به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات شهید کاظمی کتاب «تهران تا تیرانا: خاطرات مسعود خدابنده، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی» با تدوین محمد جعفربگلو را با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه، ۱۶۰ صفحه و بهای ۵۰ هزار تومان منتشر کرد.
بدون تردید، روایت و واگویههای تاریخی از سوی اعضای سازمان میتواند گرههای تاریخی متعددی را بگشاید. مسعود خدابنده یکی از همین شخصیتهاست. او سابقه دو دهه حضور در جمع منافقین را در کارنامه دارد. این حضور دو دههای در سازمان مجاهدین خلق و ارتباط نزدیک با سران سازمان، وی را به گونهای جعبه سیاه مجاهدین خلق تبدیل کرده است. خدابنده به دلیل مسئولیتش در سازمان (سرتیم حفاظت از رجوی، عضو شورای مرکزی و فرمانده ارتش آزادیبخش) اطلاعاتی بدیع از درون سازمان مجاهدین خلق دارد.
او که با نام مستعار «رسول» در سازمان فعالیت میکرد، در تابستان ۱۳۶۰ مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری (عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخستوزیری) بود. خدابنده درباره انتقال کلاهی و کشمیری از ایران میگوید: «همزمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر به فرانسه (مرداد ۱۳۶۰)، من از لندن به پاریس اعزام شدم و سپس همراه سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی ده کیلوواتی و سایر وسایل ارتباطی از مونیخ به بغداد و ازآنجا به مرز کردستان ایران و از طریق کوهستان به دره زیر سردشت منتقل شدم. مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. بسیاری از اعضا در آن سالها بهویژه بعد از شکست سی خرداد ۶۰ از طریق مقر ما که آن زمان همجوار مقر حزب دموکرات بود، به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند. ازجمله اینها مهدی ابریشمچی و جلال گنجهای بودند که همه آنها را خودم از مرز تحویل گرفتم. محمدرضا کلاهی (عامل انفجار دفتر حزب جمهوری) و مسعود کشمیری (عمل انفجار ۸ شهریور) هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند. مشخص بود که هیچکدام را به خاطر سابقه نمیتوانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگهداشتن و مراقبت از آنها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابلاستفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (با نام سازمانی باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم…»
خدابنده اطلاعات و تحلیلهای جالبی درباره حیات یا ممات کشمیری و کلاهی دارد. اطلاعات خدابنده از پیشینه سازمان، روابط تشکیلاتی، طرحهای عملیاتی گوناگون، کمپ اشرف، منابع مالی سازمان مجاهدین خلق و پشتپرده روابط مسعود رجوی با افراد و گروههای مختلف، خواندنی و جالب است. روایتهای او از جلسات داخلی سازمان، بدیع و خواندنی است. مثلاً او ذیل مبحثی با عنوان «نشست معاصی» میگوید: «من جزو اولین کسانی بودم که در نشستهای طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی و ازدواجش با مسعود رجوی شرکت کردم. آن زمان این جلسات بهعنوان «نشست معاصی» مشهور بود. جوانترین اعضای حاضر در آن جلسات من بودم و لذا بیشتر ناظر بودم تا فعال. جوهره این نشستها این بود که مسعود با همسر دوستش یعنی مهدی رابطه جنسی برقرار کرده ولی این معصیت و گناه نیست. چون مسعود رهبر است…»
وی درباره خصوصیات مسعود رجوی نیز میگوید: «مسعود به اصطلاح «روز خواب» بود. او حدود یک یا دو بعدازظهر با یک لیوان آب لیموشیرین از خواب بیدار میشد. حدود دو تا سه عصر ناهار میخورد که همیشه چه به لحاظ شخصیتی و چه حفاظتی بهصورت جداگانه پخت میشد. غذایی که دوست داشت برنج با یک سیخ کباببرگ و در کنارش مقداری خورش قیمهبادمجان بود. به چای غلیظ و خرما علاقه داشت و پیدرپی سیگار میکشید. او به لحاظ جسمانی بسیار ضعیف است. آرتروز گردن، قند و چند مرض دیگر دارد. معمولاً بعد از ناهار کارهایی مثل چک کردن نوشتهها (که توحیدی یا جابرزاده برایش مینوشتند) را انجام میداد و سپس برای برگزاری نشست با مسئولین بالاتر آماده میشد. او معمولاً کمتر از اتاقش خارج میشد و تنها با اصرار پزشک حاضر میشد چند قدم پیادهروی کند.»کتاب خاطرات مسعود خدابنده با عنوان «تهران تا تیرانا» به کوشش محمد جعفربگلو و از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب ۱۶۰ صفحهای، در قطع رقعی منتشر شده است.
خبرگزاری مهر را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید