میلاد خالقی‌منش می‌گوید مستند «اتاق آبی» از سوژه مافیای زباله به زندگی کودکان زباله‌گرد رسید.

میلاد خالقی‌منش مستندساز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره با مستند جدید خود با نام «اتاق آبی» گفت: در واقع از ۱۰ سال پیش استارت ایده ساخت این مستند زده شد، آن زمان از برخی از دوستان شنیدم که ماجرای زباله‌های تهران که به اصطلاح به «طلای سپید» نیز معروف است، دارای گردش مالی بسیار بزرگ و جدی است و همین مساله من را کنجکاو کرد تا اطلاعات بیشتری از این موضوع به‌دست آوریم.

وی ادامه داد: ایده اولیه فیلم درباره مافیای زباله بود و نام اولیه‌ای که برای آن انتخاب کرده بودم «جعفر کورلئونه» بود و تصمیم داشتیم تا درباره اینکه چه کسانی پشت مافیای زباله در ایران هستند، تحقیق کنیم. کم‌کم که درباره این سوژه که البته بسیار سخت هم بود، اطلاعاتی بدست آوردم که البته تلاش بسیاری در این زمینه انجام دادم چون یا کسی در این حوزه با من همکاری نمی‌کرد و یا اگر با کسی نیز در ارتباط بودم بعد از مدتی غیب می‌شدند و دیگر به آن‌ها دسترسی نداشتم.

این مستندساز با اشاره به اینکه تمام این مشکلات سبب شد تا تحقیقات مورد نیاز برای این طرح بارها با شکست مواجه شود، بیان کرد: در همین دوران ۱۰ ساله بود که اطلاعات بسیاری در این حوزه بدست آوردم. آنچه که به مرور در ارتباط با بچه‌هایی که درگیر زباله‌گردی بودند برای من جالب شد، زندگی این بچه‌ها بود. یعنی هنگام آشنا شدن با این بچه‌ها متوجه شدم که بیشتر از مافیای زباله، آدم‌هایی که در این گروه‌ها هستند جدا از تمام مشکلاتی که دارند سعی می‌کنند از زندگی لذت ببرند و زندگی را واقعاً زندگی کنند و همین نگاه آن‌ها سبب شد تا من نیز حس بهتری به زندگی داشته باشم.

وی ادامه داد: همین که از نزدیک می‌دیدیم احوال آن‌ها از آنچه که من تصور می‌کردم بهتر بود، کنجکاوی من برای نزدیک شدن به آن‌ها را برانگیخت. با آشنایی با این گروه از افراد متوجه شدم که همه مردم آن‌ها را به عنوان کودک زباله‌گرد می‌شناسند اما هیچکدام از ما اصلاً متوجه شخصیت این افراد نیستیم و حتی به این فکر نمی‌کنیم که این افراد هم اسم و زندگی دارد. در واقع برای من این مهم بود که با این مستند از تیپ به کاراکتر برسم به این معنا که می‌خواستم به کاراکتر این آدم‌ها برسم تا از این به بعد این ندانستن‌های ما باعث به‌وجود آمدن این صحنه‌های عجیب و ناراحت کننده که ویدیوهای آن در فضای مجازی منتشر می‌شود، نباشیم.

این کارگردان مستند بیان کرد: معتقدم مردم جامعه ما از بس که از زندگی کودکان زباله گرد چیزی نمی‌دانند، فکر می‌کنند که این کودکان تنها یک اکسسوار و یا لوازم صحنه هستند. زمانی که وارد زندگی این گروه از کودکان شدم متوجه شدم که آن‌ها چه زندگی متفاوتی دارند و حالا آن‌ها جزو دایره دوستانم شده‌اند.

وی توضیح داد: کاراکتر اصلی مستند من فردی به نام یونس است که بسیار کاریزماتیک است و حضور او باعث شد تا فیلم من جلو برود، چرا که بسیاری از افراد برای حضور در این مستند ترس داشتند اما یونس ۲۰ ساله پر از شهامت بود و سرکرده یکی از این گروه‌ها هم بود.

کارگردان مستند «دورافتاده ها» تاکید کرد: مساله مهم این است که «اتاق آبی» برای هدف گرفتن یک قوم و یا یک کشور خاص نبود و مساله ابتدایی و اصلی همان زباله‌گردی بود. اما در طول مسیر تحقیق متوجه شدم که اکثر کار زباله‌گردی در تهران توسط بچه‌های افغانستان انجام می‌شود و براساس آنچه که متوجه شدم بیشتر این بچه‌ها برای روستاهای اطراف هرات هستند.

وی ادامه داد: در طول کار در این پروژه متوجه شدم یکی از دلایلی که بچه‌های افغانستانی به این شغل روی می‌آورند این است که نه تنها امکان سوءاستفاده شغلی از آن‌ها در این کار وجود ندارد بلکه به آن‌ها احساس استقلال می‌دهد، چرا که به واسطه این کار دستشان در جیب خودشان است و دیگر پای یک آقابالاسر جدی وجود ندارد. هرچند درآمد شغل زباله‌گردی بسیار زیاد است اما بخش اعظمی از این درآمد برای پیمانکارانی است که خیلی واضح از این بچه‌ها رشوه می‌گیرند. به‌عنوان مثال یک پیمانکار در منطقه یک، ماهی ۷ تا ۹ میلیون تومان از این بچه‌ها رشوه می‌گیرد تا این بچه‌ها بتوانند سراغ سطل‌های زباله بروند. تصور کنید در هر منطقه چیزی حدود هزار بچه زباله گرد وجود دارد و اگر از هر کدام از این‌ها نفری ۸ میلیون تومان هم بگیرد، می‌شود حدود ۸ میلیارد تومان و این یعنی پیمانکار مورد نظر ماهیانه ۸ میلیارد تومان درآمد از زباله‌گردی این بچه‌ها کسب می‌کند!

خالقی‌منش در پایان درباره حضورهای جشنواره‌ای مستند «اتاق آبی» هم گفت: زمان ارسال برای حضور در جشنواره «سینماحقیقت» که گذشته است و باید دید بعد از تعیین حق مالکیت فیلم و مشخص شدن وضعیت مالکیت این فیلم با تلویزیون، چگونه برای حضور در جشنواره‌ها تصمیم می‌گیرم.