به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا خاتم در یادداشتی که در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است به جنبههای مختلف پیاده روی باشکوه اربعین پرداخته است.
سیل خروشان شیفتگان سید و سالار شهیدان علیهالسلام در پیادهروی اربعین، در واقع حرکت لشکر حق در جنگ عقیده است به سمت فرمانده خویش. در این لشکر عظیم، مرز، گویش، نژاد، رنگ پوست و… جایگاهی ندارد.
اربعین جلوه جنگ عقیده و عاشورا، صحنه رویارویی حق و باطل، جنگ عقیدهها و آرمانهاست. بسیاری با قرار گرفتن در جبهه کفر و جنگ با حجت خدا شکسته خورده، امتحان بزرگ الهی شدند.
ویژگی جنگ عقیده
جنگ عقیده به گونهای است که برای سعادت و شقاوت انسان، لازم نیست حتماً از جبهه مقابل سربازی را از بین برد؛ بلکه صرف قرار گرفتن در لشکر حق یا باطل، نفس کشیدن در آن لشکر و رضایت به عملکرد آن، چه بسا آدمی را به اعلی علیینْ صعود، یا به اسفل السافلینْ سقوط دهد.
وسعت جنگ عقیده
این ویژگی جنگ عقیده باعث شده تا میدان مبارزه آن محدود به سال ۶۱ هجری و روز عاشورا نباشد و وسعتی به پهنای تمام دورانها تا قیامت داشته باشد. این همان معنای عبارت زیارت وارث است که میخوانیم: «وَ لَعَنَ الله أمهً سَمِعَتْ بِذلکَ فَرَضیَتْ بِه »؛[۱] «و خدا لعنت کند مردمی که این جریان را شنیدند و بدان راضی شدند».
خداوند همانگونه که با قاتلان امام حسین علیهالسلام معامله میکند، با کسانی که به عملکرد وحشیانه ایشان راضی باشند، معامله خواهد کرد.
سیاهی لشکر جبهه کفر
به قطع و یقین اگر کسی در جنگ عقیده، سیاهی لشکر جبهه کفر باشد، مجازات خواهد شد. ابن رباح نقل میکند: «مرد نابینایی را که روز شهادت امام حسین علیهالسلام در کربلا حاضر شده بود، دیدم. شخصی علت نابینایی او را پرسید. او در پاسخ چنین گفت: ما ده نفر رفیق و دوست بودیم که برای کشتن حسین به کربلا رفتیم؛ ولی من از شمشیر، تیر و نیزه استفاده نکردم. چون حسین کشته شد، به خانه خود بازگشته و بعد از خواندن نماز عشا، به خواب رفتم.
در عالم رؤیا شخصی نزد من آمد و گفت: رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله تو را فرا میخواند؛ برخیز و اجابت کن. گفتم: مرا با رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله چه کار است؟ آن شخص گریبان مرا گرفت و کشان کشان نزد پیامبر برد.
من نزدیک رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله رفته و مقابل او زانو زدم و به حضرتش سلام کردم؛ ولی آن حضرت جواب نداد و مدت زیادی مکث کرد. پس از آن سر خود را بلند کرد و فرمود: ای دشمن خدا! هتک حرمت مرا نمودی و عترت مرا کشتی و حق مرا رعایت ننمودی. گفتم: یا رسول الله! به خدا قسم من در کشتن فرزندانت نه شمشیر زدم و نه نیزه به کار بردم و نه تیری انداختم. فرمود: راست گفتی؛ ولی سیاهی لشکر کشندگان حسین را زیاد کردی. نزدیک من بیا. من نزدیک آن حضرت رفتم. دیدم طشتی پر از خون نزد اوست. به من فرمود: این خون فرزندم حسین است. سپس از آن خون به چشم من کشید. چون بیدار شدم، تاکنون چیزی را نمیبینم ».[۲]
اربعین لشکر یا سیاهی لشکر جبهه حق
عاشقان سیدالشهدا علیهالسلام با پیادهروی اربعین به عنوان بزرگترین سیل حرکت انسانی به سوی کانون جبهه حق، نه تنها سیاهی لشکر جبهه حق و حقیقت هستند، بلکه با تحمل تمام سختیهای این مسیر، در واقع به آرزوی «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» جامه عمل پوشاندند.
دلداده حضرت عشق که مسیر طولانی را با زن و فرزند سپری میکند، تمام سختی و مشقت سفر را به جان میخرد و باکی از هزینههای سفر عشق ندارد، به معنای واقعی کلمه، «بِأبی أَنْتُمْ وَ اُمّی وَ أهْلی وَ مالی وَ اُسْرَتی» را به تصویر میکشد.
تجمع شیفتگان اباعبدالله الحسین علیهالسلام در اربعین که بزرگترین تجمع انسانی جهان اسلام است، در واقع تجمع لشکر حق در جنگ عقیده است؛ لشکری که در آن مرز، گویش، نژاد و قبیله معنایی ندارد و خدمت در آن، بزرگترین جهاد است.
پینوشت:
[۱]. مفاتیح الجنان، زیارت وارث.
[۲]. لهوف، ص ۱۶۵.