به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از وزارت علوم، نشست دوم پنل اشتغال و بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی با مرور موارد مطرح شده توسط دکتر محمد جواد صالحی مدیر پنل آغاز شد.
دکتر یعقوب انتظاری مدیر گروه اقتصاد آموزش عالی مؤسسه به عنوان سخنران اول به بررسی علل بیکاری دانش آموختگان آموزش عالی پرداخت و گفت: بیکاری مسئلهای است که همه دولتهای دنیا در تلاش برای حل آن هستند و این فقط کشورهای در حال توسعه نیستند، حتی کشورهای توسعه یافته نیز اغلب خود را در برابر بیکاری ناتوان میبینند و بسیاری از مردم مجبور میشوند به مشاغلی برسند که نمیخواهند، این وضعیت منجر به کاهش بهرهوری و عدم تمایل به کار میشود و همین امر کیفیت کار را در بازار پایین میآورد و به ارائه خدمات ناکارآمد منجر میشود.
وی با اشاره به نسبت رشد آموزش عالی و تولید ناخالص ملی گفت: برای اینکه در اشتغال دانش آموختگان تناسب وجود داشته باشد باید رشد آموزش عالی و تولید ناخالص داخلی همزمان رشد کند اما در ۳۰ سال گذشته متوسط رشد آموزش عالی بیش از تولید ناخالص داخلی بوده است که این موضوع یکی از علل بیکاری دانش آموختگان است، وی عدم تشکیل سرمایه ثابت را از دیگر عوامل مهم بیکاری دانست.
انتظاری در ادامه با تعریف اشتغال و بیکاری، انواع بیکاری را برشمرد و ادامه داد: علت بیکاری ساختاری در دو موضوع: عدم تطبیق کمی (بی نظمی در ساختار اقتصادی، عدم کارایی بازار کار) و عدم تطبیق کیفی (ناهماهنگی سرمایه انسانی و فناوری یا عدم تطبیق مهارت با نیاز شغلی و فرصت شغلی پنهان) است.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: در ایران برای اینکه هماهنگیها خوب صورت گیرد بایستی دولت به طرف ساخت جامعه یادگیری برود تا انطباقها بهتر صورت بگیرد. یعنی به جای اینکه آموزش عالی را با بازار کار تطبیق بدهیم، یادگیری در فرآیند انجام کار شکل گیرد. یادگیری مادام العمر اقتضا میکند که یک برنامههایی نیز برای دوره بازنشستگی تدارک دیده شود و دولت برای اینکه بتواند اقتصاد یادگیری درست کند باید یک جامعه یادگیری درست کند.
دکتر غلامعلی فرجادی عضو هیئت علمی مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی به عنوان دیگر سخنران این نشست گفت: عنوان مورد بحث بنده در این نشست عوامل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و راهکارهای برون رفت از آن است.
فرجادی ادامه داد: در بازار کار کمبود تقاضا داریم. یعنی جمعیت زیادی نیروی انسانی داریم که میخواهند وارد بازار کار بشوند اما بنگاههای ما نمیتوانند آنها را جذب کنند. علت بیکاری در تمام کشورها در درجه اول پایین بودن رشد اقتصادی است. اگر فرض را بر این بگیریم که آموزش عالی هم نقصانی داشته باشد و آنها رفع شوند ممکن است نهایتاً ۲۰ الی ۲۵ درصد در رفع معضل بیکاری اثر داشته باشد.
وی افزود: بیکاری علت نیست بلکه معلول است. یعنی اگر تولیدی نباشد اشتغال بوجود نمیآید. رشد اقتصادی یکی از عوامل مهم است درحالیکه ما در چهل سال گذشته به زحمت رشد اقتصادی ۳ درصدی را تجربه کردهایم.
فرجادی همچنین راهکارهای ایجاد اشتغال را ایجاد بستر و محیط مناسب برای تولید و رشد اقتصادی، اصلاح سیاستهای اقتصاد کلان به منظور بهبود کارکردهای اقتصادی، تغییر استراتژی توسعه از جایگزینی واردارت به تشویق صادرات، اصلاح قوانین و مقررات در جهت تولید، بهرهوری و اشتغال، برقراری ارتباط مناسب بین نظام آموزشی و نیازهای بازار کار و تقویت سرمایه اجتماعی (اعتمادسازی بین بنگاهها و دولت) دانست.
وی حمایت از توسعه فعالیتهای تخصصیبر دارای مزیت رقابتی، افزایش تخصصبری در فعالیتهای صنعتی از طریق حمایت از فعالیت بنگاهها در زمینههای تحقیق و توسعه، تولید محصولات دانشبر (با ارزش افزوده بالا) وصادرات، توسعه صنایع کوچک دانش بنیان و صادراتی، حمایت از فعالیتهای کارآفرینی دانش بنیان، گسترش اجرای طرح کارورزی فارغالتحصیلان دانشگاهی در بنگاههای صنعتی، تعامل با وزارت علوم در جهت مدیریت پذیرش دانشجویان با رویکرد تربیت نیروی کار متخصص مورد نیاز با کیفیت بالا و مناسب با نیاز سیاستهای صنعتی و تحولات فناوری کشور، تعامل با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به منظور برقراری ارتباط آموزشهای ارائه شده در مراکز آموزش فنی و حرفهای با نیازهای بخش صنعت در مناطق مختلف، توسعه آموزشهای فنی و حرفهای و کاربردی ویژه فارغالتحصیلان دانشگاهها در راستای تقویت مهارتهای حرفهای دانشآموختگان را مهمترین راهکارهای افزایش اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی برشمرد.
دکتر علاالدین ازوجی رئیس سازمان برنامه و بودجه استان تهران به عنوان آخرین سخنران این نشست با اشاره به تحولات جهانی گفت نظام آموزش عالی نیز در حال تغییر است.
وی ادامه داد: اکوسیستم مناسب برای بخشهای پیشران در دنیا دارای پنج بخش است که خیلی روی آن تمرکز دارند.
ازوجی ادامه داد: مسئله اصلی ما تفاوت بازار کار آموزش عالی با بازار کار متعارف و تفاوت بازار کار آموزش عالی در گروهها و رشتههای تحصیلی است.
وی در ادامه ضمن بررسی نوع مواجهه سرمایه انسانی دانشآموخته ایران در بازار اجتماعی منابع انسانی نتیجه گیری کرد: در حال حاضر شرایط بازار کار سیگنال زیادی به ترجیحات افراد نداده است و از طرفی تفاوت محسوسی بین جاذبههای انتخاب گروههای تحصیلی مردان و زنان وجود داشته و تفاوت محسوسی نیز بین جاذبههای انتخاب بنگاههای اقتصادی برای گروههای تحصیلی مردان و زنان وجود دارد. و شرایط بازار کار برای بنگاه اقتصادی مهم است و توزیع و تمرکز نامتقارنی بین منابع انسانی زن و مرد در رفتار بنگاههای اقتصادی وجود داشته و محسوس میباشد.
ازوجی در جمع بندی سخنان خود گفت: به نظر میرسد بازار کار (در کنار بازار کالا و خدمات) به تنهایی نمیتواند عدم تعادلهای خود را مرتفع کند، لذا در گذر زمان بازار کار اقتصاد ایران به سمت بازار کار عالی سوق پیدا کرده و به تبع آن، درک و شناخت مناسبی از پیچیدگی آن حاصل نشده تا در چارچوبهای نهادی و حقوقی ایران گنجانده شود.
وی همچنین اضافه کرد: تعارضات نهادی زیادی در بازار کار دانش آموختگان عالی ایران وجود دارد که گرایش به سمت اشتغال پذیری آنها (جریان مکملی دو کالای مهارت و تحصیل) میتواند این تعارضات را به حداقل برساند و جریان توسعه نظام مهارتی و فنی و حرفهای میتواند مبنای بکارگیری جمعیت جوان (زنان و مردان) و نظام انگیزشی و قدرت جاذبه بنگاههای اقتصادی را در بکار گیری آنها اصلاح کند.