خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: محمدمهدی سیدناصری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه حقوق کودکان، نویسنده و مترجم کتابهایی همچون: «سازمان ملل متحد را بهتر بشناسیم»، «حمایت از حقوق کودکان در اسناد سازمان ملل متحد»، «حمایت از حقوق کودکان از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه» و «حقوق فردی و اجتماعی کودکان» و «حمایت از حقوق کودکان کار در اسناد سازمان ملل متحد» و «آموزش حقوق و فرهنگ شهروندی برای کودکان» در تازهترین یادداشت خود به موضوع حق بر فرهنگ در بستر مصالح عالیه کودکان پرداخته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانیم؛
فرهنگ مجموعهای پیچیده از علوم، دانشها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنتها و بهطور خلاصه کلیه آموختهها و عاداتی است که یک انسان به عنوان عضو جامعه اخذ میکند. در واقع فرهنگ چیزی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و از محلی به محل دیگر میرود. آئینها و فرهنگها و نیز ادوار تاریخی گوناگون، از جایگاه و حقوق یکسانی برخوردار نبودهاند. گستره حقوق آنان در همه جوامع به شرایطی مانند مناسبات اعتقادی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی هر دوره بستگی داشته است.
موضوع حقوق کودک امروزه در نظامهای حقوقی گوناگون و مقررات و اسناد بینالمللی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. ضرورت به رسمیت شناختن حقوق برای کودکان، از یکسو، در این اندیشه ریشه دارد که عدالتورزی بشر برای رسیدن او به سعادت فردی و اجتماعی دارای نقشی اساسی و محوری است، و از سوی دیگر، از ضعف و رشد نیافتگی فیزیکی و ذهنی کودک در استیفای حقوق خود و در نتیجه، نیاز او به حمایتها و مراقبتهای ویژه پیش و پس از تولد ناشی میشود. این حقوق از جنبههای گوناگون و در شاخههای مختلف حقوق بررسی شده و دارای ابعاد حقوقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در عرصه ملی و بینالمللی است. صیانت از مصالح عالیه کودکان، مهمترین مبنای حقوق کودک و ابدیتبخشیدن به حقِ دارا بودن از حق برای کودکان، توانمندسازی خانوادهها و زمینهسازی برای رشد مادی و معنوی آنها از مهمترین اهدافِ خاص نظامهای حقوقی است.
مصالح عالیه کودکان به چه معناست؟
کودک از حمایت خاصی به صورت کلی برخوردار است و به او از نظر وضع قوانین و سایر وسایل، امکانات و تسهیلاتی داده خواهد شد، تا بتواند از نظر جسمی و فکری و روحی و اجتماعی و اخلاقی به نحو سالم و طبیعی در محیطی آزاد رشد کند، در قوانینی که برای حفظ این منظور وضع میشود، مصالح عالی کودک باید بیش از هر نکته دیگری مورد توجه قرار گیرد. مفهوم مصالح عالیه با مفهوم کودک ارتباط نزدیکی دارد، از نظر تاریخی این مفهوم در بستر مسئله حضانت شکل گرفت و توسعه بسیاری پیدا کرد و به صورت کلی رعایت مصلحت یا غبطه کودک به عنوان معیاری مهم در تصمیم گیریها معرفی شده است.
ماهیت مصلحت چیست؟
مصلحت به مفهوم خیر در مقابل مفسد به کار میرود، ماهیت خیر به معنای صلاح و خوبی و ماهیت مفسده زشتی و زیان است و به دلیل اینکه خیر و مفسده حدود معینی ندارد، برای همین سبب شده تعدادی از نویسندگان منفعت را مساوی با مصلحت تلقی نموده و رابطه تساوی بین این دو اصطلاح برقرار کردند، و مصلحت عبارت است از آنچه که با مقاصد انسان در امور دنیوی و اخروی یا هردو موافق بوده و نتیجه آن به دست آوردن منفعت یا دفع ضرری باشد.
در متن کنوانسیون حقوق کودک مصوب سال ۱۹۸۹ میلادی، به عنوان یکی از مهمترین اسناد حقوق بشری عصر حاضر، از واژه مصلحت استفاده شده است، در مواد ۳ و ۱۸ این کنوانسیون از واژه بهترین در کنار واژه بالا استفاده شده است، که در در ترجمه میتوان از آن به بهترین مصلحتها یا مصالح عالیه تعبیر کرد. مرجع ملی حقوق کودک در وزارت دادگستری جمهوری اسلامی ایران، به عنوان مرجع رسمی دولت ایران که امور کنوانسیون حقوق کودک را بر عهده دارد، جمع بین این دو واژه را در ترجمه ماده ۳ کنوانسیون به منافع کودک ترجمه کرده است، در حالی که همین عبارت در ماده ۱۸ به منافع عالیه کودک ترجمه شده است، که هیچ یک از این دو ترجمه دقیق نیست، برای تعیین ترجمه دقیق باید به نظراتی که در کنوانسیون حقوق کودک در مورد مفهوم مصلحت ارائه شده است توجه کرد. کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، که زیر نظر دبیرکل این سازمان برای نظارت بر اجرای هرچه بهتر کنوانسیون حقوق کودک فعالیت میکند، مفهوم مصلحت را طوری تفسیر کرده که حیطه گستردهتری از منفعت دارد و از نظر این کمیته همه عناصری که برای تصمیم گیری در یک موقعیت مشخصی برای یک کودک متخصص یا گروه مشخصی از کودکان ضروری است جز مفهوم بهترین مصلحتها تلقی میشود، که به نظر میآید ترجمه روان آن اصطلاح «مصالح عالیه» است.
این کمیته مصادیقی از این عناصر را ارائه نموده است، که عبارتند از: هویت کودک، شامل: جنس، سن و تاریخچه و زمینههای ایجاد کودک، دیدگاهها و آرزوهای کودک، مراقبت و نگهداری از کودک و ایمنی کودک و روابط خانوادگی کودک، ارتباطات اجتماعی کودک با همسالان و بزرگسالان، وضعیت آسیب پذیری کودک، انعطاف پذیری و توانمندسازی کودک، حقوق و نیازهای کودک راجع به بهداشت و آموزش و پرورش، توسعه کودک و گذار تدریجی به بزرگسالی و زندگی مستقل، مهارتهای کودک، و به طور کلی هرگونه نیاز خاص دیگر کودک، تمام این موارد جز مصلحت کودک هستند و در شرایط خاص هر کودک باید از میان آنها بهترین مصلحت را تعیین کرد، در حالی که واژه منفعت، فقط به سود مالی اختصاص دارد. و در نهایت ترجمه عبارت بهترین مصلحتها یا مصالح عالی کودک به منافع عالی کودک صحیح نیست و حقوق کودک سازمان ملل متحد مصلحت را به امور معنوی و اخلاقی و تربیتی معنا کرده است چون در واقع مصلحت عالیه کودک، همه مواردی را که به منافع معنوی و رشد کودک کمک کند، میپردازد و به صرف منافع مادی نمیتواند جایگزین شود.
هنر برای کودک به لحاظ اهمیت آن در آموزش، پرورش و تربیت و نیز تأثیر در رشد فکری و خلاقیت وی، بسیار با اهمیت و ضروری است. هیچ کودکی نباید از این عامل مهم یادگیری، بالندگی و مهارت آموزی محروم بماند. در نظام بین الملل حقوق کودک، اگرچه از هنر به عنوان یک حق برای کودک یاد شده، لیکن مؤلفهها و گستره این حق به درستی شناسایی نشده است؛ در مواردی هنر برای کودکان با سو برداشت و استفاده ناروا همراه شده، همچنان که گاه یک سونگری به این حق، موجب غفلت از مصلحت اندیشی و صلاح انگاری در تربیت کودکان گردیده است. هنر نیرویی خدادادی و ابزاری است بسیار ارزشمند که میتوان آن را به استخدام اندیشهها و اهداف عالی انسانی و نشر معارف اسلامی و گسترش عدالت اجتماعی درآورد. به همین جهت، هنر از جایگاه متعالی، کارکردهای ویژه و تأثیرات بینظیری در فرایندهای فرهنگی، اخلاقی، آموزشی و نیز بیان وقایع و احساسات برخوردار است؛ و همین نکته بر ضرورت و اهمیت آن در خصوص کودکان مهر تائید مینهد. هنر برای کودک در راستای حق بر آموزش و تربیت و حق بر فرهنگ، حق بر بازی، یک حق روا و ارزشمند برای کودک است. از این رو هیچ کودکی نباید از این عامل مهم یادگیری، بالندگی و مهارتآموزی محروم بماند.
حق هنر برای کودک بر مبانی تردید ناپذیری استوار است. عقل به عنوان بهترین و محکمترین مبنا، بر پایه دو بنیان اصلی کرامت و مصلحت، حق هنر را برای کودک مورد شناسایی قرار میدهد؛ یعنی کرامت انسانی کودک و نیز تأمین مصالح و مصلحت وی چنین اقتضا میکند که برخورداری از هنر و لطایف و فواید آن به مثابه یک حق برای او شناخته شود و در کنار آن از میان ادله نقلی نیز میتوان عموماتی را یافت که در راستای تکریم طفل و حق تربیت و آموزش برای کودک، حق بر هنر را تائید میکند.
کودکی رؤیا نیست و حق با کودکان است، یادمان باشد که؛ انسانهای موفق امروز، کودکان آگاه دیروز بودند و کودکان موفق امروز، شهروندان توسعهیافته جامعه فردا خواهند بود. کودکان، برکت زندگی و سرمایههای آینده جامعه به شمار میآیند. آنان برای رشد و بالندگی خود، نیازها و در مفهوم دقیقتر حقوقی دارند که باید به درستی به آن پرداخت؛ آینده را انسانهایی میسازند که «امروز» کودکاند، کودکان ما «امروز» نیاز دارند که خوب زندگی کنند و به حقوقشان احترام گذاشته شود.