خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: صنعت چاپ در ایران تاریخ پرفراز و نشیبی و در عین حال جذابی را پشت سر گذاشته است. در دوران قاجار بویژه از دوره ناصرالدین شاه با ایجاد دارالفنون و دارالترجمه و دارالطباعه روند چاپ در ایران به وضعیت صنعتی شدن نزدیک شد.
تأسیس دارالفنون باعث شد تا دانش پژوهان این نهاد به کتب درسی نیاز پیدا کنند. به همین دلیل منابع مختلفی در حوزههای گوناگون علوم از جمله شیمی، فیزیک و… ترجمه شد و ضرورت چاپ آنها پیش آمد. همچنین آثاری در حوزه ادبیات داستانی بویژه رمانهای الکساندر دوماً نیز، آن دوران به فارسی ترجمه شدند. تأسیس مدارس رشدیه نیز باعث شد تا درصد نرخ سواد میان ایرانیان بالاتر برود، هرچند که سرانه مطالعه ایرانیان از تأسیس دارالفنون به بعد هیچگاه به دست نیامد و البته میدانیم که کتاب نیز آن سالها کالایی اشرافی بود و عامه مردم بجز کتاب مقدس و احیاناً نسخهای از دیوان حافظ، شاید بیشتر در منازل خود کتاب دعا داشتند تا کتابهای عمومی دیگر.
پس از ایجاد چاپخانه در تهران، روند دسترسی مردم به منابع متفاوت شد، اما رویکرد به کتاب چاپی مانند هر چیز مدرن دیگر متفاوت بود. ضرورت دارد که پژوهشی درباره نکات فرهنگ عامهای در زمینه چاپ کتاب از دوران قاجاریه انجام شود. جعفر شهری در کتاب «تهران قدیم» به چند مورد از این نکات اشاره کرده است.
درباره «طهران قدیم»
یکی از معدود پژوهشگران درباره تهران قدیم زندهیاد جعفر شهری است. او در سال ۱۲۹۳ در یکی از قدیمیترین محلات تهران یعنی محله عودلاجان به دنیا آمد. از دوران کودکی به دلیل تنگدستی در بسیاری از مشاغل آن روز تهران به تلاش معاش پرداخت و از همین رهگذر صنفواژههای آن شغلهای مختلف و همچنین رموز آن و مباحث فرهنگعامهای مرتبط با آنها را آموخت.
اینکه بازاری به دو صنف صحافها و کتابنویسها اختصاص یافته بود یکی از آن جهت که کتابهای قدیمی برای مردم در حکم جواهر بود که نسل به نسل از آن نگهداری میکردند، لاجرم لازم به مرمت میآمد و دیگر خطاطی که از هنرهای والا و گرانقدر به حساب میآمد که علاوه بر رفع احتیاج مراسلات و نامه نگاری که در هر محل زیاده بر چند سواددار و قلم به دست که بتواند رفع احتیاج نماید، یافت نمیشد
زنده یاد شهری از کودکی شاهد اتفاقات مهمی از تهران اواخر قاجار بود و از دهه ۲۰ نیز خاطرات خود و مشاهداتش از تهران و مباحثی از فرهنگ عامه را که در حال فراموشی بودند، نوشت. یادداشتهایی که در آینده به دو کتاب مهم مجموعه پنج جلدی «طهران قدیم» و مجموعه ۶ جلدی «تاریخ اجتماعی طهران در قرن سیزدهم» تبدیل شده و نام او را به عنوان مهمترین تاریخنگار و پژوهشگر شهر تهران در دل تاریخ فرهنگ ایران ثبت کرد.
این دو کتاب روایت زندهای را از تاریخ اجتماعی و فرهنگ عامه مردم جامعه سنتی تهران به مخاطبان ارائه میکنند. شهری دلیل نوشتن تاریخ را علاقهمندیاش به عبرتآموزی از زاویه انسانی و کیفی آن در شناخت و معرفی مردم قرون و اعصار و سردرآوردن از وضع و زندگی و چگونگی حالات آنان میداند و این معنی را با بیان روایتی از دیدار ناصرالدین شاه با میرزای جلوه شرح کامل میدهد.
کتاب «طهران قدیم» یک کتاب خاص درباره تهران است. شهری در این کتاب به مردم و آنچه به توده و اجتماع و اکثریت مردم مربوط بوده است، پرداخته و با نگاهی تیز و انتقادی اوضاع و احوال و کم و کیف کسب و کار، داد و ستد، معاشرت، مسکن و مأوا، رفتار و گفتار، عیش و عزا، عادات و آداب، سنن و معتقدات و گرایشهای مردم را در دورانهای قاجاریه و پهلوی اول پیش ترسیم میکند. از دیگر کتابهای او درباره تهران کتاب جذاب «قند و نمک» است که مجموعهای از تکهکلامها و اصطلاحات اصیل تهرانی را با پیشینه تاریخی و شانیت ساختشان را به مخاطبان ارائه میکند.
مجموعه ۵ جلدی «طهران قدیم» را نمیتوان در زمره آثار علمی در حوزه تاریخنگاری دانست به همین علت مطالب از روش تدوین خاصی پیروی نمیکند. تنها دسته بندی مطالب در این است که جلد پنجم (انتهایی) این مجموعه به طور کل به دستور پخت غذاهای سنتی تهران قدیم اختصاص پیدا کرده است. با این اوصاف اما روایات حیرتانگیز درج شده در این کتاب با دقت نظر نویسنده در شرح دقیق جزئیات این رویدادها و همچنین همه رئوس زندگی اجتماعی تهران قدیم، این مجموعه را خاص و «یکه» میکند. شاید اگر تلاش زندهیاد شهری نبود این روایتها از تهران به فراموشی سپرده شده و در دل تاریخ دفن میشدند.
زندهیاد شهری در مجلد دوم از این مجموعه ضمن شرح بازارهای قدیم تهران و توضیح مشاغل پیرامون این بازارها و بیان نکات فرهنگ عامهای و خاطرات خود بخشی را نیز به توضیح بازار صرافها و چاپخانههای قدیمی تهران اختصاص داده است. این توضیح او نکته جالبی را پیرامون انتشار کتاب بیان میکند. گویا معدود ناشران آن دوران کتابهایی که از قبل میدانستند مشتری چندانی نخواهد داشت با شمارگان هفتصد نسخه چاپ میکردند و انتخاب این عدد دلیل جالبی داشت که در ادامه میتوانید آن را بخوانید:
بازار صحافها در تهران
... دیگر بازاری شرقی غربی از سه راه بازار مسگرها به سبزه میدان که هنوز هم سرپاست بود که صحافها و کتابنویسها در آن میزیستند. شغل صحافها صحافی کتابهای تازه و تعمیر و تجلید و شیرازه کتابهای کهنه بود و کار دومی رونویسی و استنتاخ از کتب، چه هنوز چنانچه باید کار چاپ سر و سامان نگرفته پا از یکی دو چاپخانه سنگی ابتدایی فراتر نگذارده بود و دیگر خطاطی که صفحات کتاب و قرآن را نوشته و آماده چاپ میساختند، در واقع حروفچینی و فرم بندی که در این بازار با قلم روی کاغذ آماده، غلط گیری و شماره گذاری میشد آنگاه روی سنگ چاپخانه برگشته در آنجا به طریقه افست تیزآب خورده، مهیای چاپ میشد.
غیر از کتب درسی و قرآن و کتاب دعا و تقویم کمتر کتابی بود که تیراژی قابل توجه داشته باشد، چنانچه بزرگترین رقم هر چاپ کتاب از متفرقه هفتصد مجلد بود که آخرین رقم بود
دیگر حاشیه بندی و سرلوحه سازی و تذهیب کتابهای خطی و کتب معتبر و طلا و لاجوردکاری و حاشیه بندی خطوط ارزشمند مانند فرامین سلاطین و حکام و وزرا و دیگر تابلوسازی از خطوط عجیبه از نسخ، تعلیق، ثلث، شکسته و رقعی و جملات و ابیات بی نقطه و پیوسته غیرمتقاطع مانند الهمصلعلیمحمد (الهم صل علی محمد) و کاغذنویسیهای معتبر مانند عریضه نگاری و تظلم خواهی از بزرگان و قبالهنگاریهای نکاح اعیان و اشراف همراه تزئین و ترصیع کامل که همه در این بازار انجام میگرفت. با روی کار آمدن چاپخانههای حروف سربی و زیاد شدن سواددار ساعتفروشها و چند نوع دیگر از کسبه جای صحافها را در بازار گرفته تا امروزه که به کلی از صورت اولیه خارج شده بازاری هردمبیل و آش شله قلمکار شده است.
اهمیت کتاب بین تهرانیها
اینکه بازاری به این دو صنف اختصاص یافته بود یکی از آن جهت که کتابهای قدیمی برای مردم در حکم جواهر بود که نسل به نسل از آن نگهداری میکردند، لاجرم لازم به مرمت میآمد و دیگر خطاطی که از هنرهای والا و گرانقدر به حساب میآمد که علاوه بر رفع احتیاج مراسلات و نامه نگاری که در هر محل زیاده بر چند سواددار و قلم به دست که بتواند رفع احتیاج نماید، یافت نمیشد تا آن حد که برای خواندن یک نامه که از جایی رسیده بود باید خانه به خانه عقب سواددار بگردند، به کار هرگونه تعلیم و تعلم نیز میآمد که جمیع کتب اعم از درسی، علمی و دینی برای چاپ بوسیله همین گروه نوشته میشد و دیگر اینکه هنوز کتب دستنویس دارای مزیت و اعتباری زیادتر از کتابهای چاپی بودند و در آخر اینکه کتابهای سطح بالا که خریدار اندک داشتند و چاپشان مقرون به صرفه و صلاح در نمیآمد دستنویس شده طبق سفارش و وسیله اینان آماده میشد.
کتابهای هفتصد نسخهای
لازم به توضیح است که غیر از کتب درسی و قرآن و کتاب دعا و تقویم کمتر کتابی بود که تیراژی قابل توجه داشته باشد، چنانچه بزرگترین رقم هر چاپ کتاب از متفرقه هفتصد مجلد بود که آخرین رقم بود و عدم اهمیت و اقبال مردم را بر آن معلوم میکرد که فروش همان نیز تا سالها طول میکشید و تعیین عدد هفتصد هم برای چاپ کتاب یمن این عدد و شگون آن بود که زودتر به فروش برود چه به حساب ابجد عدد هفتصد مساوی با عدد جمله «من عنده ام الکتاب» از قرآن بود که هر ناشر به آن توجه میکرد.