را کشف کند و هیچ علاقه‌ای به قضاوت یک طرفه در رابطه حیاتی و همسرش نداشته و هیچ کسی را در این رابطه مقصر نمی‌داند.

اورچین: اگر در سریال‌های ترکیه‌ای یک فرهنگ خاص به تصویر کشیده می‌شود که در آن فرهنگ خیانت و دیگر ناهنجاری‌ها هست به این معنا نیست که جامعه اصلی مردم ترکیه نیز همین گونه باشند. در واقع چنین داستان‌هایی بیشتر برای تجارت و جذب مخاطب به تصویر کشیده می‌شود و با توجه به اینکه مورد استقبال قرار می‌گیرد تولید آن نیز افزایش پیدا می‌کند سویسال: من معتقدم که سراب یک روزنه امید برای حیاتی است، در واقع اگر سراب وارد قصه نمی‌شد این احتمال وجود داشت که حیاتی شبیه دیگر کاراکترهای سینمای کلاسیک شود و تبدیل به یک شخصیت انتقام جو شود و از همسر و جامعه‌اش انتقام بگیرد. آمدن سراب یک دریچه جدیدی برای حیاتی باز می‌کند. همان دریچه‌ای که در خود هنر وجود دارد، هنری که حیاتی می‌تواند خود را در آن پیدا کند و به زندگی ادامه دهد. حیاتی زمانی که تصمیم به نوشتن می‌گیرد عقیم بودن از لحاظ جنسی و معنوی را جبران می‌کند. تأثیرگذاری سراب بر حیاتی به این دلیل است که حیاتی با دیدن سراب به یاد معشوقه قدیمی خود می‌افتد که نتوانسته بود در زمان خود درباره این عشق حرف بزند.

درباره رابطه سراب و حیاتی به من پیشنهاد داده بودند که بهتر است حیاتی عاشق سراب شود اما من برای اینکه حیاتی را تبدیل به یک کاراکتر جدید در سینمای ترکیه کنم از چنین رابطه‌ای در داستان فاصله گرفتم.

* سریال‌های ترکیه‌ای تبدیل به یک صنعت پول ساز برای این کشور شده است، سریال‌هایی که می‌تواند نماینده و ویترین فرهنگ و رسوم این کشور به مخاطبان خارجی خود باشد. در این سریال‌ها بیشتر مسائل و مواردی از جمله خیانت، عشق‌های چند ضلعی و دیگر ناهنجاری‌ها به تصویر کشیده می‌شود و خیلی کم پیش می‌آید که شرافت و انسانیت را همانند «درخت خاموش» به تصویر کشد. تفاوت موضوعی و نمایش فرهنگی میان سریال‌ها و آثار سینمایی ترکیه از کجا شکل می‌گیرد و چرا این فاصله اینقدر زیاد است؟

اورچین: این یک مساله بسیار مهم و حیاتی است که به آن اشاره کردید، چطور یک انسان می‌تواند شخصیت و احساسات مختلف را درون خود بگنجاند؟ در اجتماع نیز چنین مسأله‌ای وجود دارد، به این معنا که جامعه از کاراکترهای مختلف شکل می‌گیرد که می‌تواند شامل انسان‌های شریف، خائن، دزد و یا قاتل باشد و همیشه چنین تضادهایی در چه درون هر فرد و هر جامعه‌ای وجود دارد، در همین راستا است می‌توان براساس همین تضادها و تفاوت‌ها فیلم و سریال‌هایی برگرفته از تخیل ساخت. اما نباید این مساله را فراموش کنیم که اگر در سریال‌های ترکیه‌ای یک فرهنگ خاص به تصویر کشیده می‌شود که در آن فرهنگ خیانت و دیگر ناهنجاری‌ها هست به این معنا نیست که جامعه اصلی مردم ترکیه نیز همین گونه باشند. در واقع چنین داستان‌هایی بیشتر برای تجارت و جذب مخاطب به تصویر کشیده می‌شود و با توجه به اینکه مورد استقبال قرار می‌گیرد تولید آن نیز افزایش پیدا می‌کند.

سویسال: دلیل نمی‌شود، کسانی که این فیلم‌ها را می‌سازند خودشان نیز به این فرهنگ و رفتاری باور داشته باشند. تنها مساله این است که مردم از دیدن چنین قصه‌هایی لذت می‌برند. سینمای مستقل و مخاطبان آن در ترکیه هرچند قابل مقایسه با تعداد مخاطبان سریال‌ها نمی‌شود اما این نوع از سینما نیز تمام تلاش خود را می‌کند تا به راه خود ادامه دهد هرچند چندان فروش ندارد.

اورچین: نباید فراموش کنیم که صنعت سینمای ترکیه نیز یک نوع تجارت است اما مخاطبان سینما و سریال در ترکیه متفاوت است و کسانی که این دو جریان را سازماندهی می‌کنند نیز با هم فرق دارند. البته باید این مساله را هم یادآور شوم که سازندگان این سریال‌ها آن چیزی که می‌سازند قبول ندارند اما به عنوان تکنیک و ترفندهای سریال سازی تجاری مورد توجه قرار می‌گیرد. کسانی که این سریال‌ها را می‌سازند نیز باور ندارند که آنچه در این سریال‌ها نشان داده می‌شود فرهنگ کشورشان است. البته درباره اینکه آنچه که در سریال‌ها و فیلم‌های یک کشور نشان داده می‌شود می‌تواند نمایانگر فرهنگ آن کشور باشد نظری ندارم.

کوبرا کیپ: معتقدم سریال‌ها نمی‌تواند مانند یک فیلم سینمایی اثر هنری باشد، بلکه برای گذران زمان فراغت و یک سرگرمی است. مساله دیگر این است که مخاطب با این دید به سریال‌ها نگاه نمی‌کند که داستان‌ها روایت زندگی‌های عادی است. محتوای این سریال درباره یک سری آدم‌های بسیار پولدار است که در ویلاهای خاص کنار دریا زندگی می‌کنند که با واقعیت جامعه متفاوت است.

اسکویی: ما جزو معدود کشورهایی هستیم که ارتباط سینمایمان با دنیا تقریباً کمرنگ است، در چنین شرایطی تولید مشترک با انتخاب‌های درست به این معنا که یک فیلم شریف وقتی بخش درستی از جامعه ترکیه را به مردم ما نشان می‌دهد، کمک می‌کند تا بسیاری از غبارها و اشکال‌ها شسته شود و جامعه ما نسبت به همسایه خود واقع‌بین تر باشد * آقای اسکویی به‌عنوان تهیه‌کننده ایرانی فیلم درباره اهمیت تولید مشترک در سینما توضیح دهید؟

اسکویی: یکی از اتفاقات خوبی که با هم نشینی و تبادل فرهنگی برای تولید یک محصول صورت می‌گیرد، این است که شکل جدیدی از فرهنگ، شخصیت و نگاه مردم ترکیه را می‌توانیم به مخاطبان خودمان نشان دهیم. زمانی که سینمای ایران در کنار سینمای ترکیه قرار گرفته است، به نوعی باعث غبارزدایی از تصور ذهنی مخاطب می‌شود، مخاطبی که تنها تصورش از مردم ترکیه همان چیزی است که در سریال‌ها به تصویر کشیده شده است، همان تصویری که سینماگران ترک به آن هم نگاه جدی ندارند. زمانی که ارتباط فرهنگی شکل می‌گیرد و جریان هنر در فرهنگ‌های مختلف می‌چرخد باعث می‌شود تا این غبارها از بین برود. یکی از مشکلاتی که در ادامه این موارد وجود دارد این است که اگر چنین ارتباط‌های فرهنگی وجود نداشته باشد سینما دچار رکود و فساد می‌شود. ما جزو کشورهایی هستیم که ارتباط سینمایمان با دنیا تقریباً کمرنگ است، در چنین شرایطی تولید مشترک با انتخاب‌های درست به این معنا که یک فیلم شریف وقتی بخش درستی از جامعه ترکیه را به مردم ما نشان می‌دهد، کمک می‌کند تا بسیاری از غبارها و اشکال‌ها شسته شود و جامعه ما نسبت به همسایه خود واقع‌بین تر باشد.

نکته جالب دیگر این است، در ترکیه این همکاری میان سینمای ایران و ترکیه و حضور چنین فیلم شریفی در سینمای ترکیه برای آنها می‌تواند پالس های مثبت به همراه داشته باشد، چرا که به تصویر کشیدن بخشی از این شرافت را از سینمای ایران می‌دانند. مساله جالب دیگر این است که بعد از ساخت «درخت خاموش» شاید بیش از ۱۰ فیلمساز ترک پیشنهاد همکاری با ایران را داشتند، در واقع یکی از دلایل این تمایل به همکاری این است که می‌خواهند سینمای هنری خود را تقویت کنند. البته این را هم نباید فراموش کرد که چنین همکاری‌هایی به خوبی توانسته تأثیر صنفی خود را داشته باشد، به گونه‌ای که تعدادی از عوامل ایرانی «درخت خاموش» در حال حاضر در پروژه‌های مختلف خارجی حضور پیدا کرده‌اند.

مساله دیگر این است که تولید مشترک در سینما زمانی می‌تواند معنا پیدا کند که آن نگاه فرهنگی در پروژه دنبال شود، به عنوان مثال فایسال سویسال خوشحال است چرا که مزه ایرانی تدوین آقای خرقه پوش در فیلم هست و چنین نگاهی را بی‌شک سینماگران و هنرمندان سینمای ترکیه آن را درک می‌کنند. معتقدم این یک مسیر بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد. این در حالی است که مدیران فرهنگی ما در دوران‌های مختلف چنین نگاهی را به تولید مشترک در سینما نداشتند و باید از اندک مدیرانی که این راه را برای تولید مشترک تشکر کنیم.

در دوره‌ای در مدیریت بنیاد سینمایی فارابی، ورود به روند تولید یک فیلم سینمایی که نه بازیگر و نه کارگردان ایرانی دارد بسیار سخت بود و این مساله با درایت مدیریت قبلی فارابی رخ داد. در مدیریت جدید فارابی نیز، دوستانی که در حوزه پخش بودند این شجاعت را داشتند تا این فیلم را در سینماهای ایران نمایش دادند. معتقدم این فیلم یک کار شریف است که می‌تواند ادامه داشته باشد.