خبرگزاری مهر - گروه سیاست- محمدصادق مرادی: در مقایسه با تاریخ بلندبالای «نبرد» در جهان، مدت زمان کوتاهی است که واژه «جنگ هیبریدی» وارد دایرهالمعارف نظامی و امنیتی این عالم شده و تنها چند سال است که ادبیات این موضوع وارد فضای آکادمیک نظامی کشور شده بود.
اما به طور ناگهانی در شهریور ماه امسال کشور عزیزمان ایران، هدف بزرگترین عملیات هیبریدی موجود در جهان تا به این روز قرار گرفت.
جنگ هیبریدی درواقع به کارگیری تمامی ابزارهای موجود (سیاسی، رسانهای، امنیتی، نظامی، اقتصادی و…) علیه یک هدف خاص است.
بخش اصلی پروژه جنگ هیبریدی دشمن علیه ایران ما، بر روی دو گزاره «معیشت» و «ادراک» مردم تکیه داشته و بخشهای امنیتی آن برخی اوقات از گوشه و کنار پدیدار شده و رخنمایی میکند.
شروع بحران امنیتی کشور در شهریورماه ۱۴۰۱ با انفجار یک بمب خبری پیرامون فوت خانم مهسا امینی بود، انفجاری که ردپای نیروهای قراردادی سازمان جاسوسی امریکا در پوشش خبرنگار در آن به طور کامل رصد شد.
دشمن فازهای مختلفی را در این بحران پیاده کرد از پمپاژ سنگین احساسات و عواطف برای جریحهدار کردن وجدان جامعه شروع کرده و پس از مانور بر روی ادعای خشونت نیروهای انتظامی کشور، شروع به مدیریت آشوبها و جهتدهی به آن برای افزایش میزان اثر تخریب نمود.
بلافاصله به صورت مکمل با طرح قبلی پروژه کهنهی کشتهسازی کلید خورد، پروژهای که این بار کانون توجه خود را به دختران جوان تغییر داده بود.
همزمان در خارج از کشور، ضدانقلاب سعی بر راه انداختن یک اجماع جهانی علیه ایران را داشت، فرض جماعت ضد ملت بر روی این بود که کلید نهایی شکستن کمر ایران، ایجاد یک ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا برای حمله مستقیم نظامی جهت کمک به مدنیت ادعایی ضدانقلاب بود.
دیدارهای چهرههای خاص و شرور ضدانقلاب با سران کشورهای عضو ناتو و شرکت در نشستهای امنیتی مهم جهانی در همین خط در حال پیگیری است که البته همچنان به قوت خود باقی مانده و با روی کار آمدن نتانیاهو در فلسطین اشغالی، امید تروریستها برای کلید خوردن یک حادثه هر چند کوچک در سطح نظامی، اما بزرگ در حوزه رسانه قوت گرفته است.
پس از این مراحل دشمن با فعال کردن گسلهای قومی و مذهبی سعی بر کلید زدن بخش نظامی جنگ هیبریدی در غرب و جنوبشرق کشور داشت، درواقع مدلی شبیه به عملیات طلوع ادیسه (عملیات یک ائتلاف خاص بر علیه دولت قذافی در لیبی) برای ایران مدنظر بود، که بحمدلله تاکنون شکست خورده.
پس از تمام این تلاشها و عدم همراهی مردم با موج گسترده جنایات و خشونتها، دشمن بازار، معیشت و اقتصاد طبقه پائین جامعه را هدف قرار داد.
کلیدواژه اعتصابات گسترده، رمز عملیات جدید دشمن شد و تاکنون تمام توان رسانهای و میدانی خود را برای کلید زدن آن در دو مرحله به میدان آوردهاند، از رپرتاژ ۲۴ ساعته جهت بمباران ذهن مردم با واژه «اعتصاب» گرفته تا بسیج کامل ظرفیت اراذل و اوباش برای تشویق، تهدید، حمله و حتی گشودن آتش سلاح گرم برای بسته شدن بازار و جادهها…
البته در هر دوبار، به جز عدهی قلیلی از کسبوکارهای فانتزی بالای شهرنشینان تهران که از نظر فکری با جریان ضدانقلاب همراهی کامل داشتند، هیچ بازاری به میل خود بسته نشد و صدالبته با حضور ویژه نهادهای نظارتی و امنیتی پروژه ترساندن بازاریان جهت اعتصاب و عملیات روانی در کنار آن شکست خورده است.
حال باید به نظاره دقیق نشست و گام بعدی دشمن را پیشبینی کرد.
آیا زمین بازی به خاک کشورهای همسوی ایران نیز کشیده میشود و بحران فرامرزی خواهد شد؟
آیا جمهوری اسلامی در حال فکر بر روی یک نقشه مهم برای تغییر بازی و آوردن ابتکار عمل در زمین خود است؟
آیا پروژه نخنمای کشتهسازی، وارد فاز ترورهای کوچک اما گسترده به شباهت دهه ۶۰ خواهد شد؟
زمان در هفتههای پیشرو به تمامی این سوالها پاسخ خواهد داد...