خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: حضور زنان در همه عرصهها انکار ناپذیر است. حضور زنان به صورت فعال در مشاغل مختلف به گونهای است که کمتر جایگاهی را پیدا میکنیم که قلههای آن را بانوان فتح نکرده باشند. اما در بسیاری از مواقع همزمانی چند کار برای او یا مشکلزا بوده و یا استعدادهایش را شکوفا کرده است. اما اینکه میگوئیم مشکلزا بوده و یا در راستای شکوفایی استعدادش همراه بوده معنی توانایی یا ناتوانی شخص را نمیدهد. بلکه به نوع شخصیت افراد برمیگردد و تجربیاتی که در گذشته داشتهاند و اطلاعاتی که از طریق مطالعه و مشاهده و ارتباط به دست آوردهاند و عوامل دیگر. از آنجایی که دنیای زنان همیشه مورد توجه بشر بوده و مطالعه هر چه بیشتر آن ابعاد وجودی شخص را کشف میکند و به افراد نشان میدهد، مجله مهر بر آن شده که با گفت و گو با مادرانی که در مشاغل مختلف فعالیت دارند، به روایتهای آنان از زندگی یک مادر بپردازد. در گزارش امروز میزبان خانم «مریم شعبانی» به عنوان یک خانم کارگردان و نویسنده تئاتر بودیم. مادری که اکنون یک پسر ۶ ساله دارد.
شعبانی کارشناسی هنر خوانده است. هم هنرهای تجسمی و هم هنرهای نمایشی. آخرین کارش هم در دوران سفر اربعین در عراق بوده که نمایش «سه ستاره داشتم یک ماه» را در موکبهای مختلف اجرا میکردهاند. کار جدیدشان هم نمایش «فاطمه» است که بناست به زودی روی سکوی سالنهای نمایش اجرا شود. او از سال ۸۸ مشغول این کار است.
دو شغل ۲۴ ساعته
کارگردانی تئاتر و سینما یک شغل تمام وقت است که شخص حتی حین خواب هم در حال کشف و شهود و اندیشیدن است. دائم در حال تفکر در مورد انسانها و فلسفه وجود انسان و فلسفه وجود است. کارهای هنری به طور کلی، شغلی تمام وقت با مطالعه و تفکر حین این موضوع هستند. من همیشه فکر میکردم اگر کارمند بودم تا یک ساعت مشخصی سر کار بودم. بعد که به خانه میآمدم، مشغول کارهای زندگی شخصی میبودم. اما الان هم مادر هستم که خودش به تنهایی یک شغل ۲۴ ساعته است و هم این مشغله را دارم. در کنار این هم مسئول گروه «هنر مقدس» هستم که با آموزشهایی که برای دختران نوجوان داریم بناست به رشد و تعالی این هنر کمک کنیم. خود این مشغلهها برای من درگیری ذهنی و فیزیکی زیادی ایجاد کرده است.
کارگردانی و نویسندگی هم پژوهش وهم مطالعه نیاز دارد. البته که در کنار این دو کارهای عملی هم نیاز دارد. اما بخواهیم شغل را از دید یک مادر بررسی کنیم باید بگوییم یکی از مشکلات این روزها نگهداری از کودک است. در گذشته مادرها برای کودک خود دایه میگرفتند. نزدیکتر که میشویم خانوادهها پشتیبانی از یک مادر را به گونهای دیگر دارند. مادر فرزند خود را به خاله و عمه و مادربزرگ و یا حتی همسایه میسپرد و بیرون از منزل به فعالیت اجتماعیاش میپرداخت. اما این روزها مادر کمکی ندارد و به تنهایی باید کودک را حمایت و نگهداری کند و در کنار آن به فعالیت اجتماعیاش بپردازد. من به دلیل شرایطی که مهد کودکها داشتند و اینکه امکان پرداخت هزینههای بالای پرستار را هم نداشتم، بچه را دائم با خودم به محل کارم میبردم. حتی در بعضی موارد فرزندم را با خودم سر کلاس میبردم و روی میز میگذاشتم در حالی که مشغول کارم بودم، کودک هم با من بود. از یک جایی به بعد امکان این همراهی نبود و در کار اختلال ایجاد میشد. از یک جا به بعد تصمیم گرفتم از چند نفر از دوستان نزدیکم کمک بگیرم. از آنها به عنوان یک همکار دعوت میکردم که آنها را در کنار خودم داشته باشم، خودم هم مادر بودم، هم کارگردان و نویسنده و برخی اوقات هم معلم.
فرزند من در ۹۹% تمرینها و اجراها و مشغلهها در کنار من بود و چون کودک وابستهای هم داشتم و اصلاً حاضر نبود کنار مادر و خواهرم بماند، همیشه کنار خودم بود. در این میان من برای خودم وظیفهای را تعریف کرده بودم و ولایت اجتماعی را بر گردنم میدیدم، پس فعالیتم را رها نکردم و با همه این اوصاف فعالیت اجتماعیام را در کنار مادر بودن حفظ کردم.
مادر
بخواهم مادر را توصیف کنم می گویم مادر قلب خانه و خانواده است. اگر مادر حال روحی و جسمی خوبی داشته باشد میتوان گفت حال خانواده هم خوب است. چه خوب است این حال خوب را در کارها هم مهم بدانیم. خیلی اوقات، مدت زمانی که برای اتمام و تحویل کار به من میدهند اصلاً با مادر بودنم یکجا نمی گنجد. بسیاری مواقع در کارهای هنری من را با نظم مادرانهام نمیپذیرند. در اغلب کارها یک زن را تمام وقت میخواهند. طبیعی است مادر نسبت به شخصی که مادر نیست، نیاز دارد در فرصت بیشتری کار را انجام دهد. از طرفی یک مادر باید سر یک ساعت مشخصی پیش فرزندش برگردد. بسیاری از گروهها این را سخت میپذیرند.
چالشهایی برای مادری
همه این مشکلات و چالشها و سالهای سخت گذشت اما بخشی از آنها در یادم مانده است. یک بار در اداره هنرهای نمایشی جلسهای داشتم که همراه با کالسکه کودکم بودم. نگهبان مجموعه، اجازه ورود با کودک را به من نداد. خیلی از مراکز و ادارات نه تنها مهد کودک برای افراد شاغل در مرکز خودشان ندارند، حتی برای مادری که مدت کوتاهی در این مرکز حضور دارند، مثلاً دو سه ساعت جلسه داشته باشد و یا… هم مکان مناسبی که بتوان کودک را در آنجا مشغول کرد ندارند.
یکی از مشکلات قابل حل این بود که شرایط همراه بردن کالسکه در بسیاری از ساختمانهای اداری موجود نیست. خود این موضوع کمک بزرگی به مادر است که از فعالیتهای اجتماعیاش دور نباشد اما همین هم در بسیاری از ادارت نداریم. این موضوعات خیلی مهم است در حدی که برای کسی مثل من که انگیزهام بالا بود و حمایتهای همسر را داشتم باعث شد تحمل کنم و به کارم ادامه دهم اما بسیاری از مادرها در چنین شرایطی کار را متوقف میکنند و حتی تا ۵-۶ سال از هرگونه فعالیت اجتماعی خود را محروم میکنند. در این شرایط استعدادها و توانمندیهای این افراد بلااستفاده میماند و این حیف است.
استقبال «خانواده» از هنرهای نمایشی
ما مخصوصاً در هنرهای نمایشی یک مسئلهای که داریم این است که خانوادههای معتقد استقبال کمتری از این فضا دارند و این بهعنوان یک آفت در این کار حساب میشود. هم محدودیتهایی که از آنها قبلتر اسم برده شد و هم مشکلاتی از قبیل فضای نامناسب فرهنگی کارهای هنر نمایشی که از سمت خانواده برای حضور افراد ایجاد محدودیت میکند. شاید خیلی از پدرها و مادرها برای نوجوانانشان و خیلی از آقایان برای همسرشان، نگران این موضوع باشند که با حضور او در جمعهای هنری آن هم هنری از جنس تئاتر و سینما و تلویزیون، او از فضای اعتقادی خودش دور میشود و به دلیل اینکه زمانی که به این کار اختصاص میدهد قابل توجه است، کمتر به خانه و خانواده زمانی تعلق میگیرد، همین باعث تأثیرات منفی روی اعتقادات و کیفیت زندگی او باشد. من با همین نگاه گروه تئاتر خودمان را اداره میکنم. اعتقاد دارم با تمهیداتی که میتوان در نظر گرفت، امکان استفاده از این افراد در این هنر ممکن است. مثلاً گروههای مجزای خانم و آقا و برنامههایی با حفظ و رعایت شئونات و … به هر حال اگر بخواهیم، میتوانیم با توجه به شرایط مورد انتظارمان، به نتایج مفیدی برسیم.
کودک فقط برای مادر نیست
مورد مهمی که در حمایت از فعالیت یک خانم در اجتماع مورد توجه باید قرار گیرد، چه شغل خودم و چه مشاغل دیگر، این است که ما در جامعهای زندگی میکنیم که مراقبت و تربیت از فرزند را کاری صرفاً زنانه در نظر میگیرد. همه موارد مذکور باید با کمک و همراهی پدر کودک انجام شود. هم خود پدرها باید این را بدانند و هم کارفرماها در مشاغل مختلف باید این موضوع را در مورد کارمندان خود لحاظ کنند.
در عرصه هنر و تبلیغات باید یک حضور به روز و مؤثر داشته باشیم. زمانی که هنرهای تجسمی کار میکردم باید پای دستگاههایی میایستادم که ممکن بود چادرم برای من خطر ایجاد کند. چون حفظ حجاب برای من مهم بود این موضوعات را بررسی کردم و برای این موضوع راهکاری دادم. هم چادر داشتم و هم این خطرات مرا تهدید نمیکرد.
آفت شهرت
من تصور میکنم خیلی از خانوادهها نگران درگیر شدن فرزند یا همسرشان با «شهرت» هستند که این شهرت زندگیشان را تحتالشعاع قرار میدهد، یا مشغلهای که ایجاد میشود و زمان را میگیرد. تصور من این است که با برنامه ریزی میتوان همه این مشکلات را حل کرد. مهم است همه اعضای خانواده برای حفظ روابط خود، به رشد افراد دیگر هم کمک کنند و در این راستا یار هم باشند تا بتوانند هر کدام همزمان با حضور در خانواده و زندگی آرام کنار آنها، باری از دوش جامعه بردارند. یک مرد میتواند در جایگاه پدر به فرزند خود در راه اعتلای هنر و در جایگاه همسر میتواند به کمک همسرش برای انجام «ولایت اجتماعی» که مورد نظر رهبر انقلاب هم هست، قدم بردارد.