محمد زارع کارگردان فیلم کوتاه «سیاه‌زخم» از دغدغه خود برای هشدار به خانواده‌ها در زمینه فراگیر شدن «قمار مجازی» در میان نوجوانان گفت.

خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

در پانزدهمین نوبت از برگزاری این نشست‌ها میزبان عوامل فیلم کوتاه «سیاه زخم» بودیم؛ فیلمی که می‌توان آن را یکی از آثار متأثر از جریان سینمای اجتماعی در سینمای کوتاه ایران طی سال‌های اخیر دانست. فیلم روایتی از تبعات آلوده شدن به «قمار» در یک خانواده آسیب‌پذیر از نظر اقتصادی است.

آنچه می‌خوانید گفتگوی خبرگزاری مهر با محمد زارع کارگردان و بهروز پادیاب مدیر تصویربرداری فیلم کوتاه «سیاه زخم» است.

* درباره بحث قمار تا کنون تجربه‌های متنوعی را در سینما و به‌خصوص حوزه فیلم کوتاه شاهد بوده‌ایم. از نظر خودتان، فیلم «سیاه‌زخم» چه وجه تمایزی با نمونه‌های قبلی دارد و فکر نمی‌کنید پرداختن به این مضامین کمی گرفتار چرخه تکرار شده است؟

محمد زارع: ابتدا به این نکته اشاره کنم اینکه بچه‌های فیلم کوتاه فرصت‌های دیگری غیر از جشنواره فیلم کوتاه تهران برای عرضه و نمایش آثار خود داشته باشند اتفاق مبارکی است که امیدواریم شنیده‌ها درباره تغییر رویکرد صداوسیما در این زمینه هم به یک تحول مستمر در این زمینه منجر شود. اینکه سینمای کوتاه به سمت ارتباط با مخاطب عام حرکت کند، اتفاق خوبی است. امروز تمرکز فیلمسازان کوتاه بیشتر به جشنواره‌ها به خصوص رویدادهای خارجی است. خود من وقتی این فیلم را می‌ساختم، خیلی به اکران داخلی فکر نمی‌کردم و نگاهم این بود که بتوانیم در جشنواره‌های خارجی فیلم را به نمایش بگذاریم.

در این شرایط فرصت‌های گفتگو درباره فیلم کوتاه مانند همین نشست، بسیار ارزشمند است. درباره بحث تکرار سوژه «قمار» هم با شما موافق هستم اما فکر می‌کنم در این فیلم، چیزی وجود دارد که در فیلم‌های دیگر شاهد آن نبوده‌ایم، آن هم بحث «قمار آنلاین» است. من خودم تا امروز در فیلم‌های کوتاه دیگر این ایده را ندیده بودم. از زمانی که کرونا آغاز شد، تقریباً در دست همه نوجوانان ما، یک گوشی موبایل است. زمانی شاید دانش‌آموزان را نهی می‌کردیم تا آن‌ها را در زمینه استفاده از تلفن همراه کنترل کنیم، اما از زمانی که آموزش آنلاین فراگیر شد، گوشی تلفن همراه، جزئی جدایی‌ناپذیر از نوجوانان ما شد.

ما تحقیقی داشتیم که نشان می‌داد تعداد زیادی از نوجوانان کشور، به همین واسطه درگیر قمار آنلاین شده‌اند. حتی در برخی مدارس هم این معضل بروز داشت و مشخصاً در قالب یک بازی خیلی از نوجوانان به این سمت ترغیب شده بودند. این اتفاق هم ناشی از غفلت خانواده‌ها از دنیای بزرگی است که در پس این قاب به‌ظاهر کوچک وجود دارد. شاهدیم که نوجوانان ما آرام‌آرام دارند از فضای بازی‌های گروهی فاصله می‌گیرند و به سمت سرگرمی با تلفن همراهی می‌روند که خانواده‌ها واقعاً از درون آن خبر ندارند. یکی از خطرات این دنیا، همین قمار است که می‌تواند یک زندگی شیرین را به راحتی، به تلخی بکشاند. شخصاً از قمار بسیار متنفرم و شاید به این دلیل سراغ این سوژه رفته‌ام.

محمد زارع

* یعنی تمرکز شما روی نوجوانانی بوده است که درگیر قمار شده‌اند؟

زارع: سعی کردیم در این زمینه هشدار بدهیم. شاید برای هشدار به خانواده‌ها موضوعات دیگری هم قابل طرح بود اما ما دست روی قمار آنلاین گذاشتیم.

* اگر تمرکزتان بر روی نوجوان بوده است، فکر نمی‌کنید کاراکترهای اصلی داستان را از نظر سن و سال، به درستی انتخاب نکرده‌اید!؟

زارع: از نظر من هر دوی این کاراکترها زیر ۲۰ سال سن دارند، حتی اگر احساس بزرگ بودن آن‌ها را دارید، ناشی از بلوغ زودرس آن‌ها در آن شرایط است. ما حتی به این موضوع هم فکر کردیم که چرا باید سراغ بازیگرانی برویم که چهره‌های پخته‌تری نسبت به تصویر تین‌ایجری که از نوجوانان در فیلم‌ها وجود دارد، داشته باشند. شما همین امروز هم در میان نوجوانان، چهره‌های زیادی را می‌بینید که گویی شکسته شده‌اند.

زارع: شما کافیست یک دوره از جشنواره فیلم کوتاه را از دست بدهید، مانند جشنواره امسال که طیفی از فیلمسازان در آن حضور نداشتند، شما جای دیگری برای دیدن فیلم‌های دیگران پیدا نمی‌کنید. شاید همین مسئله باعث می‌شود گاهی فضای آثار ما شبیه به هم باشد بدون اینکه اطلاع ازآن داشته باشیم. در مجموع وجود کلیشه در «سیاه‌زخم» را می‌پذیرم

* بازهم فکر می‌کنم فیلم شما گرفتار کلیشه‌ها در پرداختن به قمار است و به صرف اشاره به قمار آنلاین، فضای آن را متفاوت نکرده است.

زارع: من قبول دارم که در فیلمم مقداری کلیشه هم وجود دارد اما برای نمایش دادن بحث قمار مجاری، چاره نداشتم جز اینکه سراغ این فضا بروم. بد نیست بدانید ما فیلم‌نامه اولیه‌ای برای این کار نوشته بودیم و در مرحله انتخاب بازیگر بودیم که ناگهان فیلم «بچه‌خور» محمد کارت منتشر شد و دیدیم دقیقاً شبیه فضای داستانی ماست! حدود ۴، ۵ ماه زمان گذاشتیم تا آن فیلمنامه اولیه را تغییر بدهیم...

* به دلیل شباهت با فیلم محمد کارت؟

زارع: بله. آن هم فیلمنامه‌ای که برای آن مجوز گرفته بودیم و بازیگران آن را هم انتخاب کرده بودیم! شاید یکی از دلایل اینکه شما به تکرار کلیشه‌ها در سینمای کوتاه اشاره می‌کنید، همین دسترسی محدود فیلمسازان به آثار همکاران‌شان باشد. شما کافیست یک دوره از جشنواره فیلم کوتاه را از دست بدهید، مانند جشنواره امسال که طیفی از فیلمسازان در آن حضور نداشتند، شما جای دیگری برای دیدن فیلم‌های دیگران پیدا نمی‌کنید. شاید همین مسئله باعث می‌شود گاهی فضای آثار ما شبیه به هم باشد بدون اینکه اطلاع از آن داشته باشیم. در مجموع وجود کلیشه در «سیاه‌زخم» را می‌پذیرم.

* در زمینه دیالوگ‌نویسی هم فیلم دچار ضعف است و در مواردی خیلی گل‌درشت شده است!

زارع: این مورد بیش از فیلمنامه و حتی بازی بازیگران، به کارگردانی من بازمی‌گردد. البته که قائل به این هستم که نباید اتفاقات پشت دوربین برای مخاطب روایت شود اما چون این موضوع مطرح شد، لازم است در این زمینه توضیح دهم که ما محدودیت بودجه برای کارمان داشتیم و باید در ۲ روز کار را جمع می‌کردیم. اگر کارمان به روز سوم می‌رسید، امکان داشت تولید نشود! از این دو روز هم یک نصف روز تجهیزات فیلمبرداری‌مان دیر رسید و یک نصف روز هم درگیر بیمارستان و بیماری یکی از بازیگران شدیم. در مجموع یعنی برای این کار را در دو نصف روز جمع کردیم. قبول دارم در مواردی دیالوگ‌ها خوب گفته نشده است، به رغم آنکه خوب نوشته شده بودند. در مواردی هم هنگام فیلمبرداری تصورمان این بود که می‌توانیم در مرحله تدوین بخش‌هایی را اصلاح کنیم اما در بخش‌هایی نتوانستیم. پس مشکل این صحنه‌ها نه دیالوگ است، نه بازیگر، مشکل اصلی زمان و بودجه بود. همان مشکلی که می‌توان گفت بخش عمده‌ای از فیلمسازان کوتاه دارند با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

* احتمالاً این معذوریت‌ها و محدودیت‌ها در زمینه مسائل فنی مانند تصویربرداری هم تأثیر گذاشته است.

زارع: قبل از توضیحات بهروز (پادیاب) درباره تصویربرداری به این نکته اشاره کنم که با توجه به زمان محدود، فشار خیلی زیادی را به تیم تصویربرداری وارد کردیم. بهروز همیشه آدم زودجوشی است اما در این پروژه صبری از خودش نشان داد که توانستیم کار را جمع کنیم. لوکیشنی هم که انتخاب کردیم، فضای کوچکی داشت و در این زمینه تعمد داشتیم تا بتوانیم خفگی و فشار موجود روی این خانواده را، در تصویر هم حس کنیم.

بهروز پادیاب: قبل از این لوکیشن، لوکیشن دیگری پیدا کرده بودیم که بزرگ‌تر هم بود اما سه چهار روز مانده به آغاز تصویربرداری کنسل شد و مجبور به انتخاب لوکیشن جایگزین شدیم که به این گزینه رسیدیم. براساس فضایی هم که این خانه به ما می‌داد، مجبور بودیم از دوربین روی دست استفاده کنیم. تمام تلاش گروه این بود که بتوانیم در همان دو نصف روز، کار را ضبط کنیم. یک نوبت مجبور شدیم به دلیل بارندگی وسایل را جمع کنیم و در یک نوبت هم برای ۴ ساعت قطع برق داشتیم!

زارع: البته اساساً معتقدم همین چالش‌ها ساختن فیلم کوتاه را جذاب می‌کند. اینکه شما می‌خواهید در زمانی کوتاه، داستانی را روایت کنید که آغاز، میانه و پایان درستی داشته باشد. قطعاً اگر زمان بیشتری می‌داشتید، هیچ‌کدام از این اتفاقات نمی‌توانست به اثر شما لطمه بزند. مواجهه با این چالش‌ها برای من جذاب است و معتقدم سازنده فیلم کوتاه را پخته‌تر می‌کند.

* انتقادی که به تواتر در سال‌های اخیر درباره «سینمای کوتاه» مطرح می‌شود، بحث تب ساخت فیلم‌های اجتماعی در میان فیلمسازان کوتاه، آن هم متأثر از سینمای بلند است. فکر می‌کنم یکی از مصادیق تام و تمام چنین انتقادی می‌تواند همین فیلم «سیاه‌زخم» باشد. واقعاً از نظر فنی و لااقل در زمینه فضاسازی بصری، امکان نوآوری و خلاقیت در ساخت آثار اجتماعی وجود ندارد؟

پادیاب: بله متأسفانه اکثر آثار ما به‌صورت دوربین روی دست تصویربرداری می‌شوند و من هم مخالف آن هستم. برای همین کار هم ابتدا اصلاً موافق نبودم اما به دلیل فضای محدود، گزینه دیگری نداشتیم.

پادیاب: بله. چون محمود کلاری در «جدایی نادر از سیمین» عملکرد موفقی در کنار اصغر فرهادی داشته، همه می‌خواهند همان کار را تکرار کنند. من کلاً با دوربین روی دست مشکل دارم، به‌خصوص اینکه احساس کنم استفاده از آن در پروژه‌ای منطق لازم را ندارد

* اینکه می‌گویید «متأسفانه» یعنی خودتان جزو منتقدان این جریان هستید؟

پادیاب: بله و این مسئله مربوط به سینمای کوتاه هم نیست. در سینمای بلند و حتی سریال‌سازی هم این اتفاق را شاهد هستیم. واقعیت این است که تا پیش از ساخت «جدایی نادر از سیمین» هم ما تجربه‌هایی در زمینه تصویربرداری دوربین روی دست داشتیم، اما بعد از این فیلم بود که همه سینمای ما انگار شد، دوربین روی دست!

* این همان چیزی است که به عنوان یک «تب» به آن انتقاد می‌شود.

پادیاب: بله. چون محمود کلاری آنجا عملکرد موفقی در کنار اصغر فرهادی داشته، همه می‌خواهند همان کار را تکرار کنند. من کلاً با دوربین روی دست مشکل دارم، به‌خصوص اینکه احساس کنم استفاده از آن در پروژه‌ای منطق لازم را ندارد.

* یعنی اگر به‌عنوان یک مخاطب و بدون اطلاع از محدودیت‌هایی که در تولید داشتید، «سیاه زخم» را می‌دیدید، اذیت می‌شدید؟

پادیاب: واقعاً استفاده از دوربین روی دست را دوست ندارم اما اگر قرار بر نقد باشد، باید همه جوانب را در نظر بگیریم. اگر مخاطب باشم و بدانم پروژه‌ای به دلیل فضای کم ناگزیر از استفاده از دوربین روی دست بوده است، آن را می‌پذیرم. ولی در مواردی می‌توان سراغ ابزارهای دیگر هم رفت اما این کار را نمی‌کنند. چرا باید کار موفق فرد دیگری را تکرار کنیم؟

بهروز پادیاب

* این نکته هم برایم جای سوال دارد که چرا همه فیلمسازانی که می‌خواهند درباره «قمار» فیلم بسازند، آن را محدود به جنوب شهر می‌کنند؟ مگر این پدیده محدود به طبقات پایین جامعه است؟

زارع: در فیلم کوتاه زمان بسیار محدودی در اختیار دارید تا بتوانید میزان کثیف بودن یک موضوع را به تصویر بکشید. نشان دادن یک آدم ثروتمند و قمارباز در این بستر دشوار است و مجبوریم سراغ یک سری نشانه‌های آشنا برویم. در زمینه خلاقیت در فیلم اجتماعی هم که به آن اشاره داشتید، بد نیست به این موضوع اشاره کنم که همواره در میان فیلمسازان این گزاره مطرح است که شما اگر بهترین فیلمساز هم باشید، بازهم تابع ایده و سوژه هستید و به تعبیری این سوژه فیلم است که به شما می‌گوید چگونه باید روایت شود.

شاید بهروز با دوربین روی دست مخالف باشد اما حتی اگر لوکیشن بازتر و بزرگ‌تری هم داشتیم، بازهم من این فیلم را همین گونه دیده بودم. من دلم می‌خواست. از تجربه موفق دیگران که دیده بودم، استفاده کنم. فیلم «سیاه‌زخم» را از زمان نگارش فیلمنامه تا دکوپاژ و تولید را همواره همین‌طور دیده بودم.

* صادقانه بگویید؛ می‌پذیرید که متأثر از تب سینمای اجتماعی این سال‌ها هستید؟

زارع: اگر بدانم که قطعاً می‌خواهم فیلم بعدی‌ام را هم دوربین روی دست بسازم، این حرف شما را می‌پذیرم اما هنوز نمی‌دانم فیلم بعدی‌ام چه سوژه‌ای دارد و آیا می‌خواهم آن را با دوربین روی دست روایت کنم یا دوربین روی ریل!

* در ابتدای گفتگو اشاره کردید که زمان ساخت «سیاه‌زخم» به اکران داخلی آن فکر نمی‌کردید و به فکر عرضه آن در جشنواره‌های خارجی بودید، همزمان از دغدغه‌تان برای هشدار به خانواده‌ها در زمینه قمار مجازی و استفاده نوجوانان از موبایل گفتید؛ فکر نمی‌کنید تناقضی در این مواضع وجود دارد؟ چطور برای فیلمی که اساساً برای جشنواره‌های خارجی ساخته‌اید، چنین رسالت و نقش اجتماعی‌ای در نظر می‌گیرد؟

زارع: ما حتماً به عرضه فیلم در داخل کشور هم فکر کرده‌ام و نکته‌ای که به آن اشاره کردم، مربوط به حضورهای جشنواره‌ای است. بالاخره در زمینه ساخت محدودیت‌هایی داشتیم که با آن ملاحظات نمی‌شد فیلم را برای حضور در جشنواره‌های داخلی تولید کرد. ما هم اصل را بر حضور در جشنواره‌های خارجی گذاشتیم. می‌دانستیم سخت‌گیری‌هایی در جشنواره‌های داخلی وجود دارد که احتمال دارد کار ما را نپذیرند. اما در اینکه در نهایت قرار است این فیلم در داخل پخش شود و مخاطب آن را ببیند، تردیدی نداشتیم. حتی برای عرضه فیلم در پلتفرم‌های داخلی هم اقدام خواهیم کرد.

برچسب‌ها