به گزارش خبرنگار مهر، چاپ هجدهم کتاب «شیعه در اسلام» اثر علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره) و به کوشش حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۲۱۲ صفحه منتشر شد.
شیعه، مذهبی ریشه دار و اصیل در اسلام است که همیشه عقلانیت و معنویت را در همه عرصههای زندگی فردی و اجتماعی رقم زده است.
اثر حاضر که به خامه برجستهترین عالم شیعی معاصر، نگاشته شده، دورنمای کلی این مذهب را معرفی میکند.
ساختار اثر
این اثر در سه بخش تألیف شده است؛ در بخش اول که با عنوان «کیفیت پیدایش و نشو و نمای شیعه» نگارش یافته، ضمن اشاره به آغاز پیدایش شیعه و کیفیت آن، به سبب جدا شدن اقلیت شیعه از اکثریت سنی و بروز اختلاف پرداخته و به دو مسئله جانشینی و مرجعیت علمی میپردازد.
در ادامه این بخش، با اشاره به استقرار سلطنت بنی امیه، شیعه در قرن دوم تا چهاردهم هجری مورد بحث و بررسی قرار گرفته و انشعابات شیعه تشریح شده و در پایان، به شیعه دوازده امامی و فرق ایشان با زیدیه و اسماعیلیه اشاره شده است.
نویسنده در دومین بخش از این کتاب که به «تفکر مذهبی شیعه» اختصاص یافته، مأخذ اساسی تفکر مذهبی در اسلام را تبیین و راههایی که قرآن کریم برای تفکر مذهبی نشان میدهد را تبیین کرده و تفاوت در میان سه طریق نامبرده را مورد بحث و بررسی قرار داده و روش شیعه در عمل به حدیث را بیان کرده و به تعلیم و تعلم عمومی در اسلام میپردازد.
«اعتقادات اسلام از نظر شیعه دوازده امامی» عنوان سومین و آخرین بخش از کتاب حاضر است که ضمن اشاره به پیغمبرشناسی، معادشناسی و امام شناسی، به فرق میان نبی و امام اشاره شده و در ادامه نیز اجمالی از تاریخ زندگی دوازده امام (ع) تبیین و ظهور مهدی (عج) از نظر عمومی و خصوصی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پایان این بخش نیز به پیام معنوی شیعه اختصاص یافته است.
پیام معنوی شیعه
پیام معنوی شیعه به جهانیان یک جمله بیش نیست، آن این است که «خدا را بشناسید» و تعبیر دیگر راه خداشناسی را پیش گیرند تا سعادتمند و رستگار شوند و این همان جملهای است که پیغمبر اکرم (ص) برای نخستین بار دعوت جهانی خود را به آن افتتاح فرمود: «ای مردم خدا را به یگانگی بشناسید و اعتراف کنید تا رستگار شوید».
ما افراد بشر به حسب طبع دلداده بسیاری از مقاصد زندگی و لذایذ مادی هستیم ولی با نهاد خدادادی خود میفهمیم که این لذایذ و مطالب برای انسان آفریده شده نه انسان برای آنها، و آنها به دنبال انسان باید باشند نه انسان به دنبال آنها.
تنها خداست که واقعیتی است غیر قابل زوال و همه چیز در پناه هستی او رنگ هستی مییابند و با روشنایی ذات او روشن و پیدا میشوند.
هنگامی که انسان با چنین درکی مجهز شود، آن وقت است که خیمه هستی او در پیش چشمش مانند حباب روی آب فرو میخوابد و عیاناً مشاهده میکند که جهان و جهانیان به یک هستی نامحدود و حیات و قدرت و علم و هر گونه کمال نامتناهی تکیه زده اند و انسان و هر پدیده دیگر جهانی مانند دریچههای هستند که هر کدام به اندازه ظرفیت خود ماورا خود را که جهان ابدیت است، نشان میدهند.
آن وقت است که انسان تحت ولایت و سرپرستی پروردگار پاک قرار میگیرد و هر چه را بشناسد با خدا میشناسد و با هدایت و رهبری خدا با اخلاقی پاک و اعمالی نیک (آئین اسلام و تسلیم حق که آئین فطرت است) متلبس میگردد.
این است آخرین درجه کمال انسانی و مقام انسانی کامل یعنی امام که به موهبت خدایی به این مقام رسیده و کسانی که از راه اکتساب به این کمال نائل شوند با اختلاف درجاتی که دارند، پیروان حقیقی امام میباشند.
و از این جا روشن میشود که خداشناسی و امام شناسی هرگز از هم جدا نمیشوند، چنانکه خداشناسی و خودشناسی از هم جدا نمیشوند، زیرا کسی که هستی مجازی خود را بشناسد، هستی حقیقی خدای بی نیاز را شناخته است.