خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: «کوسویه در امتداد تاریخ؛ پژوهشی در تاریخ، جغرافیا و رجال کهسانِ هرات» نوشته حمیدالله کامگار است که برای نخستین بار در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات احراری منتشر شد و مورد استقبال فرهنگیان و علاقهمندان به تاریخ و پیشینه فرهنگی هرات قرار گرفت.
پس از این استقبال نویسنده تصمیم به ویرایش جدید کتاب گرفت و بنابراین چاپ دوم آن به تاریخ ۱۳۹۹ با شمارگان هزار نسخه و ۲۲۳ صفحه توسط نشر کامگار در دسترس مخاطبان قرار گرفت. این کتاب دستاورد سالها بررسی؛ تلاش و دیدنیهای عینی نویسنده است که توانسته تا حد ممکن؛ حق مطلب را در مورد ویژگیهای جغرافیایی، طبیعی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این سرزمین و مردم نجیب و آزاده آن ادا کند و شروعی برای بررسیها و پژوهشهای دقیقتر و جامعتر بعدی منطقه باشد.
کوسویه یا کهسان امروزین از توابع دیرینسال فوشنج باستان بوده و تاریخش درازدامن است. این منطقه در غرب هرات واقع شده و در حال حاضر یکی از شهرستانهای مشهور هرات بهشمار میرود. کوسویه خطهایست معموره در میان صحرا و کوهستان، باغستان بسیار دارد و هریرود آبیاریاش میکند. کوسونها یا کاسیان از اقوام کهنی بودند که پیش از مهاجرت آریاییها در غرب فلات پارس زندگی میکردند، قدیمیترین مراجعی که در آنها ذکر کوسونها و کاسیان بهعمل آمده، مربوط به قرن ۲۴ پیش از میلاد است.
این منطقه ارگ و حصاری بزرگ و متینی داشته که در مقابل لشکرکشیهای شاهزاده تولیخان و شاهزاده دُوا فرزند براق به آتش کشیده شد و در حال حاضر جز یک توده خاک سیاه از خود نشانی نگذاشته است. حکیم جاماسب (نخستین حکیم و فیلسوف ایران باستان یا آریانا) در کوسویه مدفون است و آرامگاهش توسط امرای تیموریان هرات مرمت شده که به نزد اهالی به نام گنبد گوهرشاد معروف است. این گنبد تاریخی بناییست عالی و بلند، مانند گنبد گوهرشاد در هرات و یکی از نفیسترین بناهای بهجامانده از دوره تیموریان بهشمار میرود.
منطقه کوسویه یا کهسان نیز در طول تاریخ درخشان خود هرگز بهصورت درست، جامع و دقیق مورد تحقیق، پژوهش و بررسی محققان، تاریخنویسان و نویسندگان قرار نگرفته است. بههمین دلیل میتوان گفت که کوسویه در امتداد تاریخ؛ نخستین مجموعهای است که بهصورت تقریباً کامل و جامع در مورد کوسویه یا کهسان تحریر یافته است.
این اثر شامل چهار فصل به ترتیب با این عناوین و توضیحات است؛ فصل اول «تاریخ کوسویه» که مطالب آن شامل وجه تسمیه، پیشینه تاریخی و مسائل مربوط به این دو موضوع است.
فصل دوم دربرگیرنده آثار و بناهای کوسویه و نگاهی به شگفتانگیزترین آثار و بناهای آن است. بحث نسبتاً مفصلی روی نفیسترین بنای تاریخی آن یعنی گنبد مشهور به گوهرشاد و «مدرسه تومانآغا» صورت گرفته که در حقیقت در زیر این گنبد نفیس؛ نخستین حکیم و فیلسوف ایران باستان یا آریانا (حکیم جاماسب) مدفون است. نگاهی به بنای کاروانسرای تومانآغا، تیرپل، قلعه یا حصار تاریخی کوسویه، آسیابهای بادی، آسیابهای آبی، حوضهای خشتی، خانقاههای اهل تصوّف، مساجد تاریخی، کافرقلعه و تپه رادار از دیگر عناوین و موضوعات مورد تحقیق و پژوهش این فصل است.
فصل سوم به مشاهیر ادبی و فرهنگی کوسویه اختصاص یافته و زندگینامه شاعران، نویسندگان، علما و دیگر مشاهیر کوسویه را در بر دارد. فصل چهارم معرفی کهسان معاصر است که نگاهی به جایگاه جغرافیایی، تاریخی، حدود، مساحت، نفوس، زبان، ویژگیهای قومی و انسانی، قصبات، تواناییهای اقتصادی، شغل و حرفه، نفت و گاز، وضعیت آموزش و پرورش یا معارف، وضعیت زنان، وضعیت بهداشت یا صحت، و دیگر مطالب مربوط به این منطقه را مورد بحث قرار داده است. در ادامه؛ نگارهها و تصاویری از بهترین و تاریخیترین آثار کوسویه نشان داده شده است.
کتاب شامل دو مقدمه یکی به قلم فضلالله زرکوب (ادیب سرشناس معاصر) و دیگری به قلم نویسنده است. زرکوب در بخشی از مقدمه خود چنین نوشته است: «چند سالی است که تلاشهای پیگیرِ پژوهشگر نام آشنای سواحل هریرود؛ جناب حمید کامگار را در کشف، معرفی و شناسانیدن آثار غریب و دورافتاده باستانی نگین خراسان پیگیری میکنم.
از دوران کودکی و نوجوانیم حرص و اشتیاق عجیبی به دیدار و تماشای آثار باستانی داشتم که البته شغل پدری و خرید و فروش فرآوردههای صنایع دستی در تلطیف ذوقم تأثیر قابل ملاحظهای داشت.
تلاشهای بیدریغانه و عاشقانه جناب کامگار؛ خاطرههای ماندگاری را از دهههای چهل و پنجاه خورشیدی زادگاهم را در اَعماق وجودم زنده میسازد که شادروانان؛ استاد فکری سلجوقی و استاد محمد علی عطار با گروهی از همکارانشان رنج سفرهای طولانی و طاقتفرسای تموز از مرغاب و بادغیس و چشت و کروخ و شاهپهلوان و اسفزار و پوشنگ گرفته تا دامنههای کوشکها، کوهپایهها و کوهسویههای سواحل هریرود را چگونه تحمل میکردند.
فراموشم نمیشود که این بزرگواران پس از بازگشت از بازخوانی کتیبههای نیمه فرو ریخته آثار باستانی و گورسنگهای بر آمده از زیر خروارها خاک در حالی که هنوز گرد و غبار این سفرها بر سر و صورتشان نشسته بود چگونه با گذاشتن دشلمه زرد و گهگاهی هم شیرپره جوزدار هراتی بر روی زبان و سرکشیدن پیاله چای سیاهِ هیلدارِ داغ؛ سرمست از غرور و افتخار؛ داستانِ زدودن غبارهای فراموشی از چهره تاریخ و فرهنگ خراسانزمین را به شیفتگانِ هویت و فرهنگ و تاریخ آن زمزمه میکردند.
بلی؛ تحمل رنج چنین سفرهایی جز با پای عشق؛ ممکن نیست. عشق به میهن، عشق به زبان، عشق به تاریخ و سرانجام؛ عشق به هویت فرهنگی که آمیزهای است از همه اینها.
من حمید کامگار را بیشتر از آن که محققِ آثار باستانی بدانم؛ به حیث یک پژوهشگر عاشقِ تاریخ و فرهنگ خراسانزمین میشناسم که این عشقِ آتشین را میتوان به آسانی از درون هر جمله نوشتههایش دریافت؛ وقتی میگوید: «سرزمین زیبای ما گهواره تمدن و وارث یکی از غنیترین فرهنگهای کهن است که هر منطقه و ناحیه آن تجلیگاه بخشی از عناصر این فرهنگ است.»
حرفش فقط حرف یک راوی و گزارشگر نیست؛ او هر اثر باستانیای را که میبیند؛ تنها به زمان ساخت، آجرهای به کار رفته، وابستگی و تعلق و پدیدآورنده آن توجه ندارد بلکه نخستین و برجستهترین چیزی که نظرش را جلب میکند؛ زیبایی، چگونگیِ بالندگی، آفرینشِ غرور، افتخار، غنای فرهنگی و درخشش آن اثر بر پیشانی و تارک فرهنگی است که میراث ارجناک نیاکان ماست و به فرزندان آینده این آب و خاک هدیه شده است...
وقتی با حمید کامگار به کوسویه سفر میکنیم متوجه میشویم که چگونه در زمانههای کهن؛ نویسندگان، شاعران، عارفان، کارگران و دهگانان؛ جوالهای گندم را در حالی بر پشت درازگوشها نهاده و با گوش دادن به نوای دلنواز نیِ چوپانان از میان درختان، گندمزاران و سبز هزارانِ سواحل آبهای شیرین هریرود به سمت آسیابهای آبی و بادی حرکت میکردند که دود هیزمهای نیمسوخته از اجاقها و تنورها؛ سفرههای ابر صداقت و سادگی روستایی را با صدای دلکشِ خروسها و سگها در فضای دهکدهها میگسترانیده است.»