یک استاد فرهنگ و ارتباطات معتقد است درافتادن به دام رویکرد تقابلی (Counter Flow)، رسانه‌های ایرانی را از سردمداری ضدجریان (Contra Flow) و ایجاد گفتمان نو در عرصه ارتباطات جهانی بازداشته است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ فاطمه ترکاشوند: رسانه‌های بین المللی ایران بر اساس مأموریتی برای ایجاد جریان موازی با رسانه‌های قدرتمند جریان اصلی در جهان ایجاد شدند. اما به نظر می‌رسد موانع بسیاری سر راه رسانه‌های ضدجریان در جهان وجود دارد. رسانه‌هایی که نمی‌خواهند بازگوکننده روایت رسانه‌های جریان اصلی باشند اما هنوز برای مقابله با آن‌ها به اندازه کافی قدرتمند نیستند.

از سوی دیگر اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه شنیدن حرف‌های جدید است. سیطره روایت رسانه‌های جریان اصلی که در آن خبری از مسائل و مواضع کشورهای در حال توسعه نیست و مواضع ملت‌های مختلف تحت سلطه و ظلم، مسکوت گذاشته می‌شود، افکار عمومی بخش بزرگ‌تر جهان را تشنه شنیدن روایت رسانه‌های ضدجریان کرده است؛ روایتی که هنوز به آن دسترسی ندارند و نمی‌دانند از کدام کانال و در کدام شبکه باید به دنبالش بگردند.

البته این مسئله، جدید نیست و دست‌کم پس از انتشار گزارش کمیسیون مک‌براید با عنوان «یک جهان، چندین صدا» در سال ۱۹۸۰ همه می‌دانند که تولید و توزیع اطلاعات در سطح جهان کاملاً ناعادلانه است و این رویه باید تغییر کند. اما هنوز کسی نمی‌داند چه کسی و چطور باید زنگوله را گردن گربه بیندازد!

برای جست‌وجو درباره چندوچون این مسئله و راه‌های تقویت ضدجریان در رسانه‌های ضدجریان خصوصاً رسانه‌های ایرانی، به سراغ حسن بشیر، مدرس و نویسنده حوزه رسانه و ارتباطات و عضو هیئت علمی گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) رفتیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* رسانه‌های ایرانی یا نزدیک به محور ایران تا چه اندازه در ایجاد ضدجریان در تولید و توزیع خبر در جهان موفق بوده‌اند؟

در آغاز باید میان دو رویکرد مهم خبری در سطح بین المللی و جهانی یعنی «رویکرد تقابلی» که معادل (Counter Flow) و «ضد جریان» (Contra Flow) تفاوت قائل شویم. در رویکرد تقابلی، تلاش می‌شود که در برابر اخبار منفی مثلاً در مورد کشور خودمان، رسانه ملی و رسانه‌های دیگر، در صدد پاسخگویی، بدگویی، درشت خویی، انتقاد و غیره بر آیند تا به یک معنا در مورد آن اخبار منفی افشاگری کنند و حقانیت خود را ثابت کنند. این روش، اگر چه در برخی موارد شاید مفید باشد، ولی در حقیقت افتادن در دام اخبار منفی دیگران است.

مخاطبان این رویکردها، در نهایت هر دو طرف را به دلیل شیوه رفتار خبری آن‌ها، محکوم می‌کنند و آن چه از این فرایند در ذهن آنان باقی می‌ماند، اصل ماجرا و خبر منفی است. اگر هم تردیدی صورت گیرد، این تردید برای مدت کوتاهی در ذهن آنان باقی می‌ماند.

در حالی که در رویکرد موسوم به «ضد جریان»، ایجاد جریان‌های دیگر خبری و تحلیلی مخصوصاً در سطح جهانی، برای ایجاد گفتمان‌های جدید و نیفتادن در دام اخبار منفی است. در اینجا لازم است به دو مثال مهم اشاره شود. مثال اول، راه‌اندازی سینمای بالیوود در هند در مقابل سینمای هالیوود است. سینمای هالیوود جهان را تسخیر کرده بود و دولت هند محتوای این سینما را در تقابل با هویت هندی می‌دانست و به جای این که فقط به مقوله تهاجم فرهنگی و رویکردهای تقابلی بپردازد، تلاش کرد جریان جدیدی را ایجاد کند که نهایتاً بتواند در برابر سینمای هالیوود قد علم کند. در این زمینه بسیار هم موفق بود. الان در سطح جهانی، سینمای بالیوود از اقبال بسیار زیادی برخوردار است. مثال دوم، راه‌اندازی شبکه الجزیره در برابر شبکه CNN آمریکا است که مخصوصاً در آغاز تولد، با مصاحبه‌هایی که در مورد بن لادن و غیره انجام داد، کلاً صحنه خبری جهانی را از آن خود کرد. رسانه ملی نیز در این زمینه شبکه‌های «العالم» و «PressTV» را راه اندازی نمود.

در مورد رسانه‌های ایران، بخصوص رسانه‌های بین المللی که وابسته به رسانه ملی است، می‌توان ترکیبی از دو رویکرد را مشاهده کرد. رویکرد تقابلی و ضد جریان. اما به نظر می‌رسد، نسبتاً رویکرد تقابلی بیشتر از ضدجریان مورد استفاده قرار گرفته است. در حالی که در رابطه با رسانه‌های نزدیک به ایران می‌توان این نسبت را معکوس دید. به عبارت دیگر، ایجاد ضدجریان، بیش از رویکرد تقابلی وجود دارد و البته این نیز قابل توقع است چون رسانه‌های مزبور مسئولیتی در قبال اعلام مواضع دائمی درباره اخبار منفی درباره ایران ندارند.

* چند ضدجریان عمده در جهان کنونی ارتباطات موجود می‌توان نام برد؟ کدام یک قوی‌تر عمل کرده است؟ علت موفقیت نسبی آن چیست؟

به نظر می‌رسد در ایران «العالم» در جهان عرب از تأثیرگذاری بیشتر برخوردار است و در تلاش است که ضدجریان‌های جدیدی ایجاد کند و تحلیل‌های کلان ارائه دهد. نمونه دیگر سینمای بالیوود است که به آن اشاره شد. شبکه «المنار» نیز از شبکه‌های موفق برای ایجاد ضدجریان در جهان اسلام است. البته در برابر این موارد ایجاد شبکه «العربیه» و «منوتو» توسط عربستان سعودی را نیز نباید فراموش کرد که در تلاش هستند مسائل جدید و در حقیقت نوعی ضدجریان خبری در سطح ایران، منطقه و جهان اسلام ایجاد نمایند.

* چه الزاماتی را باید برای تقویت ضدجریان ایرانی در نظر بگیریم؟

فهم این دو رویکرد بسیار مهم است. این فهم نیازمند شناخت گفتمان‌های جهانی، قدرت تحلیل این گفتمان‌ها، شیوه‌های مختلف تولید اخبار، توجه به نیازهای بین المللی در حوزه اخبار مؤثر و امثالهم است. بدون این قدرت‌ها و آموزش‌های لازم در این زمینه نمی‌توان ضدجریان‌های مناسب و قدرتمند ایجاد نمود.

* نقش شهروندخبرنگاران در تولید هدفمند ضدجریان چیست؟ این نقش تا چه اندازه مشروط است بر تسهیل دسترسی آنان به جریان اطلاع‌رسانی جهانی و حضورشان در اینترنت؟ آیا اعتماد به شهروندخبرنگاران، راهی برای تقویت ضدجریان است یا ممکن است علیه خود عمل کند و به جریان جهانی بپیوندد؟

سوال بسیار مهمی است. اتفاقاً امروزه با وجود شبکه‌های اجتماعی و فیک نیوزهای مختلف، ایجاد ضدجریان از اهمیت و حساسیت زیادی برخوردار است. متأسفانه به جای ایجاد ضدجریان و طرح جریان‌های مهم اجتماعی و ایجاد حساسیت در مورد آن‌ها بسیاری از افرادی که حتی در صدد پاسخ به شایعات، اخبار منفی، فیک نیوزها و غیره هستند در دام این اخبار افتاده و هزینه‌های زیادی از نظر زمانی و پولی و پرسنلی نیز در این زمینه صرف می‌شود. در حالی که اگر یک تقسیم‌بندی جدی در این زمینه انجام شود و بخشی از تولیدات خبری با رویکرد تقابلی به معنای روشنگری و امثالهم صورت گیرند و برخی به دنبال ایجاد ضدجریان باشند، اقدامات انجام شده در این زمینه موفق‌تر خواهد بود.

اتفاقاً در این رابطه نقش شهروندخبرنگار بسیار مهم و حیاتی است. مردم که امروز به نوعی می‌توان همه آنان را شهروندخبرنگار دانست، می‌توانند با وجود امکانات شبکه‌های اجتماعی که امروزه عمدتاً اکثریت مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند، با طرح مسائل جدید، مثبت، مفید، کارساز، انتقادی، توجیهی، تبیینی و غیره سهم عمده‌ای در ایجاد ضدجریان های جدید داشته باشند. این مساله به معنا این نیست که نقدی صورت نگیرد یا افشاگری در مورد مسائل مهم انجام نگیرد، اما این انتقادها و افشاگری‌ها باید سمت و سوی سازنده در جامعه داشته باشند.

* نهادهای بین‌المللی موازنه‌کننده جریان اطلاعات در جهان، بیشتر به سمت تقویت جریان اصلی حرکت می‌کنند یا برای ضدجریان هم فرصت‌هایی برای همکاری و بهره‌برداری به نفع ایجاد عدالت و توسعه اطلاعاتی در این رقابت جهانی وجود دارد؟

نهادها و خبرگزاری‌ها و رسانه‌های بین المللی همیشه در سه سطح در جهان حرکت می‌کنند؛ سطحی که به دنبال تقویت و وجهه‌سازی برای رسانه جریان اصلی خود هستند، در این زمینه تلاش می‌کنند که با طرح تصمیمات مهم، سیاست‌گذاری‌های اساسی و غیره در سطح ملی و بین المللی برای جریان اصلی وجهه‌سازی کنند.

در سطح دیگر به دنبال رویکرد تقابلی و پاسخ‌دهی هستند. این پاسخ‌دهی البته همیشه همراه با طرح گفتمان جدید همراه است. به عبارت دیگر در رویکرد تقابلی اکتفا به موضع‌گیری تقابلی و پاسخگویی یا توضیح نمی‌کنند و در تلاش هستند در کنار آن‌ها یک گفتمان جدید و یک رویکرد جدیدی که می‌تواند یک ضدجریان به شمار آید مطرح کنند تا ذهن مخاطب از مساله قبلی به موضوع بعدی معطوف شود.

در سطح سوم، تلاش جدی برای ایجاد ضدجریان و طرح مسائل و گفتمان‌های جدید در سطح بین المللی می‌کنند و به عبارتی هر روز مساله جدیدی برای کشورها و ملت‌های مختلف ایجاد می‌کنند. این ضدجریان ها قطعاً با اهداف مختلف ایجاد می‌شوند. اما مهمترین هدف در این زمینه ایجاد گفتمان‌های جدیدی است که کشورها برای جذب مخاطبان مختلف ایجاد می‌کنند و البته در این زمینه اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی و غیره نیز وجود دارد.