اپوزیسیون با خشونت، فحاشی و وندالیسم به مصاف نظامی آمد که ابتناء به پشتوانه های گران سنگ معرفتی و آرمانی دارد.این تهی مایگی سبب عدم اقبال ملت به حرکتی بود که تصور می‌شد به دنبال آزادی است.

خبرگزاری مهر - گروه سیاست: این روزها و با فرونشستن اغتشاشات فرصت خوبی است برای ارزیابی آنچه در این سه ماه به وقوع پیوست و نیز رفتارشناسی صحنه‌گردانان ماجرا؛ جریانی که به بهانه فوت خانم مهسا امینی شکل گرفت و درنهایت به اغتشاشاتی فراگیر منتهی شد.

گرچه طراح اصلی این آشوب‌ها که به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک جنگ ترکیبی همه‌جانبه بود، دشمنان تابلودار نظام و قدرت‌های خارجی بودند که از ابتدای انقلاب به انحاء مختلف به دسیسه‌ورزی و دشمنی علیه نظام اشتغال دارند، با این حال مسئولیت فاز اجرایی و عملیاتی آن با ضدانقلاب خارج‌نشین و مزدوران و سرشبکه‌های داخلی آن‌ها بود که وقایع میدانی را رقم زد و خسارات قابل‌توجه امنیتی، اقتصادی و حتی روانی به نظام و مردم تحمیل کرد. به همین دلیل است که تأمل در رفتار اپوزیسیون به‌مثابه صحنه‌گردان اصلی این ماجرا نقش بسزایی در شناخت ماهیت اغتشاشات خواهد داشت.

نخست، افتراق و تشتت گروه‌های اپوزیسیون و درگیری داخلی آن‌ها درخصوص لیدری اغتشاشات هم در فرآیند «انقلاب» ادعایی و هم رهبری حکومت در فردای پس از براندازی بود که در خوش‌بینانه‌ترین حالت نتیجه‌ای جز تکه پاره کردن ایران به واحدهای کوچکی که هر بخش آن سهم یکی از این گروه‌ها خواهد بود، نخواهد داشت؛ از سویی مریم رجوی داعیه ریاست‌جمهوری دارد، از سویی سرکردگان گروهک‌ها هر یک ایالتی مستقل برای قوم و قبیله خود می‌خواهد. اختلاف سرکردگان کومله در هدایت قوم کرد، و نیز پرچم‌های متعددی که در برلین برافراشته شد حقیقت آن‌چه برای پس از اغتشاشات برنامه‌ریزی شده را عیان می‌کند. افتضاح این ماجرا آنقدر بالا گرفت که فرخ نژاد فراری هم به انتقاد از اختلاف بین مخالفان نظام پرداخت و به آنها توصیه کرد از سهم خواهی ها و پرچم بازی‌ها دست بردارند و تسویه حساب‌ها را کنار بگذارند.

فرخ نژاد: جمهوری اسلامی خوشبخت است که چنین مخالفانی دارد

او در پست اینستاگرامی خود در این زمینه نوشت: خیلی زود متوجه شدم چقدر جمهوری اسلامی خوشبخت است که چنین مخالفینی در مقابل خود دارد، جماعتی که فقط خود را میبیند و هیچکدام دیگری را قبول ندارد، جماعتی پر از مشکل شخصی با یکدیگر که بعد از گذشت چهل و چهار سال هنوز نتوانسته به رهبری مشترکی رأی بدهد و جماعتی که هرکدام ساز خود را میزند و رسانه‌هایی که چشم دیدن هم را ندارند و همه وقت خود را صرف از بین بردن خودشان میکنن.

وی افزود: نمیدانم مرا نفوذی خطاب خواهید کرد یا هرآنچه صلاح میدانید ولی کاش همه شما با خدم وحشمتان و اسم‌ها و عناوین مختلفتان همت و عقل و بینش یک “دهه هشتادی “را داشتید و از سهم خواهی ها و خود خواهی ها و پرچم بازی هاتان دست می‌کشیدید و یک بار این جنم را از خودتان نشان می‌دادید که زیر یک چتر جمع شوید و یک صدا داشته باشید، طلب کاری‌ها و تسویه حساب‌ها را کنار بگذارید.

اپوزیسیون با وندالیسم به مصاف جمهوری اسلامی آمد

دیگر فقدان ایدئولوژی و مانیفست و درعوض روی آوردن به نوعی وندالیسم افراطی و خشونت در عمل و هرزه‌زبانی و فحاشی رکیک در گفتار بود که بیش از هر چیز سبب ریزش بدنه مردمی در همراهی با جریانی شد که در ابتدا تصور می‌کرد به منظور اعتراض علیه فوت خانم مهسا امینی شکل گرفته است اما رفته‌رفته نقاب از چهره برگرفت و وجهی دیگرگونه پیدا کرد. اپوزیسیون در مواجهه با نظامی که مبتنی بر انقلابی ایدئولوژیک و آرمان‌گرا است هدایت‌گر جریانی شد که منتهای استدلالش در برابر هر نقد و مخالفتی فریاد «بی‌شرف بی‌شرف» بود و برای نخستین‌بار فحش‌های استادیومی و الفاظ رکیک را وارد گفتمان اعتراضی خویش کرد. سرایت این ابتذال گفتاری و رفتاری به نخبه‌پرورترین دانشگاه کشور موجبات تکدر و تأثر ملت رافراهم آورد و واکنش‌های زیادی برانگیخت. «احمد نادری» عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در این باره گفت: «بروز چنین اتفاقاتی یک زنگ خطر است، قشر یا گروهی از دانشجویان که در این روند گام برمی‌دارند باید از ادامه این روند نزولی احساس خطر کنند، چراکه رفته‌رفته دانشگاه از روح فرهنگ والا تهی شده و به نازل‌ترین سطح از کنشگری کف میدان تبدیل می‌شود.»

«داریوش سجادی» تحلیلگر سیاست نیز در این باره گفت: «دانشگاه شریف تجمع نوابغ ایران بود اما امروز کثیف‌ترین شعارها از دانشگاه شریف و از سوی کسانی که یک عمر ژست نابغه بودنشان را گرفتیم، بیان شده است.»

هم‌چنین خشونت بی حد و مرز اغتشاش‌گران در آن‌چه در ماجرای شهادت «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» و دو دانشجوی مشهدی رقم خورد، و نیز حمله وحشیانه تروریست‌های جدایی‌طلب کرد به خانه یک شهروند مهابادی و رفتار به دور از اخلاق و انسانیت آن‌ها با آن خانواده، تنها نمونه‌هایی کوچک از تهی‌مایگی این حرکت از ایدئولوژی و ابتناء آن بر خشونت بی‌اندازه و وندالیسم و رادیکالیسم در رفتار است.

مشی فاشیستی و صفر و صدی اپوزیسیون در نفی هر فرد و جریانی که کمترین زاویه‌ای با آن‌ها دارد نیز نکته دیگری است. و این همه در حالی است که این رفتارها ذیل شعارهای گزاف و ادعاهای پرطمطراق تعهد به آزادی و پذیرش آرا مخالف و همزیستی با جریانات دیگر شکل می‌گیرد. آن‌چه از دعوا و چاقوکشی و کتک‌کاری در خیابان‌های لندن و کانادا به وقوع پیوست و حتی پلیس آن‌جا را ناگزیر از مداخله کرد، عیار سعه‌صدر و روحیه منعطف رهبران این جریان در مسامحه و پذیرش «دیگری» به حساب می‌آید. این رفتار نه فقط در مواجهه با هواداران نظام، که حتی در نسبت با کسانی شکل گرفت که در همراهی و فراتر از آن تئوریزه کردن رفتارهای مبتذل اغتشاشگران کم نگذاشته بودند؛ هجمه بی‌امان و فحش‌باران احمد زیدآبادی پس از توصیه به حامد اسماعیلیون به عدم ورود به حوزه سیاست که آن‌هم پس از کلی تأیید و تسلی‌بخشی وی صورت گرفت، مصداقی بر تأیید این گزاره است.

تهدید بازاریان و کسبه و کامیون‌داران در صورت عدم همراهی با اعتصابات فرمایشی نیز منتهای دیکتاتورمآبی جریانی بود که شعار «آزادی» را سردست گرفته و با ادعای نقض آن از جانب نظام اسلامی به مقابله با آن برخاسته است.

اما در این میان آن‌چه اپوزیسیون از فهم آن بازماند درک این حقیقت بود که پس از وجود رهبری واحد بدیهی‌ترین پیش‌نیاز رقم زدن یک حرکت انقلابی ارائه تصویری به مراتب بهتر از شرایط موجود به ملتی است که آنان را به خیزش علیه آن فرامی‌خوانند؛ چه این‌که فقط در صورت ارائه چنین تصویری است که ملت به پرداختن هزینه‌های انقلاب متقاعد شده و به میدان خواهد آمد. حال آن‌که سقوط اغشاشات اخیر به ولنگاری و خشونت در رفتار و هرزگی در گفتار از مهم‌ترین عوامل عدم همراهی قاطبه ملت با این جریانات بود. و این حقیقتی است که اپوزیسیون ورشکسته خارج‌نشین هم از درک آن، هم از اصلاح و ارائه آلترناتیوی برای این رفتارهای سخیف درمانده و مستأصل است.