خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: منابعی چون «فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام» اثر شیخ عباس قمی و «توضیح المقاصد» از شیخ بهایی و «تقویم شیعه» اثر شیخ عبدالحسین نیشابوری روایت کردهاند که در روز ۲۲ ربیع الاول سال چهارم هجری به دلیل پیمان شکنی یهودیان مدینه، غزوه بنی النضیر رخ داد. علامه سیدجعفر مرتضی عاملی در کتاب «الصحیح من سیره النبی الاعظم» اشاره کرده که این رویداد را در نهم ربیع الاول رخ داده است.
بنی نضیر از قبایل یهودی مدینه بود که به همراه دو قبیله دیگر یعنی «بنی قینقاع» و «بنی قریظه» از همپیمانان پیامبر و مسلمانان به شمار میرفتند. در رویدادی آنها پیمان شکن شدند و نقشه قتل پیغمبر (ص) را کشیدند.
قبیله بنی نضیر از پیش از اسلام همپیمان ابوسفیان بودند. پس از هجرت پیامبر (ص) به مدینه و تشکیل حکومت به توسط آن حضرت، مسلمانان با این قبیله و دیگر قبایل یهودی، پیمان مصالحه بستند و عهد کردند که در صورت حمله دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند، اما گویا از پس از جنگ احد مشخص شد که این قبیله کماکان با ابوسفیان در ارتباط هستند.
پس از مشخص شدن سعایت بنی نضیر و لو رفتن نقشه ترور پیامبر (ص)، حضرت به این قبیله که بسیار ثروتمند هم بودند ۱۰ روز مهلت داد تا بدون سلاح از مدینه خارج شوند، اما منافقان در امت پیامبر (ص) پنهانی به بنی نضیر پیغام دادند که دستور پیامبر را به هیچ بگیرند. یهود بنی نضیر که به استحکام قلعههای خود دلخوش بودند، پیام منافقان مدینه را جدی گرفته و آنان نیز اعلام جنگ کردند، اما خداوند در دلهای آنها هراس انداخت.
در نهایت پیغمبر به این قبیله اعلان جنگ داد و در سپاهی که فرماندهی آن بر عهده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب بود بنی نضیر را محاصره کرد. در این نبرد پیامبر برخی دستورات نظامی داد از جمله بریدن برخی از درختهای خرمای متعلق به این قبیله را. در نهایت بدون اینکه نبردی درگیرد، پیمان شکنان تسلیم شدند و حضرت دستور فرمود تا هرکدام از خانوادههای این قبیله تنها با یک بار شتر از اموالشان، بجز اسلحه و نقره و طلا، از مدینه خارج شوند. غنایم این فتح بسیار بود.
شأن نزول آیاتی از سوره مبارکه حشر، رویداد این غزوه است: هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ (۲) وَلَوْلَا أَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ (۳) ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ یُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (۴) مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَی أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیُخْزِیَ الْفَاسِقِینَ (۵) وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۶)
و چون این فتح بدون جنگ به دست آمده بود، خداوند به پیامبر (ص) دستور داد تا اموال را به طریق خاصی تقسیم کنند: مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (۷) لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (۸).
بنابراین پیامبر (ص) با مشورت با انصار تصمیم گرفت تا غنایم را میان مهاجران تقسیم کند، چرا که آنها اموال و زندگی خود را در مکه باقی گذاشته بودند و در مدینه انصار حمایت از زندگی آنها را برعهده داشتند.
همچنین در ادامه آیات خداوند به رسوا کردن منافقان و ترسیم سیمای آنها نیز میپردازد: وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ (۱۰) أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (۱۱) لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِنْ قُوتِلُوا لَا یَنْصُرُونَهُمْ وَلَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنْصَرُونَ (۱۲) لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِی صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ (۱۳) لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًی مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّی ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ (۱۴).
یک ویژگی پیمان شکنان اندیشه نکردن آنهاست. پیمان شکنان کسانی هستند که نمیاندیشند. بنابراین به دست خود خانه و کاشانهشان را نابود کرده و ناچار به مهاجرت از محل زندگی خود میشوند. عمل پیمان شکنان نتایج ناگواری را برای جامعه اسلامی دربر دارد. پس به سنت پیغمبر (ص) باید بر پیمان شکنان تاخت و در این تاختن خداوند در دل پیمان شکنان هراس میافکند و فتح با مسلمین است.