به گزارش خبرنگار مهر، فردا سالروز شهادت صدیقه طاهره (س) است. سید محمد مهدی موسوی پژوهشگر بنیاد بین المللی امامت در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا (س) به تبیین مفهوم سلاح عاطفی اشک پرداخته است. که در ادامه با هم میخوانیم:
همواره با فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دشمنان خاندان عصمت و طهارت برای تزلزل در این حقیقت پاینده و روشنگر، به دست و پا افتاده و شبهاتی را بکار میگیرند تا به گمان خویش حرکت انقلابی و مبارزه حضرت زهرا سلام الله علیها را کمرنگ و به حاشیه کشانند. در این راستا یکی از شبهاتی که از سوی دشمنان مطرح شده، گریههای حضرت زهرا سلام الله علیها است. ایشان با استمداد به اهمیت اخلاق مداری و حق الناس بحث مردم آزاری را پیش کشیده و با نسبتی ناروا به حضرت فاطمه سلام الله علیها برآنند که چرا حضرت زهرا سلام الله علیها با گریههای خود برای مردم مزاحمت ایجاد کرد؟ چرا که به امیرمومنان علیه السلام گفتند به زهرا بگو یا شب گریه کند یا روز؟
در پاسخ این شبهه اطلاع، فهم دقیق و توجه به نکات ذیل ضروری است: ۱. بیان امتناع عقلی این عمل ۲. مقام والای حضرت فاطمه سلام الله علیها و نسبت آزار دادن به ایشان ۳. فلسفه گریههای حضرت ۴. مکانهایی که حضرت در آن گریه میکردند و ۵. نهایت اینکه چه کسانی ممکن است از گریه و عزاداری حضرت ناراحت شوند. که به تبیین موارد فوق پرداخته میشود:
امتناع عقلی
ابتدا باید توجه داشت که اصل قضیه از نظر عقلی با توانایی بشر ممتنع است. چرا که نمیشود حتی تصور کرد که مثلاً صدای ایشان آن قدر بلند بود که در شهر مدینه، آن هم در مدت طولانی میپیچید و اهالی شهر را آزرده میکرد. آخر چه کسی میتواند چنین فریادی داشته باشد؟ پس اگر عدهای این گونه بیان میکنند که تمام مدینه از این سر و صدا ناراحت شدند، این خلاف عقل است. چرا که کدام منطق میپذیرد که صدای حضرت آنقدر بلند بود که برای تمام اهل مدینه آزار دهنده باشد.
تنافی با عصمت
باید یاد آوری شود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پاره تن رسول خدا، سیده زنان اهل بهشت، مطهّر به آیه تطهیر بوده و خداوند بر پاکی و عصمت ایشان گواهی داده است. همو که به فرموده پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم رضایتش رضایت خدا و غضبش مایه غضب الهی است (۱) که این حدیث خود باز نشان از طهارت و عصمت ایشان دارد. شخصیتی که حجاب، حیا و عفاف وی زبانزد و الگوی همگان بوده است. حال چگونه قائل بشویم حضرت زهرا سلام الله علیها طوری گریه و جزع میکرد که موجب اذیت و سلب آسایش مردم میشد. باتوجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا سلام الله علیها این عمل از ایشان غیر قابل تصور به نظر میرسد.
فلسفه گریههای حضرت فاطمه سلام الله علیها
در تاریخ بشریت افراد زیادی بوده اند که در غم از دست دادن عزیزی، فراق محبوبی، نرسیدن به مقصودی و… گریه کرده اند. شاید بتوان گفت: هیچیک از گریهها بسان گریه حضرت زهرا سلام الله علیها سوزناک، هدفمند، افشاگرانه و سیاسی نبوده است. تا آنجا که عدهای از گریه آن حضرت شکوه نمودند. گریههای حضرت زهرا علیها السلام نه فقط گریه عاطفی بر فقدان پدر بلکه مبارزه منفی با دستگاه خلافت بود. گریه بر غربت اسلام، قرآن و دستورات دینی، گریه بر غصب خلافت، گریه بر مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام، انحراف امت اسلامی از مسیر اصلی و صراط مستقیم بود. حیف و صد حیف که این امت به خوبی این پیام را دریافت نکردند.
حضرت زهرا سلام الله علیها معصومه است و به خوبی میداند که اذیت و آزار دیگران شرعاً ممنوع است، پس چرا گریه آن حضرت آنقدر ادامه یافت که داد مردم مدینه بلند شد؟ چرا حضرت این قدر اصرار دارد که مردم متوجه شوند؟ چه شده است که این همه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گریه میکند؟ پس از رحلت نبیّ مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت زهرا سلام الله علیها در موارد متعددی گریان و اندوهگین بودند! آنچه پیش رو دارید، بیان فلسفه و حکمتهای این گریهها از زبان خود آن حضرت است که در چند بخش ارائه میشود:
۱- فراق رسول خدا (۲) و عظمت مصیبت رحلت ایشان (۳)
۲- طلب و آرزوی مرگ به جهت مصائب .(۴)
۳- غربت اسلام. (۵)
۴- گریه بر غصب امامت و خلافت. (۶)
۵- سلاح اشک
در دوران پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شد، تنها سلاح حضرت زهرا سلام الله علیها در مسیر بصیرت افزایی و روشنگری، گریه و اشک بود. آن حضرت در اشعاری میفرماید:
«فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَکَ مُونِسی* وَ لَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِیکَ وَ شَاحِیَا» بعد از تو حزن و اندوه را مونس خود خواهم ساخت و اشک را اسلحه خود قرار خواهم داد. چه باکی است بر کسی که خاک قبر احمد را بوییده، در تمام زندگی هیچ عطری را نبوید». (۷)
در این اشعار، علاوه بر اشاره بر مصیبت رحلت پیامبر تنها و بی یاور شدن و روبرویی با فرومایگان را جز مصائب خویش دانسته که برای آن گریه میکند و تنها اسلحه خویش را گریه خویش بیان میدارد.
از این رو گریههای مکرر حضرت زهرا سلام الله علیها نشان از شیوه مبارزه ایشان بوده است تا فریاد مظلومانه خود را به دیگران برساند. چرا که گریه در برانگیختن احساسات و عواطف دیگران نقش بسیار زیادی دارد و فرد نظاره گر، تحت تأثیر شدید قرار میگیرد و سعی میکند از ناراحتی گریه کننده بکاهد و یا به او کمک نموده، مشکل او را بفهمد و در حل آن بکوشد.
شاهد اینکه این گریهها یک شیوه مبارزاتی بوده، این است که آن گریه اگر فقط جنبه عاطفی داشت. حضرت فاطمه سلام الله علیها میتوانست در یک نقطه، آن هم در خانه خود، مخفیانه گریه کند و این گونه گریهای در نظر خود او نیز بهتر بود؛ زیرا او همان کسی است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می پرسد: بهترین چیز برای زنان چیست؟ در جواب عرض میکند: بهترین چیز برای آنان این است که مردان را نبیند و آنها نیز او را نبینند .(۸)
اکنون چه پیش آمده است که او آشکارا گریه میکند، به گونهای که گریه و نالههای او باعث اذیت دیگران شده است؟ البته با توجه به آیه ««لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» (نساء / ۱۴۸) خداوند دوست ندارد کسی با صدای بلند، بدیهای دیگران را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد.» ایشان عمل موافق با آموزههای قرآن است. بنابراین نتیجه میگیریم که حتماً قضایای ناگواری پیش آمده باشد که حضرت مجبور شده به گریه پناه ببرد.
مکانهای گریه حضرت زهرا سلام الله علیها
یکی دیگر از قسمتهای این پازل که ما را در پاسخ به این سوال کمک میکند تعیین مکان گریه حضرت فاطمه سلام الله علیها است. چرا که با روشن شدن این مساله دانسته میشود که آیا صدای گریه حضرت باعث آزار میتواند باشد یا خیر؟
حتی گریه کردن آن حضرت در مکانهای مختلف که هر کدام ویژگی و پیام خاصی به دنبال دارد، انسان را به تأمّل وا میدارد. در اینجا به مکانهایی که حضرت زهرا سلام الله علیها در آنها به گریه کردن میپرداخت، اشاره میشود.
۱- کنار قبر پیامبر (۹)
۲- در خانه (۱۰)
۳- در قبرستان بقیع
بعد از آمدن مردم مدینه و اعتراض آنها به امیرالمومنین علیه السلام، آن حضرت در قبرستان بقیع جایگاهی برای حضرت زهرا علیها السلام بنا کرد که «بیت الاحزان» نام داشت. صبح گاهان حضرت فاطمه، حسن و حسین علیهما السلام را همراه خویش نموده، گریان به سوی بقیع میرفت و همچنان در آن قبرستان میگریست تا غروب میشد. آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام میآمد و او را به سوی خانه میبرد، در حالی که او را بین دو دستش حرکت میداد. تا بیست و هفت روز پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داستان اینگونه بود. (۱۱)
۴- در قبرستان اُحُد
محمود بن لبید میگوید: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت، حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد قبور شهدا و بر سر قبر حمزه سید الشهدا علیه السلام میآمد و در آنجا میگریست. از آن پس چند روز مرتب نزد قبر حمزه آمدم و ایشان را در آنجا دیدم که گریه میکرد. روزی مقداری صبر کردم تا اینکه آرام شد. نزد او رفتم و سلام کردم و گفتم: ای سیده زنان عالم! به خدا سوگند! تو رگهای قلب مرا از گریه پاره کردی چه شده است اینگونه گریه میکنی؟ فرمود: ای ابوعمر! بر من سزاوار است که گریه کنم؛ زیرا مصیبت بهترین پدران؛ یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من رسیده و چقدر مشتاق دیدار او هستم. گفتم: ای سیده من! مسئلهای از شما می پرسم که در سینه ام دارد؟ [معلوم میشود محمود متوجه شده بود که گریههای حضرت زهرا سلام الله علیها فقط برای فقدان پدرش نبود]. فرمود: بپرس. عرض کردم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله بر امامت حضرت علی علیه السلام تصریح کرد؟ حضرت فرمود: شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟» عرض کردم: بلکه قضیه غدیر، بود (من فراموش نکرده ام)؛ ولی میخواهم از زبان شما بشنوم. فرمود: خدای متعال را گواه میگیرم که شنیدم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود: علی علیه السلام بهترین کسی است که در میان شما جانشین خودم قرار میدهم و او امام و خلیفه بعد از من است و دو سبط من و نُه نفر از صلب حسین علیه السلام پیشوایان در میان شما خواهند بود». پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی علیه السلام سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ داد: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَثل امام، مانند کعبه است که نزد او می آیند و طواف میکنند و او نزد کسی نمیرود و کعبه دور مردم طواف نمی کند»
روشنگری حضرت در قالب سلاح اشک در گزارش تاریخی فوق کاملاً مشهود است.
تعیین هویت اعتراض کنندگان
نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد آنست که معترضان، از دو قشر بودند. قشر اول مردم عادی و عوامی که دلشان برای گریههای شبانه روزی حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها میسوخت. از این رو توصیه میکردند که ایشان کمتر گریه کنند. مثل ما که به شخص داغدیده و عزادار میگوئیم: کمتر گریه کن. اینطوری صدمه میبینی.
کما اینکه در روایات به این نوع از دلسوزی اشاره هم شده است. در بعضی از این گزارشات میخوانیم که همسایگانی که از گریههای فاطمه سلام الله علیها بی تاب شده بودند، به خدمت امیرالمؤمنین رسیدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن و روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و… (۱۲)
اما قشر دوم، جِناح مخالف، یعنی اصحاب سقیفه و عوامل و طرفداران آنها بودند. آنها در روز دست کم سه نوبت به مسجد پیامبر اکرم صل الله علیه و آله میآمدند و مردم نیز گروه گروه به زیارت قبر پیامبر میآمدند. خانهی حضرت علی و حضرت سلام الله علیهما نیز همانجا بود و آنها شاهد بودند که فاطمه سوگ و گریهای مدام و شبانه روزی بر سر قبر پدر و یا حتی در خانهاش دارد.
این حزن و گریه و اندوه و سوگ، برای کسانی که میخواستند به محض رحلت حضرت رسول اکرم، قائله اسلام، پیامبر و خانوادهاش به پایان برسد بسیار گران تمام میشد. چرا که موجب توجه، هوشیاری و تأثر اذهان عمومی میگردید؛ و گرنه هنوز مدتی از رحلت نگذشته بود و جا داشت که خود نیز حرص حکومت را رها می کرده و میآمدند ضمن تسلی بر بازمانده، بر قبر ایشان مینشستند و گریه میکردند. از این رو با این گریه و عزاداری مخالف بودند، چنانکه امروز با عزاداری و گریه و سوگواری شیعیان بر مصیبتهای عاشورا مخالف هستند. چرا که این گریهها، هوشیاری و حرکت ایجاد میکند و این به ضرر آنهاست.
نهایت اینکه در بررسی این روایات باید گفت بعضی از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد است زیرا در هیچ منبع معتبری نیامده و برخی از روایات قابل توضیح است و علامه مجلسی (ره) نیز بعضی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد میداند. (۱۳)
۱. حاکم نیشابوری، م ۴۰۵ ق، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳ ص ۱۶۷
۲. امالی، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۱۹۱
۳. عوالم العلوم، عبدالله بحرانی اصفهانی، ج ۱۱، ص ۸۰۶
۴. روضة الواعظین، ج ۱، ص ۷۵؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۰۶؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۸۰۵
۵. عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۸۷؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، ج ۱۳، ص ۲۵
۶. مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۳، صص ۱۵۶ و ۲۱۴ و ج ۵۳، ص ۱۹؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۴۲؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۰۵، ۴۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۷؛ امالی، محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، ص ۱۵۳، ح ۸
۷. مناقب آل ابی طالب (ع)، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج ۱، ص ۲۴۳
۸. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص ۴۱
۹. مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۵
۱۰. همان، ص ۱۷۷
۱۱. مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۲۳
۱۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۶ و ۳۵
۱۳. همان, ج ۴۳, ص ۱۷۷