کاوه حدادی کارگردان مستند کوتاه «همهچیز از بالا قشنگتر است» همزمان با حضور این مستند در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره ایده محوری آن توضیح داد: دی ماه سال ۶۵ در بروجرد، دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی بمباران شد و متأسفانه در آن اتفاق ۶۸ کودک دانشآموز کشته شدند. از آنجایی که من متولد بروجرد هستم، دغدغهام این بود که درباره این ماجرای تلخ تاریخی، یک فیلم بسازم. این فیلم ۲۶ دقیقهای یک مستند است که در بخشهایی از آن روایت داستانی و بازسازی هم داریم.
این مستندساز درباره فضای روایت خود گفت: ما برای این مستند سراغ دو نفر از دانشآموزان همان مدارس که الان زنده هستند رفتیم و همزمان با مادر دو دانشآموز شهید این حادثه هم رفتیم که همسرش هم که به دنبال فرزندانش رفته بود، بر اثر اصابت موشک به شهادت رسیده است. با معلم کلاس دوم ابتدایی آن زمان این مدرسه هم گفتگویی داشتیم و از اطلاعات فردی هم استفاده کردیم که از کارمندان بنیاد شهید آن زمان بود و اطلاعات بسیار خوبی از این حادثه داشت.
وی درباره روایت دانشآموزان بازمانده از این حادثه گفت: براساس خاطره این افراد، این دانشآموزان در شیفت بعد از ظهر بودند و در آن موقع برای ورود به کلاس در حیاط مدرسه صف بسته بودند. حین همین مراسم، موشکی مقابل درب مدرسه اصابت میکند که این دو دانشآموز از حال و هوای بعد از این اتفاق و وضعیت کشتهها و زخمیها در مستند صحبت میکنند.
هنوز تصویر جنازه تکهتکه دوستانشان را فراموش نکردهاند!
حدادی تأکید کرد: چنین فاجعهای هیچگاه از ذهن افراد پاک نمیشود. همین راویان ماجرا که در مستند ما حضور دارند، هنوز هم تحتتأثیر این جریان قرار دارند. یکی از افرادی که ما با او مصاحبه کردیم و از دانشآموزان مقطع راهنمایی در آن زمان بوده است، میگفت، هر شب موقع خواب، محال است که این اتفاق به ذهنم نیاید و جنازههای دوستانم را به یاد نیاورم. او جنازه تکهتکه و سوخته دوستان و همکلاسیهایش را به چشم خود دیده بود و میگفت این تصاویر هیچگاه از ذهن من پاک نمیشود. این افراد هنوز هم بهشدت از حادثه رخ داده متأثر هستند و هنگام روایت مشاهدات خود، احساساتی میشدند.
شرایط بهگونهای است که خارج از شهر کوچک بروجرد، اگر با دیگران درباره این ماجرا صحبت کنیم، بسیاری از آن بیاطلاع هستند و نمیدانند در طول جنگ چنین اتفاقی برای کشور ما رخ داده است. دوست داشتم فیلم من سند ماندگاری برای این کشتار شود
وی افزود: فیلم من به اندازه کافی تلخ هست و نمیخواستم گریه این راویان را در روایت فیلمم استفاده کنم و آگاهانه آنها را از فیلم حذف کردم. به نظرم به اندازه کافی صحنههای تأثیرگذار و تلخ در فیلم وجود دارد و به همین دلیل این گریهها را از فیلم حذف کردم.
این مستندساز ادامه داد: نمونه این اتفاق در دنیا بسیار اندک است که دشمن، یک مدرسه را هدف حمله موشکی قرار دهد و در یک شلیک ۶۸ دانشآموز را بهصورت یکجا کشته شوند، اما هیچگاه به این اتفاق تاریخی پرداخته نشده است. شرایط بهگونهای است که خارج از شهر کوچک بروجرد، اگر با دیگران درباره این ماجرا صحبت کنیم، بسیاری از آن بیاطلاع هستند و نمیدانند در طول جنگ چنین اتفاقی برای کشور ما رخ داده است. دوست داشتم فیلم من سند ماندگاری برای این کشتار شود.
وی افزود: برای من آنچه بیش از هر چیز جانمایه فیلمم بود، تأثیر جنگ بر کودکان بود. کودکان در همه جنگها قربانی هستند. این بچهها هستند که بدون آنکه تصوری از جنگ داشته باشند، قربانی جنگها و درگیریها و ناآرامیها میشوند. حتی در ناآرامیهایی مانند همین حوادثی که در یک ماه گذشته در شهرهای مختلف کشور خودمان شاهد بودیم، باز هم بچهها قربانیان اصلی هستند.
خارج از مرزهای بروجرد، کسی به این موضوع نپرداخته است!
این مستندساز درباره واکنش مجامع بینالمللی به این اتفاق در زمان وقوع هم گفت: هیچ واکنشی نسبت به این اتفاق وجود نداشت. البته آن دوران، دوران خاصی بود و شاید اگر امروز شاهد چنین اتفاق تلخی بودیم، واکنشها نسبت به آن هم بیشتر و متفاوت بود. در تحقیقاتی که برای این فیلم داشتم، به هیچ واکنشی از سوی نهادهای بینالمللی برنخوردم. تنها چند نفر از مسئولان داخلی که هر یک به مناسبتی به بروجرد سفر کرده بودند، در سخنرانیهای خود، اشارهای هم به این ماجرا داشتند. واکنشها در داخل هم در همین حد بوده و واقعیت این است که خارج از مرزهای آن شهر کوچک، اصلاً به این موضوع پرداخته نشده است.
حدادی درباره جذابترین تجربه خود در مسیر ساخت مستند «همهچیز از بالا قشنگتر است» توضیح داد: من چند سال بود که به این سوژه فکر میکردم اما آن را نمیساختم چرا که میخواستم به روایت و فرم اجرایی درستی برای آن برسم. جذابترین لحظه برایم همان لحظهای بود که بالاخره به این فرم روایی رسیدم. حال کشف و شهود در آن لحظه داشتم. ایدهام هم این بود که اگر این بچهها در آن ماجرا کشته نمیشدند، چه اتفاقی برای آنها رخ میداد. همین ایده، کلید ورود من به دنیای این فیلم بود. تمرکز اصلی من بر روز زندگی دریغشده از یک کاراکتر فرضی از میان این بچهها بود. اگر این بچه که در ۱۲ سالگی شهید شده بزرگ میشد، چه تجربههایی را سپری میکرد؟ همه این زندگی از او دریغ میشد! طیف سنی شهدای این اتفاق از ۸ تا ۱۳ سال بوده است.