رایا نصیری کارگردان فیلم مستند «بچههای محله شیرآباد» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این پروژه مستند گفت: مستند «بچههای محله شیرآباد» بعد از تدوین خلاقانه لقمان خالدی به مرحله صداگذاری به دست گیسو آزادروش رسیده است. محمدرضا پوستی موسیقی آن را میسازد و اصلاح رنگ آن را نیز فرهاد سلیمانی برعهده دارد.
وی ادامه داد: دوست دارم این مستند را به جشنواره «سینماحقیقت» که تمرکزش بر سینمای مستند است و به نوعی تنها پایگاه مستندسازان در داخل کشور به شمار میرود که نقد همدیگر را بشنوند، برسانم اما مساله این است که همه ما این روزها دچار تردید هستیم. با خود فکر میکنم جشنوارهای که بر اساس نامش قرار است به نمایش حقیقت جامعهاش پایبند باشد، چقدر در این مسیر منصف و عادل است؟ آیا بیهیچ دردسر و حواشی میتواند نام خودش را زندگی کند؟ اصلاً تا به امروز آیا توانسته است؟ تلاش میکند واقعاً جشنوارهای بر پایه «حقیقت» باشد؟
نصیری در ادامه گفت: بنا بر تجربیاتم گمان میبرم، «بچههای محله شیرآباد» نیز ممکن است دچار ممیزیهایی بشود. مستندی که روایتگر بخشی از زندگی تلخ بچههای محروم در حومه شهری مرزی است. با همه اینها من تمام سعی خود را کردهام تا همانند فیلمهای دیگرم مشاهدهگری صادق باشم و با کمترین دخل یا تصرف واقعیتی را که دیدهام در سفره حقیقت بچینم.
این مستندساز در بخش دیگری از صحبتهای خود به شرایط ناآرام این روزهای جامعه هم اشارهای کرد و گفت: متاسفانه این روزها در شرایط غریبی هستیم و صحبت کردن در مورد پروژههای در دست یا قدیمیمان عجیب خواهد بود. اگر در شرایط بحرانی مستندساز بیهیچ پروایی امکان و مجوز تولید مستندی از منظر خودش را نسبت به بحرانها داشته باشد، قطعاً خروجی آن برای آسیب شناسی و تحلیلهای مهم و کارآمد در مقوله جامعه شناسی به درد خواهد خورد.
وی با اشاره به اینکه ثبت وقایع اجتماعی در قالب یک فیلم مستند میتواند تبدیل به حافظه تاریخی یک کشور شود و بازبینی آن در آینده بستری برای رشدِ خرد ملت فراهم میآورد، توضیح داد: متاسفانه سینمای مستند ما همیشه یا دست کم گرفته میشود یا دچار محدودیتهای شدید میشود. یعنی هیچ نهادی از این دست سینماگرِ حوزه مستند در بحرانهای اجتماعی دعوت نمیکند تا فیلمی بسازد و ترجیح میدهد محافظهکارانه عمل کند. این یعنی عدم رشد دانش اجتماعی که هر جامعهای برای شکوفایی به آن نیاز دارد. اما امکانش فراهم نمیشود. کسی یا کسانی آن را حمایت نمیکنند و در نتیجه مستندسازان در چنین شرایطی گیر میافتند. دچار سرخوردگی، انزوا یا اعتراض میشوند.
این مستندساز بیان کرد: کارِ فیلمساز به خصوص مستندساز با زندگی عجین است و جهانش با فعالیت مستمرش معنا پیدا میکند. اتفاقات پیرامونی، دغدغه اوست و متاسفانه در عمر حرفهای خودم چنین حمایت و درکی در این حوزه از نهادهای دولتی یا حتی خصوصی ندیدهام. دقیقتر و منصفانه بگویم، در حوزه اجتماعی حمایتگری وجود ندارد. به قول خودشان، خیلیهایشان حوصله دردسر ندارند!
نصیری گفت: متاسفانه اغلب افراد جامعه ما در مورد وقایع اجتماعی، دست به سادهسازی میزنند و شناخت واقعیت و حقیقت از منظر هر فرد، لحظهای و آنی میشود. یعنی اولین درک حسی از هر موضوعی، درستترین شناخت دانسته میشود و فرد حاضر به تجدید نظر در برداشتهای اولیهاش نیست، در نتیجه در دام تعصبورزی افتاده و فاقد نیروی اندیشهورزی میشویم.
وی تاکید کرد: در چنین شرایطی مستندساز از هر طیفی که باشد، میتواند با ثبت وقایع، اختلافات و انتقادات، تحلیل جامعی به مسئولان هم بدهد؛ برای تغییر، اصلاح و مهمتر از همه ارتباط درست با مردم و درک شرایط. وقتی چنین تعاملی با واسطههایی همچون مستندسازان میان مردم و مسئولان وجود داشته باشد مطمئناً همه اقشار، سطح وسیعتری از آگاهی جمعی را تجربه خواهند کرد. به نوعی، نه سیستم هر موضوع عمومی و اجتماعی را تبدیل میکند به موضوعی علیه خودش و نه مردم دچار واکنشهای احساسی و هیجانی خواهند شد. نه قانونی نفی و نه حقی از مردم پایمال میشود.
این مستندساز در پایان تأکید کرد: در جامعهای که دانش و عقلانیت به دور از سانسورها شکل بگیرد، فرصت گفتگو، تبادل نظر، نقد و آسیب شناسی به وجود میآید و افراد جامعه نسبت به هم کمترین تنش را خواهند داشت. آنها شنونده هم میشوند و فرصت گفتگو و استفاده از دانش اجتماعی شکل میگیرد. وقتی صدای مردم در این شکل از تبادل و همدلی شنیده شود، آنها دیگر سیستم را منفک از خودشان نمیبینند، حتی اگر در مواردی مخالف هم باشند! درک این تبادل و هم اندیشی با مردم اصلاً پیچیده نیست و مستندسازان یکی از اساسیترین عوامل برای ایجاد چنین فضایی هستند و من امیدوارم بالاخره روزی این مهم درک و فرصت بروز به آن داده شود.