خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست – زینب رجایی: اعتراضاتی که از حدود سه ماه پیش در پی درگذشت «مهسا امینی» در کشور آغاز شد، مراحل مختلفی را طی کرد. زنجیره تحرکات سیاسی از فضای مجازی تا خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک ادامه یافت به نحوی که با بالا رفتن از پلههای خشونت و هتک حرمت، معترضان رفتهرفته جای خود را به اغتشاشگران و اعتراض جای خود را به اغتشاش داد.
جنبشی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» به میدان آمده بود، در خیابانهای شهر چادر از «زن» میانسال کشید؛ با زندهزنده آتش زدن و زجرکش کردن نیروهای امنیتی و بسیجی به آنها «زندگی» ابدی داد و روزهایی که با فراخوانهای متعدد در پی اعتصابات سراسری بود، کسبه و بازاریان را بین دوراهی اعتصاب یا تخریب مغازهشان «آزاد» گذاشت.
گرچه برخی جلوههای اعتراضات در فضای مجازی یا سایر بسترها کماکان ادامه دارد، اما تعداد تجمعات خیابانی روز به روز کمتر و تجمعات معدود با استقبال کمتری مواجه میشوند. در این شرایط به نظر میرسد دست عدهای که در پی تداوم ناامنیها هستند، از دستاویزی برای ادامه مسیر خالی مانده است. شاید همین موضوع باعث آن شده است که هر از گاهی یکی از دانشگاههای کشور شاهد مصادیق دیگری از خشونتطلبی و ناامنی باشد.
«نیمه شب گذشته، جمعه (۱۸ آذر ماه) دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه شریف واقع در همکف ساختمان «ابنسینا» توسط عوامل ناشناس آتش گرفته و کاملاً در آتش سوخت.» بنابراین بر آنچه اعلام شده در این حادثه تقریباً تمامی وسایل این دفتر اعم از کتابها، صندلیها، دستگاه فکس، کشوها و میز جلسات، تخته و تصاویر در آتش سوخته و قابل استفاده نیستند.
انتشار این خبر، حاکی از آن بود که هتک حرمتهای بی حد و مرز در شعارهای این مدت برای گروهی رادیکال، کافی نبوده است که حالا گروهی از آنها جمعه شب (!) مخفیانه دفتر یک تشکل دانشگاهی را به آتش کشیدهاند. این گروه بعد از آنکه نشان داد نه از هتک حرمت ابایی و نه از ریختن و ریخته شدن خون هموطنان واهمهای دارد، برای آنکه در صدر اخبار بماند هر از گاهی در فضای حساس فضای دانشگاهی عرض اندام میکند تا حیات خود را ادامه دهد یا دست کم وانمود کند که حیاتش ادامه دارد.
بروز چنین رفتارهایی از سوی قشر فرهیخته و دانشگاهی، آن هم دانشگاهی تراز اول که از آن انتظار فضای نخبگانی و فرهنگی بیشتری وجود دارد، پیکان انتقادات را تیزتر و نگرانیها برای نزول سطح کنشهای سیاسی را تشدید میکند. «احمد نادری» عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در این باره میگوید: «بروز چنین اتفاقاتی یک زنگ خطر است، قشر یا گروهی از دانشجویان که در این روند گام برمیدارند باید از ادامه این روند نزولی احساس خطر کنند، چراکه رفتهرفته دانشگاه از روح فرهنگ والا تهی شده و به نازلترین سطح از کنشگری کف میدان تبدیل میشود.»
روند فعلی خشونت کلامی را ترویج داد و سپس آن را به خشونت فیزیکال تبدیل کرد، آنچنان که در این مدت شاهد بروز درگیریهای فیزیکی بودهایم؛ در مرحله بعدی، از درگیریهای فیزیکی عبور کرد و به فاز تخریبگری فضای عمومی وارد شد او معتقد است آنچه کف خیابانها در توده مردمی، در اوج التهاب و در قله درگیریها رخ میدهد، نباید در فضای علمی و دانشگاهی کشور تکرار شود و تصریح میکند: «روندی که شاهد آن هستیم خشونت کلامی را ترویج داد و سپس خشونت کلامی را به خشونت فیزیکال تبدیل کرد، آنچنان که در این مدت شاهد بروز درگیریهای فیزیکی بودهایم؛ اما در مرحله بعدی، از درگیریهای فیزیکی هم عبور کرد و به فاز تخریبگری فضای عمومی وارد شد و اینجا، نقطه اوج پروسه تودهای شدن دانشگاهها است.»
انتظارات از جامعه تحصیلکردهای که دیر یا زود و کم یا زیاد قرار است سکان مدیریت کشور را به دست گیرد و این روزها برای به دست گرفتن این سکان، ادعا و عجلهای بیش از همیشه دارد، بیش از این حرفها است که آخر وقت یک روز تعطیل، اموال دانشگاه را برای به رخ کشیدن حضورش، به آتش بکشد. همچنانکه تا کنون نیز همین جامعه پیشرفتها و دستاوردهای متعددی را برای کشور به ارمغان آورده است.
«مهرداد ویس کرمی» عضو کمیسیون آموزش و تحقیقاً مجلس شورای اسلامی میگوید: «شکی نیست که پیشرفتهای کشور مدیون دانشگاه و همکاری این فضا با سیستم حاکمیت بوده و دستاوردهای حوزههای مختلف از هستهای و هوافضا گرفته تا نانو و سایر اختراعات و اکتشافات از تلاش این جامعه به دست آمده است.»
او تاکید میکند به حاشیه کشاندن دانشگاهها یکی از اهداف کسانی است در پی ضربه زدن به کشور هستند: «کشور در آستانه یک جهش علمی بزرگ است، تحریمها تا حدود زیادی خنثی شده و از دانشگاه شریف تجمع نوابغ ایران بود اما امروز کثیفترین شعارها از دانشگاه شریف و از سوی کسانی که یک عمر ژست نابغه بودنشان را گرفتیم، بیان شده است طرف دیگر پیامهای غرب نیز نشان میدهد آنها نیز این موضوعات را به خوبی فهمیدهاند. در چنین شرایطی دشمن در پی آن است که آب را از سرچشمه ببندد و دانشگاههای ما را به حاشیه بکشاند.»
البته این اولین بار نیست که دانشگاههای کشور، شاهد چنین رفتارهای نامقبولی بودند. مدتی پیش انتشار ویدئویی در فضای مجازی از دانشگاه شریف و شعارهای ساختارشکنانه آنها، جامعه انقلابی را به شدت مکدر کرد. فارغ از آنکه این حجم از حد و مرزشکنی و ادبیات مبتذل به بهانه اعتراضاتی که داعیه روشنفکری را یدک میکشد چقدر قابل هضم است، این سوال علامت سوال در ذهن به وجود میآید که چه بر سرمایهداری جامعه نخبگانی آمده است!؟
«داریوش سجادی» تحلیلگر سیاست داخلی در این باره میگوید: «دانشگاه شریف تجمع نوابغ ایران بود اما امروز کثیفترین شعارها از دانشگاه شریف و از سوی کسانی که یک عمر ژست نابغه بودنشان را گرفتیم، بیان شده است.»
خشونتی که این روزها زیر نقاب اعتراضات پنهان شده هر از گاهی هرج و مرج به راه میاندازد و میکوشد رفتارهای نامقبول را در زرورقی از تحرکات سیاسی و اجتماعی بپیچد و آن را برای مردم عادی کند. اما آنچه هنوز بیپاسخ مانده آن است که این حجم از تناقض در شعار و تئوری «زن، زندگی، آزادی» با آنچه در حقیقت اتفاق میافتد، چطور جمع خواهد شد و به چه نتیجهای خواهد رسید؟