به گزارش خبرنگار مهر، دکتر داریوش فرهود پدر علم ژنتیک در گفتگویی به ماجرای آدم ربایی اشاره کرد و گفت: افرادی به من مراجعه کردند و گفتند که شما مسائل و مشکلاتی دارید و حرفهایی زدید که باید توضیح دهید.
وی افزود: من هم به آنها گفتم که من یک معلم هستم. فردی که این حرفها را به من زد ماسک زده بود و عینک داشت که راننده بود. فرد دیگر هم با من عقب نشست و چهار نفری به راه افتادیم. آنها به من گفتند که گروهی را دستگیر کردیم و گفتند که باید با آنها رو درو شوی.
وی در خصوص مکانی که به آنجا منتقل شده بود، گفت: جایی که رفتیم ویلا بود و آن افراد به جای جای منزل آشنایی داشتند. گربهای هم از در منزل وارد شد و دیدم که با یکی از آنها چقدر گرم گرفته است و مشخص شد که خانه خودش است.
فرهود ادامه داد: بعد دیدم نادر آمد، نادر فردی است که قبلاً با من کار میکرد، او شروع به فحاشی کرد و گفت تو را همین جا تکه تکه میکنم و مدام فریاد میکشید.ساعت ۸ و نیم صبح روز بعد و پس از اینکه صبحانهای به من دادند و بین خوف و رجا مرا نگه داشتند، به من میگفت یک ماه اینجا هستی تا ببیینم چه میکنی؟
پدر علم ژنتیک تصریح کرد: پس از این صحبتها به سراغ مباحث مالی رفتند و مدام مرا زجر کش میکردند و سپس بر سر ۳ و پس از آن ۳ و نیم میلیارد و چهار میلیارد بحثهایی شد. آن فرد هم مدام به در لگد میزد و میگفت من پول نمیخواهم، جان او را میخواهم.
فرهود تصریح کرد: نوشتهای از من گرفتند و پس از آن مرا به بانکی بردند و نمیدانم کدام بانک بود. این فرد به من گفت زیر این دستخط چه چیزی بنویسم که فرد دیگری گفت ایشان قول خرید خانه داده است و قرار شد به عنوان بدهی بنویسند و من تا اینجا فکر میکردم اینها امنیتی هستند.
وی ادامه داد: در نهایت به قید چهار میلیارد ضمانت نقدی آزاد شدم. مرا پیاده کردند و در حالت بدی نمیدانم چطور رانندگی کردم، بیش از سی ساعت بود که نخوابیده بودم و با حالت خیلی بدی رانندگی کردم.
پیش از این، سرهنگ علی ولیپور گودرزی در گفتگو با خبرنگار مهر گفته بود: آدم ربایان که ۳ نفر بودند، در واقع یک نفر دیگر در اواسط راه به این دو نفر اضافه میشود دکتر فرهود را به شهرهای شمالی برده بودند تا از او اخاذی کنند.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی گفت: این افراد از ناآرامیهای حاکم بر جامعه سوءاستفاده کردند و با اطلاعاتی که از زندگی خصوصی دکتر فرهود داشتند به سراغ او میروند و در ابتدا خودشان را مأموران امنیتی معرفی میکنند و میگویند باید دکتر همراه آنها برود و توضیحاتی را بدهد. اما وقتی دکتر فرهود زیر بار اتهاماتی که آن مأمور نماها به او زدهاند نمیرود، او را از مرزن آباد به شهرستان نور منتقل میکنند تا او را بترسانند و بگوید که پروندهات سنگینتر شده است؛ در نهایت این آدم ربایان نیت شوم خود را بیان میکنند و میخواهند تا دکتر فرهود برای آنها آپارتمان بخرد.